این داستان تقدیم به شما
باسلام
خاله ام حدودا قدی 170 وزنش حدودا75 با سینه هایی بزرگ دیگه سایزشو نمیدونم همچنین با کون تپل و اونجورییی که به نظر میاد شهوتیه
دوستان باید خدمتتون عرض کنم خودمم 20سالمه قدم180وزنم70فوق العاده شهوتی اما تا حالا به جز بچگی ها تجربه هیچ نوع سکس با زنی یا دختری نداشتم
اما اینکه فکر کردن خاله از انجایی به ذهنم خطور کرد که من رفتم خدمت سربازی پس گذراندن دوران آموزشی یگانم افتاد تهران چون خونه خالمم تهرانه(پاسداران میشینن) به خاطر شغل شوهرش.من آخرهایی هفته مخصوصا اول هایی خدمت که زیادی دلتنگ میشدم به خونه خالم میرفتم شوهر خالم توی یه شرکتی کار میکنه و اکثرا اضافه کار واینا میمونه به خاطر همین خالم اکثرا تنهاست من آدم نیستم که چشمم تو زن این و اون باشه مخصوصا فامیلا اما خالم جلوی من یه جوری لباس میپوشید و رفتارهایی انجام میداد که باعث میشد شهوت منو بر انگیزه!
خالم تقریبا میشه گفت بیسواده لب تاب من تو خونه خالم و اینا بود جمعه ها که میرفتم اونجا بالب تابم ور میرفتم خالم اونقد دیگه تو خونه تنها میموند حوصلش سر میرفت میگفت که لب تابتو بده عکساشو نگاه کنم من از عمد یه عده عکس های عاشقونه بعد دنبالش عکس های نیمه سکسی بهش نشون دادم تا اینکه از روی این ماجرا چندی گذشت بعد دوباره گفت لب تابتو بده عکس هاشو نگاه کنم یه پوشه مخصوص اون ساخته بودم که اولش عکس های نیمه سکسی بعدا یواش یواش تبدیل میشد به عکس های کاملا سکسی تا اینارو بهش نشون دادم برگشت بهم گفت خجالت نمیکشی من سرخ شدم دیگه حرفی نزدم واقیعتش ترسیدم که به شوهرش بگه
اما چندی نگذشت دیدم که با شوخی ها یا طرز ظاهر شدنش رو به رویم مخصوصا طرز لباس پوشیدنش به قولی میگن خارش از خودشه
یه بار نشسته بود با تلفن حرف میزد پاشو باز کرده بود یه دستش تلفن بو اون یکی دستش رو کسش بود و داشت کسشو میمالید تا این حد راستی شلوارشم دقیقا رو به روی کسش پاره بود و شورتش پیدا بود اما من نتونستم هیچ کاری بکنم چون روم نمیشه و رفتم جق زدم
الانم من دو سه ماه بیشتر خدمتم نمونده خالمم اخرین باهم بودیم عمدا جلوم موقع خواب تابشو در آورد و سوتینشو که سفید رنگ بود بهم نشون داد و دید من چجوری نگاه میکردم و اومد خوابید از عادت هایی خالم همینو میدونم که وارد رختخواب که میشه فوری خوابش میبره تازه اینو یادم رفت بگم خالم حدودا پنج ساله ازدواج کرده نمیدونم شوهرش چشه بچه دار نمیشن همیشه هم نگران این ماجراس
این فکرو دارم که قرص خواب بهش بخورانم و ترتیبشو بدم ببینم چی میشه
فقط از اونهایی که تو این کار با تجربه ان میخوام راهنمایی ام کنین خالمو بکنم چون دیگه خیلی به خاطرش جق زدم خالم سوتی هایی زیادی جلوم داده حوصله نوشتنشون ندارم
درآخر از شما میخواهم راهمنایی ام کنید که خاله رو بکنم من اگه کردمش داستانشو براتون مینویسم.
راهنمایی ام کنید .ممنون
نوشته: آشخور صفر زن ولایت
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید