این داستان تقدیم به شما
سلام.اسم من میلاده و ۲۰ سالمه.
این چیزی ک میخوام تعریف کنم برمیگرده به چند سال پیش که خالم یه آپارتمان نزدیک ما داشتن و چون شوهرش توی اصفهان کار میکرد ما زیاد به خالم سر میزدیم و هواشو داشتیم.خاله ام مذهبی از نوع بروز هست یعنی آفتاب مهتاب بجز شوهرش ندیدنش و درعین حال ک چادری و نماز خون ولی طبق عادته و از روی اینکه خونوادشو همه چادری و مذهبی بودن ولی خاله قلبا اینجوری نبود و از حرفاش و کاراش میشد فهمید. مثلا سریالهای ماهواره رو همیشه دنبال میکرد،آهنگ زیاد گوش میداد و راحت موزیک ویدیوهای توی آنتن ک لخت بودن رو با من میدید و چیزی نمیگفت یا شبکه عوض نمیکرد.بعضی وقتا هم یه چیزایی میگفت ک یه آدم معتقد نمیومد.اسم خالم پریسا هست و با شوهرش همسن بودن و اونم جوون خوش قد و هیکلی بود ک واقعا عاشق خالم بود.یه دختر بچه کوچولو دارن و من هم تو این متن اسمشو نمیگم چون لازم نیست، تازه زبون باز کرده بود و یکی از دلایل رفت و اومد زیاد من به خونشون همین کوچولو بود ک خیلی دوستش داشتم.اونم روحش با دیدن من پرواز میکرد.آخر هفته ها که میرفتیم خونه خاله من پیششون میموندم و تا دیر وقت بیدار میموندیم و با تلویزیون و آنتن و نینیشون و … سرمون گرم بود.
براش خرید میکردم و تو طول هفته اگه کار بانکی داشت باهاش میرفتم.خالم اون موقع ها تقریبا سی سالش بود. بدن اندامی داره و سینه و باسن خوش فرمی هم داره.اولاش که میرفتم خونشون و نینیشون تازه دنیا اومده بود خالم یکم رو پوششش حساس تر بود ولی کم کم بعد تقریبا دوسال یکم راحت تر شده بود. سریال ها و موزیک ویدیوهایی ک تو ماهواره میزاشت رو نگاه میکردیم. پوشش زنها تو آنتن برام جالب بود چون با خالم نگاه میکردم جذاب ترم میشد،سریع شق میکردم.چارش هم رفتنم به دسشویی بود و یه جق میزدم و میومدم بیرون. بعضی وقتا هم فیلمهای پورن تو گوشیامون با دوستا رد و بدل میکردیم و اهل این کارا هم بودم.ولی چراغ خاموش.
اتفاقایی ک کم کم منو تو فکر خالم بندازه چیزای جزیی بود ک یواش یواش منو تحریک میکرد،مثلا یه لباس داشت که تو اون خط سینه اش وقتی یکم خم میشد مشخص میشد.یا یه سوتین آبی و زرد داشت و بندی بود،ازینا ک باید یکی از گره هاشو پشت گردنش میزد و گره پایینشو پشت کمرش،و من حتی هفته اولی ک میدیدم میپوشید فکر میکردم گردنبند دور گردنشه…
یادمه یبار یه حشره ای رفته بود دور گردنش و ترسید .منو صدا زد،پشت موهاشو گرفته بود بالا تا من ببینم چی بوده.تو اون حالت ک پشت به من وایساده بود و منم پشت سرش سرمو کرده بودم تو گردنش و دنبال اون جونور بودم،کیرمو یکم شق شده بود و منم شیطنت کردمو گفتم خاله زیر این گردنبندت قرمز شده ،یکم کشیدمش و گفتم خاله چی انداختی گردنت ک خاله خندید و خودشو جمع و جور کرد و گفت ولش کن اصلا،حتما عنکبوتی چیزی بوده .
باهام مثل یه مامان مهربون رفتار میکرد ولی برا من اینجور نبود،واقعا فکر میکرد من چیزی نمیفهمم و بچه ام و چون چهره ام خیلی به آدم بزرگا نمیخوره و ریش و سیبیل هم نداشتم و هنوز هم کامل نشده.
صدای گوشیمو قطع میکردم یا هندزفری میذاشتم و همزمان ک با خاله حرف میزدم تو گوشی خودم سوپر نگاه میکردم و هی یه نگاه به خاله پریسا مینداختم و یه نگاه به کس و کون اون دختره ک داشت گاییده میشد و خیلی بهم حال میداد.
تقریبا پونزده ساله بودم و دقیقا یادمه ک توی کامپیوترشون کلیپای طنز داشتن و با هم نگاه میکردیم،بعضیاش هم طنز یکم سکسی بودن و من به ذهنم رسید ک خودم یه سوپر وسط اینا بزارم و وقتی نگاه میکنیم پخشش کنم.کلی کلیپ بود و شک نمیکرد.یکی پیدا کردم که براش کلی برنامه ریخته بودم.از رو فلش کپی کردم و اسم فایل هم شبیه فایلهای کنارش کردم ک شک نکنه.تا خاله اومد من تو یه بازی شکار مرغی بودم که خاله طبق معمول گفت برو چندتا کلیپ باحال بیار بخندیم حداقل این چیه.میخواست بازی نکنیم با کامپیوترشون.منم ک منتظر همین جمله بودم رفتم تو فایل کلیپا ک فک کنم شوهر خالم ریخته بود و تقریبا پونصدتایی کلیپ طنز و جالب توی فولدره بود.رفتم نزدیکای فایلی ک خودم ریخته بودم و از چندتا اونورترش شروع کردم.یادمه ساخت ماشین با کیک بود و یکی دیگش هم یادم نیست.رسیدم به فایل خودم بازش کردم.یه متن انگلیسی نشون داد و شروع شد.اون لحظه خوشبختانه بچه خالم تو تابش بود و فقط صداش میومد.
سه تا مرد کنار یه زن همگی هم با لباس پوشیده روی مبل داشتن باهم تلویزیون نگاه میکردن و همزمان حرف هم میزدن . خاله پریسا گفت میری کانون زبان ، ترجمه کن ببینم چقدر بلدی.منم کصشعر ترجمه دستو پا شکسته ای کردم و منتظر بودم که به جای مورد نظر برسه و عکس العمل خاله رو ببینم.بیست ثانیه ای باهم حرف زدن و من مثلا نقش مترجم داشتم و خاله هم با دقت به تصویر خیره شده بود و به من گوش میداد.یهو بهش الکی گفتم خاله،چقدر تو شبیه این بازیگر زنه هستی. ک با خوشحالی گفت واقعا؟ زنه خیلی خشکل بود و داشتم به صحنه بعدش فکر میکردم و یه چشمم به تصویر بود و یه چشمم به خاله،با خودم میگفتم خاله، زنی ک شبیهته تا چند لحظه دیگه گاییده میشه،خوب نگاه کن.
یهو تصویر قطع شد و رفت لحظه ای که همگی لخت کامل و یکی از پسرا درحال تلمبه زدن لبه مبل بود و وحشیانه از پشت به حالت داگ استایل از کون میکردش و اون یکی هم زیرش خوابیده بودو داشت تو کصش میذاشت.نفر سومی هم جلوی زنه وایساده بوده داشت تو دهن زنه میزاشت و حالت شکنجه وار تمیزی بود. با هر تقه زنه رو از جاش میکندن.زاویه فیلم از کنار بود ک کیرهای دراز و کص زنه و رفت و برگشت سریع کیرشون تو کص و کون زنه معلوم بود.از عمد اینو ریخته بودم چون همه چی ناگهانی بود و کیرش هم کاملا مشخص باشه ک میره تو و درمیادو همه جوره هم زنه داشت گاییده میشد.خاله یهو حول کرد و بلند شد گفت ببندش ببندش، منم بجا اینکه ببندمش دکمه کناریش رو زدم و تصویرو کوچیک کردم.یهو از اون سکوت ،تصویر رفت به جایی که صدای سکس و آه آه زنه و تلمبه های سنگین مردا کل اتاقو برداشت.بهترین سوپری بود ک تاحالا میدیدم.چون با خاله پریسای خودم بود.من خودمو کشیدم کنار، با حالت نگران و ترسیده خودمو کشیدم عقب و گفتم چی شد؟خاله موس رو برداشت و سریع بستش.بهم گفت دیدی چی شد،لخت بودن،خیلی زشته آدم لخت باشه.پاکش میکنم الان، فیلم بدی بود.نباید به بدن نامحرم نگاه کنیم.داشت از حولش کصشعر میبافت بهم.پاکش کرد.گفت بریم بستنی گرفتم بخوریم.خیلی ترسیده بود ک من چی دیدم و منحرف نشم مثلا.مدام ازم سوال میکرد.شب قبل از خواب پتو برام آورد و من بهش گفتم خاله فیلمو اگه دیلیت کردی هنوز تو سطل آشغال کامپیوتر هستا.ازونجا هم بعدا پاکش کن.جا خورد و گفت باشه فردا پاکش میکنم.تو بخواب.
یه ساعتی گذشت و منم با این افکار اصلا خوابم نمیومد ولی بچه خالم دیگه خواب خواب بود.یهو دیدم نور محیط زیاد شد.از اتاقی ک کامپیوتر توش بود.یواش بلند شدم و رفتم پشت در.خوشبختانه در اتاقا بخاطر موکتی که جلوی در اومده بود بالا،بسته نمیشدن اصلا و من از بین در صفحه کامپیوتر و خاله رو میدیدم که منتظر بود کاملا سیستم بالا بیاد.پشتش به من بود و صفحه روبروم اونور اتاق و من از بین در میدیدم.چون لامپ روشن نکرده بود تقریبا نمیتونست حتی با برگشتنش منو پشت در ببینه.ولی من حواسم بود که اگه برگشت ،فرار کنم.رفت توی سطل آشغال و فیلم رو باز کرد و یکم زد جلو.انگار تا حالا فیلم پورن ندیده بود.سرشو کرده بود تو تصویر و صدا هم کم کرده بود.بعد از اون صحنه ک باهم دیدیم فیلم نشون میداد ک دوتا از مردا کیرشون رو کردن تو کص زنه و یکی دیگه هم تو کونش کرده بود و با چندتا تغییر تو پوزیشنا آخرش زنه یکم براشون ساک میزنه و اونه آبشونو با جق زدن میریختن رو صورت و تو دهنش.دوتاشون ک سیاهپوست بودن کلی آب داشتن و زنه هم هرچی تو دهنش جمع شد رو قورت داد و دهن خالیش رو نشون میداد.خاله پریسا یکم فیلمو برد عقب تا اونجایی ک مدنظرشه رو دوباره ببینه جایی آورد ک دوتا کیر تو کص و یکی تو کون.مثل اینکه براش خیلی جالب بود.یا شاید هم عجیب بود براش و باورش سخت بود با اون کیرهای گنده و دراز.اون قسمت رو ک دید فایلو بست و پاکش کرد.منم رفتم سرجام خوابیدم.یهو به سرم زد که برم از خاله درمورد فیلم سوال کنم.دوست داشتم درمورد اینچیزا با یه جنس مخالف حرف بزنم.رفتم پیشش و اون که تو جاش خوابیده بود و گفتم خاله اون مردا و زنه چرا اینکارا رو میکردن.خاله بلند شد نشست و گفت بشین،تو چی دیدی؟گفتم سه تا مرد که دولشونو دارن میکنن تو اونجای پشت زنه و یه نفرم گذاشته بود توی دهنش و جلو و عقب میکردن،چرا اذیتش میکردن؟
خالم مکث کرد و یه سری تکون داد و گفت،ببین میلاد،آدم بزرگا، برای بچه دار شدن باید این کار رو بکنن تا یه زن حامله بشه.داشت تو تاریکی برام کصشعر تعریف میکرد.منم گفتم ینی تو هم برا بدنیا آوردن نینی تون با سه تا مرد ازینکارا کردی؟گفت نه.زن و شوهرا باهم همینکار رو میکنن.اینا هم سه تاشون شوهرای اون زنه بودن و میخواستن اون خانم خشکله براشون یه نینی خشکل بیاره.من که حسابی شق کرده بودم و قلبم هم داشت میوفتاد بیرون یه مکث کردمو بحث رو بردم اونجایی ک دوست دارم،از قبل به همه سوالا فکر کرده بودم.پرسیدم ینی عمو محمد دولشو محکم توی پشت تو جلو عقب کرده ک بعدش بچتون دنیا اومد.خالم جا خورد ولی نمیخواست من فرداش چیزی به کسی بگم و داشت مثلا جمعش میکرد.گفت برو بخواب به این فیلم هم دیگه فکر نکن،آره همه مامان باباها همین کارو کردن.ولی نباید حرفی بزنیم،زشته.
تو برو بخواب به چیزای خوب فکر کن.اصن بزار جاتو بندازم همینجا کنار خودمون.من دوباره پرسیدم تو هم خیلی درد داشتی موقعی ک عمو دولشو کرد تو پشتت.گفت بچه آوردن خیلی زحمت و درد و بدبختی داره و یه بوسم کرد و گفت برو دیگه بهش فکر نکن.منم رفتم و تا صبح به جمله هایی ک باید میگفتم و نگفتم فکر میکردم.فرداش سر صبحونه اینو هم پرسیدم که عمو محمد دولشو توی دهنت هم میزاره؟عصبانی شد و گفت دیگه یه کلمه درمورد اون فیلم به من بزنی باهات تا آخر عمر حرف نمیزنم.منم دیگه چیزی نگفتم.بعدش پیتزا سفارش داد و میدونست دوست دارم،تقریبا شیرفهمم کرد ک حرفی ازین اتفاق جایی نزنم و گفت بزرگ میشی خودت میفهمی ولی اگه سوال برات پیش اومد بیا از خودم بپرس.منم قبول کردم.
یه بار یادش رفته بود لباساشو ببره تو حمام که به اجبار منو فرستاد گفت برو لباسامو جدا گذاشتم از روی کمد یادم رفته،بیار. که برای من اونموقع خیلی جذاب بود ک داخل لباسا شرت و سوتین خاله پریسا هم هست و من از عمد اول حولشو بهش دادم و گفت همشو باهم بده منم گفتم الان میارم ولی بعد که درو باز کرد شلوارشو بهش دادم بعد سریع پیرهنشو.داشتم جدا میکردم که برسم به تحویل دادن شرت و سوتین و واکنشش برام سوژه جقی بود.بهم گفت چرا همشو یهو نمیدی خب.منم هیچی نگفتمو گفتم اینارو هم بگیر تموم.دقیقا یادمه گفتم اینم شررررت،اینم چیزت،همین که زنا مثل تو ماهواره روی اینجاشون میبندن.خندید و ازم گرفت و رفت تو.همینکه سوتینش و همینطور شرتش رو از دست من بگیره ،اونم کسی که مذهبی باشه برام اونموقع جالب بود.
یه مدت گذشت و منم فکرای بهتری به ذهنم میرسید ک حال کنم،تقریبا تمام آخر هفته ها خونشون بودم.کل هفته تو فکر حرکت بعدیم بودم که ضایع هم نباشه. دوست داشتم آبمو بریزم تو وسایل خاله مثل شامپوش.نمیدونم چرا,ازین ک الان تو حمومه و تصور میکردم اون شامپو روی سر و صورتش هست کیف میکردم.
همیشه هم اگه فرصت پیدا میکردم وقتی میرفت حمام منم میرفتم سروقت لباسای زیرش تو کمد و روی کیرم میکشیدمشون و کیرم ک پیش آبش میومد میکشیدم به لباسا.
بعضی وقتا میرفت خونه همسایه چون درو من باید باز میکردم خیالم راحت بود و چند بار شرت و کرست خاله رو پوشیدم و تو روشویی جق میزدم و آبمو یکم میکشیدم توی کرستش، ولی ارضا ک میشدم پشیمون میشدم و سریع همه چی رو میزاشتم سرجاش و تا چند ساعت دیگه دوباره چشم چرونی و نگاه یواشکی به کون و سینه های خاله ،کیرمو دوباره شق میکرد.شاید اون موقع روزی سه بار هم جق میزدم.بهم حال میداد وقتی فکر میکردم ک همون لباسای زیری رو پوشیده ک من با پیشآبم مالیدم روشون،خیلی حال میداد.آخریا دوست داشتم آب منی من رو بخوره ،از عوارض فیلمای سوپر بود،یبار وقتی رفته بود خونه همسایه توی سطل ماست جق زدمو کامل بهمش زدم، خودم هم سر سفره هرچی گفت اصلا نخوردمش.وقتی قاشق ماستو میخورد کیرم بلند میشد.
ولی جذاب تر از همش وقتی بود که خودم الکی ایده ماسک صورت بهش دادم که با ماست و عسل و این کصشعرا درست میشه،آمادش ک کرد گفتم باید بعد حمام بزاری بهتره و پوست باید تمیز باشه،منم وقتی حمام بود کاسه رو یواشکی برداشتم و حواسم به بچه هم بود،توی کاسه جق زدمو با انگشت تا تونستم همش زدم و چون ماست توش بود اصلا معلوم نبود.خالم که عصر میخواست ماسک بزاره منم روبروش نشستم و منتظر.انگشتشو میکرد تو ظرف و جلوی آیینه میمالید به صورتش منم خرکیف شده بودم ک میدیدم آب من رو صورتشه و یک ساعت همینجوری تو خونه میگشت.
اصل قضیه و فکر سکس کردن با خاله از اینجا تازه شروع شد که همیشه حافظه گوشی خاله پریسا پر بود و خاله میگفت نمیدونم چرا همیشه پره نمیتونه چندتا فیلم و عکس از بچش بگیره و مجبوره آهنگارو پاک کنه،میگفت من ک بجز چندتا آهنگ و کلیپ چیزی رو گوشیم ندارم.
گوشیو یکی دوبار داد بهم و میگفت چرا اینجوریه و منم نمیفهمیدم و میگفت عکس ک میگیری کجا میره؟ ولی بالا سرم مینشست و حواسش بود.یه روز ک سرم همینجوری تو گوشی بود و داشتم باهاش بازی میکردم،برام سوال شد چرا انقدر گوشی پره و با فضولی و اینور اونور کردن رفتم تو یه لیستی بود که عکس و فیلم داخلش بود،از پسوند فایلا مشخص بود ک فایل عکس و فیلمن، فک کنم کلا عکسا و فیلما ک میگرفتن اینجا ذخیره میشد،به خالم گفتم ک فک کنم پیداش کردم چون یکیشو ک باز کردم یه فیلم نا معلوم چند ثانیه ای از تو خونه و فرش گرفته بودن.یهو حول کرد اومد پیشمو گفت فیلمه،گفتم نمیدونم،گفت همشون رو پاک کنم ک خالی بشه.گفتم حداقل نگاش کن ببین چیه.گفت ولش کن نمیخواد فیلم خاص بدرد بخوری نگرفتم.من که از همون فیلم چند ثانیه ای اول متوجه شده بودم ک شاید چی ممکنه هست و از برخورد خالم داشت دو زاریم میوفتاد ک چه چیزی امکان داره تو اینا باشه،همون یدونه رو پاک کردم و بهش گفتم همشون پاک شد.مثل اینکه خودشون میدونستن چیکار کردن.ضربان قلبم بالا رفته بود چون حدس زده بودم انتظار چیو میکشم.ولی با اعتماد بنفس گوشیو گذاشتم کنار و گفتم خاله گوشیت یکم سبک تر شد حافظش.اونم گفت همشون پاک کردی و گفتم آره،و با خیال راحت رفت تو آشپز خونه.مطمعن بودم ک اگه بخواد هم نمیتونه جای فایلا رو پیدا کنه.با استرس زیاد بعد چند دقیقه دوباره رفتم سراغ گوشی و یه آهنگ گذاشتم ک خالم مطمعن بشه دیگه خبری نیست،از تو آهنگه صداشو صفر کردم که تو فیلما یهو صداش بالا نباشه،گوشی خودمم دستم بود که یه موقع لازم شد اونو بگیرم جلوم،چون با گوشی خودم ازین کارا میکردم و هیشکی هم مشکوک نشده بود بهم،زانوهامو میاوردم بالا و جوری که اون نبینه گوشی رو بین پاهام میگرفتم و جلوی صورتم.خاله هم روبروم تو آشپز خونه میدیدمش.چندتا فیلم اول از بچش بود که تا اومده بود بگیره بعد چند ثانیه حافظه پر شده بود و قطع میشد و بعد حتما رفته بود چندتا آهنگ پاک کرده بود و دوباره به اندازه چند ثانیه فیلم برداری کردن حافظش خالی شده بود ولی اصلیش فایل گنده تری بود چون حافظه داخلی گوشی خیلی بیشتر از اینا بود.
یه چندتا عکس و فیلم پاک کردم و بعضیاشم خوب بودن پاک نکردم و وسط همین کارا با خاله پریسا هم حرف میزدم که مشکوک نشه از سکوتم.بچش هم مدام میومد گوشیو ازم بگیره و من هی گولش میزدم و دست به سرش میکردم.
همینجوری مشغول بودم که یهویه مرد دیدم که نشسته روی زمین و کیر گنده ای داشت ک خیلیم بزرگ بود و با یه نفر داشت فیلم میگرفت ،چهره ی کسی هم مشخص نبود ولی من ک دیگه خونه خالم رو میشناختم.معلوم بود آقا محمد شوهر خالمه.
همش منتظر بودم پیش برن ومثلا خالم بیاد تو کادر یا براش براش ساک بزنه.فکرشو بکنید فیلم ساک زدن خاله جوون و سکسیتون رو نگاه کنید.
ولی بعد یه دقیقه هیچ اتفاقی نیفتاد و حدس زدم احتمالا داشتن با هم حرف میزدن.تو این مدت یه دقیقه چون شوهر خالم داشت با کیر گندش مدام ور میرفت و فیلم بردار هم ک معلوم نبود ولی من میدونستم کیه تو اتاق وایساده بود و فقط از کیر گنده داشت میگرفت جوری که از گردن به پایین بود و پاشاشو دراز کرده بود و کیرشو میمالید.کیر بزرگ و کلفتی بود.نسبت به کیر من ک بزرگتر بود،ولی نمیشد صداشو زیاد کرد.هرکاری کردم فایلارو نشد بریزم روی گوشی خودم.رفتم تو دستشویی با صدای کم گوش کنم،یادمه رفتم و همینجوری ک قلبم تو دهنم اومده بود اونا هم چرت و پرت سکسی بهم میگفتن و میخندیدن و الان فکر میکنم بعد از سکسشون بوده.
همونجا تو دستشویی رفتم فیلم بعدی و فن هم کار میکرد و صدای آروم فیلمه بیرون نمیرفت دیگه.بله، اصل فیلم همینجا بود،
یه زن ک رو صندلی چرخدارا ازینا ک پشت میز کامپیوتر میزارن،نشسته بود و یه نفر ازش فیلم میگرفت و زنه با کصش ور میرفت.صورتشو نمیدیدم ولی پلاک توی گردنش همون پلاک خاله پریسا بود و مطمعن شدم که خودشونن.دست مردونه ای اومد تو تصویر و شروع کرد به مالیدن سینه های خاله و دوربین یهو اومد جلو توی سینه هاش و از صداش فهمیدم داره سینه های خاله رو مک میزنه.فک کنم اون موقع خاله هنوز شیر داشت و صدای مک زدن هم ده ثانیه ای طول کشید ولی تصویری معلوم نبود.دوربین برگشت عقب و یهو کیر مرده ک همون شوهر خالم بود اومد توی تصویر و داشت اونم مثل خاله خودشو میمالید و آماده میکرد کیرشو و تصویر رو جوری گرفت ک دیگه صورت خاله هم معلوم بود.خاله هم بهش با ناز میگفت میخوام بهت کص بدم و هی لبشو گاز میگرفت.محمد آقا هم میگفت جوری بکنمت ک تا یه هفته نتونی راه بری.چهرشو که دیدم خیلی حال کردم و آرزوم بود ک چهره ی خاله بیفته تو تصویر.خیلی داغون بنظر میرسید چهرش.معلوم بود که قبل از این فیلم هم سکس داشتن چون محمد آقا کیرشو چندبار کامل تا تخم میکرد تو و خاله جیغ میزد و بعد کاملا میکشید بیرون.خیلی حال میکردن انگار از تکرار همین حرکت. بالاخره محمد شروع کرد به کردن خاله هم آه آهش رفته بود بالا.معلوم بود بچشون اصلا تو خونه نیست خاله مدام نفس نفس میزد و جیغ های کوچولو میکشید.
محمد آقا هم دستشو برد سمت صورت خاله و همزمان با تقه زدن صورتشو میمالید و بعد انگشت شصتشو کرد تو لپ خاله.خاله هم داشت انگشت محمد آقا رو مک میزد.انگشتشو گرفت جلوی دهن خاله که ینی تف کن توی دستم و درحین تلمبه زدن خاله یه تف کوچولو انداخت و محمد آقا هم دستشو مالوند با کص خاله. با هر تقه یه تکون هم به سینه هاش وارد میشد.سکانس ماندگاری بود.محمد آقا گوشی رو داد به خاله و زیر زانوهای خاله رو گرفت.خاله هم داشت از کیر گنده و عملیاتشون فیلم میگرفت و فقط پایین تنه محمد آقا مشخص بود که روبروی خاله جلوی صندلی وایساده بود.اول شوهر خالم،محمد،یه دستشو برد بالا و از کادر خارج شد ولی معلوم بود که توف انداخت و دستش رو تفی کرد و کشید به سر کیرش و کص خاله پریسا و بعد کیر گندشو کرد تو کصش البته اولاش کص خاله درست مشخص نبود بعد چند لحظه که گوشیو درست بالا گرفت کصش کاملا تو تصویر مشخص شد.دوربین که دست خالم اومد صدای نفساش افتاده بود تو دوربین،خیلی به صورتش نزدیک کرده بود.و صداش هم میومد ک میگفت یواش همش مال خودته عزیزم.محمد هم گفت کونتو ک گذاشتم اونموقع چیکار میکنی پس.
هنوز تو دستشویی بودم و نبودن گوشی تو سالن میتونست کار دستم بده ولی ارزششو داشت.محکم تلمبه میزد و تلو تلو خوردن پاهای لخت خاله ک از زیر زانو به پایین آزادانه با هر تقه تکون میخور هنوز توی ذهنمه و شاید این صحنه هارو صدبار تو ذهنم مرور کردم.دوربین هم تو کل این حین با تمام تقه ها کادرش تکون میخورد مخصوصا وقتی یه دستی گوشیو گرفته بودن.کلا خاله پریسای خشکلم داشت با یه دستش که آزاد بود همزمان با تقه های محمد،با چهار انگشتش روی کصش میکشید.وقتی که میرفتن تو اوج سکس باید صدارو کم میکردم چون خیلی آه و ناله و تق تق بالا میرفت.صدای خاله در حال دادن و صدای تلمبه های پشت سر هم کیرمو داشت میترکوند.بعد از یکم که محمد سرعتشو بالا آورد و دوباره کم کرد و تو همین حین یه چند ثانیه چهره محمد آقا هم دوباره توی تصویر افتاد ،همینجوری که محکم میکردش چندبار هم تف پرت کرد روی کص خاله و اونم شروع کرد به مالیدن تفش با انگشت شصت روی کص خاله و داشتن همزمان چوچول خاله رو میمالیدن تقه هم میزد.
پریسا تو سکس انگار خجالتی بود یا مدل دلبری کردنش بود نمیدونم ک هی ناله میکنه و جیغ ریز میزنه و نفس نفس زدنشو بالا و پایین میکنه،نمیدونم چرا شوهرخالم برعکس خاله کاملن تو فیلمایی ک میگرفت چهره خاله رو نشون میداد شاید میخواست بعدا دوباره ببینه و پاکش کنه ولی دیگه پیداش نکرده و روش نشده جایی گوشیشو ببره نشون بده.خلاصه گوشیه از خاله گرفت برد دم کص خاله و کیرشو کرد تو و مشغول تلمبه زدن شد و صدای اونم برای اولین بار رفت بالا ک معلوم بود دیگه موقعشه و بالاخره کیرشو کشید بیرون و خاله رو کشید پایین روی زمین که خاله جلوش زانو زد و سرشو گرفت بالا و دهنشو محکم بسته بود و با چشای ناز و معصوم مانندش نشسته بود منتظر اومدن آب شوهر خالم،محمد بعد چند ثانیه تند تند جق زدن آبشو ریخت روی صورت خالم ،کم آبی هم نداشت،بالاخره کیر و تخم های بزرگی داشت.کل این ماجرا شاید چند دقیقه بیشتر نشد ولی برا من خیلی بیشتر گذشت و منم ک کلا داشتم با یه دستم با کیرم ور میرفتم خیلی زودتر از اینا آبم اومده بود ،خودمو جمع کردمو از دستشویی اومدم بیرون.دیگه خاله برام یه آدم دیگه شده بود،انگار فک کنین خالتون رو پورن استار ببینید.تازه هنوز چندتا عکس و فیلم دیگه هم مونده بود ک باز نکرده بودمشون.
رفتم گوشیو گذاشتم یجا و بعد رفتم سراغ خاله و گفتم هندزفری نداری،که رفت برام از تو یه کیف گنده آورد،گفتم میخوام آهنگ گوش بدم.نشستم یه گوشه و فیلم بعدی رو با هندزفری پلی کردم.
خاله توی فیلم روی زمین دراز کشیده بود و پاهاشو گرفته بود بالا و یه بالشت هم زیر کمرش بود.فیلمبردار هم محمد آقا بود،کیر با یه خاله خشکل تو تصویر.خاله کیر محمدو گرفتو فرستاد توی کصش،انگار عجله داشت و دلش میخواست زودتر شروع کنن .لباشو گاز میگرفت و چشاشو بسته بود.ناله هاش هم که دوباره کیر منو شق کرده بود و حالا داشتم با وضوح صدای تلنبه زدنا و آه آه خاله رو میشنیدم،خاله هم از توی اوپن آشپزخونه جلوم معلوم بود و مدام در رفت و آمد بود،برا همین چون خودشو هم میدیدم بیشتر کیف میداد بهم.دیگه قلبم اونجوری تند نمیزد.عادی شده بود.چون میدونستم به هیچ وجه لو نمیرم. ارضا نشدن و فیلم بعد یه سکس سرعتی و محکم قطعش کردن،انگار با عوض شدن پوزیشن ها یه فیلم گرفته بودن و وسطش استراحت میکردن چون یکیش تو سالن بود یکیش تو اتاق.رفتم فیلم بعدی و آخرین فیلم،بقیش عکس بود ولی فیلم یچیز دیگه بود.خالم فکر میکرد ک من دارم با گوشی خودم آهنگ گوش میدم و تو آشپزخونه دنبال کارای خودش بود.کل این اتفاقا کلا بیست دقیقه بیشتر نشده بود. گوشی خاله جلوم بود و من دقیقا روبروی آشپز خونه اونطرف سالن نشسته بودم و باید حواسمو جمع میکردم ک دختر خاله کوچولویی ک دارم هم نبینه فیلمارو،هرچند بچه بود.فیلم آخر ک پخش شد خاله زانو زده بود روبروی کیر جناب محمد آقا و میخواستن با شروع فیلمبرداری کارشونو شروع کنن.خاله پریسا شروع به خوردن کرد و بعد از یه لیس گنده از زیر کیر و بعد مک زدن سر کیرش،تا جایی ک میتونست کیر گنده محمد آقا رو کرد تو دهنش و شروع به جلو عقب کردن سرش میکرد و هم زمان با دستش هم براش جق میزد.کارش بد نبود مخصوصا صدایی ک از هورت کشیدن آب دهنش تولید میکرد خیلی سکسی بود،یکم ک گذشت محمد با یه دستش از جلوی صورت خاله یکم بازاویه از جلو سمت چپ خاله گوشیو گرفته بود ک فیلم میگرفت و تو تصویر فقط سر خاله معلوم بود و کیر محمد آقا و خاله هم به دوربین نگاه میکرد و ساک میزد به محمد هم نگاه مینداخت.محمدآقا با دست دیگش ک آزاد بود سر خاله پریسا رو گرفت و محکم شروع کرد به دهن خاله رو گاییدن.آبش نیومد.محمد آقا گوشی رو تنظیم کرد کنار دیوار پشت سرش و یکم طول کشید تا وایساوند گوشی رو،دیگه کل سالن معلوم بود تو تصویر.خاله هم چهار دست و پا پشت ب دوربین نزدیک شد و قمبل کرد و سوراخ کونش هم مشخص بود.محمد رفت پشتشو داگی طور آروم گذاشت تو کصش.من فقط دوتا رون میدیدم و یه کیر و خایه ک از بالا اومد تو کادر.
کم کم فرو کرد و سرعتشو بیشتر کرد و صدا رفت بالا،عجب صحنه ای میدیدم.خایه هایه محمد آقا آویزون مثل تاب بود و میخورد به زیر شکم خاله پریسا و برمیگشت.بعد یه اوج گیری با سرعت محمد آقا بلند شد و خاله چرخید اومد رو به دوربین شد و محمد رفت پشتش اونطرف.موهای خاله دم اسپی بسته بود و آرایش خشکلی هم کرده بود.محمد آقا تف زد و هی داشت اون پشت با سوراخ خاله ور میرفت و از چهره خاله و مکث زیادشون معلوم بود رفتن سراغ درب عقب.با هم حرف میزدن خاله هم میخندید.از همین جمله هایی ک زنای ایرانی موقع کون دادن تو سوپرا میگن که آروم و یواش بکن و …
محمد هم داشت با کون خاله رو آماده میکرد و سوراخ کون خاله پریسا رو احتمالا انگشت میکرد که گشاد بشه.فرو کرد تو و یهو خاله دهنشو حلقه کرد و ابروهاشو انداخت بالا به حالت درد و یه آه بلند کشید.نامرد استارت محکمی زد بعد اونهمه مالیدن.دیدن چهره خاله اونم خیره به دوربین با اون تکونایی ک میخورد و سینه های پاندول مانندش و صداهایی ک میداد میشه گفت بعد از ساک زدنش خیلی بهم حال داد و سوژه خوبی برا جق زدن بعدنم بود.اول دستاشو گذاشت روی شونه های خاله و اونه میکشید عقب و بعدشم موهای خاله رو گرفت و کشید عقب سمت خودشو دوتا از انگشتاشو کرده بود تو دهن خاله.
خاله تقریبا سرشو آورده بود بالا و انگار نشسته داشت میداد ولی همون داگی استایل بود.کلا هم با دهن باز نفس میکشید و تقریبا نالش رفته بود بالا.بعد از تلمبه های پیاپی محمد آقا خودشو چسبوند به پشت خاله و شونه هاشو گرفته بود و کیرشو که تا آخر تو کون خاله کرده بود.آبشو تو کون خاله پریسا خالی کرد.خاله هم یه دستشو برد سمت پشتش و احتمالا با کونش ور میرفت ، خالم ارضا نشده بود هنوز.محمد آقا هم بعدش اومد سمت گوشیش و فیلم رو قطعش کرد.
تقریبا میشه گفت که من فیلم هارو از آخر به اول داشتم میدیدم،یه همچین چیزی.
فیلم تموم شد دیگه فیلمی درکار نبود.
کلا هم خیلی تلاش کردم ک بریزمشون روی گوشی خودم ک هروقت خواستم نگاهشون کنم ولی فایلا قابل ارسال نبودن و گزینه ارسال نداشت.الان فکر میکنم که فایلا رو شوهر خالم هیدن کرده بود و من باید اول نقطه اول اسمشو برمیداشتم چون همشون نقطه داشتن و کمرنگ بودن ولی اون موقع نمیدونستم.
حشر رفته بود روی صد ولی کاری نمیشد کرد و خالم جوری نبود ک بیاد به من بده،عاشق شوهرش بود.تو ذهنم مثل سوپرا خوروندن قرص میومد و تو خواب بکنمش ولی نه قرصارو میشناختم و هم میترسیدم بکشمش شر بشه.یا با قرصا بمیره.
تازه فهمیده بودم چرا وقتایی ک خالم و شوهر خالم میومد خونه بچشونو با شیر خشک و مای بیبی تحویل ما میدادن و مثلا میرفتن بانک،خرید و … و سریع هم با عجله میرفتن در اصل برا چی بوده.بچه رو تحویل میدادن میرفتن خونشون برا عشق و حال.چون زیاد اتفاق میوفتاد.هفته ای دوبار بچشونو میدادن دست مامانم.
یکی دو سال گذشت و عموی من ک مجرد هست ، چون گلاب به روتون زیاد اسهال میشد رفت متخصص،گفتن باید کولونوسکوپی بشه.اینجوریه ک لوله میفرستن توی روده،از مقعد طرف،بعد سر لوله یه دوربین هست ک به دکتر اجازه میده دیواره روده رو بررسی کنه ببینن مشکل چیه،قبلش دارو میدن ک روده ها پاک بشه و بعد طرف رو بیهوش میکنن و …
.تو راه برگشت بخاطر عوارض دارو های بیهوشی سرش گیج گیج بود و باید دستشو میگرفتیم کلی هم چرت و پرت و حرف بیربط گفت،اومد خونه ما و خوابید.وقتی بیدار شد اصلا یادش نمیومد ک کارش کی تموم شده کی و چجوری برگشتیم و چه حرفایی زده و …
من پیش خالم بودم و شوهر خالم تو اون روزا سر کارش بود تو اصفهان.خاله بهم گفت که آدرس همون دکتره کجاست،گفت ک مزاجش ریخته بهم و همون شرایط عموم رو داره و میخواد بره دکتر متخصص گوارش و به کسی هم نگم چون زشته.کلا دکتر رفتنش لا من بود.نوبت گرفتیم و چند روز بعدش رفتیم.پزشکه بهش گفته بود ک باید اول کولونوسکوپی بشه ببینه چجوریه وضعش و دارو داده بود ک قبل از اومدن مصرف کنه.خاله بهم گفت و اومدیم خونشون،قرار شد باهاش برم ولی گفت روم نمیشه به کسی نگو و بیا با هم به یه بهونه بریم.دکتر هم بهش گفته بود همراه داشته باشه ک بعدش گیج میشه و نمیتونه کاری کنه ولی خاله نمیدونست در چه حد هست و من میدونستم. خوبیش به این بود ک همون دکتر و همون قدر داروی بیهوشی و به همون سبک انجام میشد چون شاید جای دیگه مقدار دارو کم و زیاد باشه.منم قبول کردم به کسی نگم و تو همون دو روز همین فکر شومی ک فک کنم همتون بهش رسیدین به ذهنم رسید.بهترین موقعیت برا کردن خاله پریسا.
روز موعود رسید و خاله به مامانم گفت ک برم پیشش و باهاش برم توی شهر برای خرید.رفتیم اونجا و تا نوبتمون شد و کارا انجام شد تقریبا شب شد و من بچه خالم پیشم بود.خاله دستشو گذاشته بود رو شونم و بچه هم تو بغلم خواب بود.آروم و ساکت بود و یواش یواش تا دم در اومدیم و نتیجه آزمایش هم فرداش قرار شد چند روز بعد بریم بگیریم.سریع تاکسی گرفتم که وقت تلف نشه و اثر دارو نپره، تا خونه خالم نزدیک بود و اصلن حرف نزد و خودم کرایه حساب کردم و کلید انداختم رفتیم تو خونه.
بچه رو گذاشتم توی جاش که بیرون هم نمیتونست بیاد چون حفاظ داشت ولی ریسک هم نمیشد کرد. رفتم سراغ خاله پریسا،هنوز میترسیدم سطح هشیاری خاله بیشتر از عمو باشه یا میزان دارو برا مرد و زن فرق کنه.برا همین باید امتحانش میکردم.خاله تو اتاقش بودو داشت چادر و مقنعه ش رو درمیاورد.منم رفتم تو اتاقش و گفتم خاله بزار کمکت کنم که اونم آروم گفت باشه.دیدم داره آروم آروم دکمه های مانتوش رو باز میکنه که منم کمکش کردم.مانتوش رو ک درآورد منتظر موندم ببینم خودش ادامه میده و چقدر گیج هست.داشت دکمه شلوارشو آروم باز میکرد و به منم نگفت ک برو بیرون،اصلا تو باغ نبود.تا حالا بغیر از عموم و خاله کسی رو انقدر ضعیف و بی دفاع ندیده بودم تو اون شرایط.شلوارشو آروم درآورد و منم گرفته بودمش نیفته.با یه پیرهن و شرت روبروم ایستاده بود.بهش گفتم پیرهنتم عوض کن ک دیدم مثل یه سرباز گوش بفرمان بدون حرفی شروع کرد به در آمردن پیرهنش.شرت و سوتین خشکلی رو ک تو کمدش بود برداشتمو بهش دادم،دیدم خودش داره عوض میکنه ک اینا رو بپوشه.گوشیمو قبلا کاملا خالی کرده بودم که یادم اومد میتونم فیلم بگیرم.دوربین گوشیمو روشن کردم و همزمان با یه دستم ک فیلم میگرفتم،با دست دیگم کمکش میکردم. قفل سوتینشو باز کردم و از پشت سوتینشو برداشتم،اومدم اینطرف تر و سینه های خشکلشو میدیدم.ازین ک خاله بدون لباس مثل بیچاره ها وایساده و منتظره لباس بهش بدم حس قدرت داشتم.لباسارو پوشید ولی میترسیدم یوقت بچه بیدار بشه مارو تو اون وضعیت ببینه و فرداش چیزی لو بده برا همین گفتم بیا بریم تو حمام باید خودتو بشوری.دستشو گرفتم اونم اومد.رفتیم تو و در و بستم و نشوندمش جلوم و کیرمو آوردم بیرون درست جلو صورتش،گفتم بخور پریسا جون،ساک بزن عشقم.فقط شرتش پاش بود.اونم طبق عادتش تو همچین شرایطی ک کیر جلو صورتش بود شروع کرد به ساک زدن ولی آروم. سرشو گرفتم و مثل توی فیلم کیرمو توی دهنش محکم جلو عقب میکردم.دیگه مطمعن بودم ک خالم مغزش فعلا پوکیده و عین عمو نمیفهمه با کی چیکار داره میکنه.بلندش کردم و روشو کردم به دیوار و سرپایی جوری ک دستاش روی دیوار بود و کونشو گرفتم عقب شروع کردم از لای شرت به مالیدن سوراخ کون و کصش.اگه از کص میکردم فرداش میفهمید ولی کونش رو فکر میکرد بخاطر دستگاه بوده،با خودم میگفتم تازه شوهرشم کم کونش نذاشته و تنگ نیست حتما.شرتشو کشیدم تا زانوش و اونم کونشو داده بود عقب.کون خاله پریسا جلوم بود و فقط میخواستم تو اون لحظه بکنم توش و برام دیگه هیچی مهم نبود.اول یکم کیرمو تا سرش مالیدم در کصش.با تف و انگشت کردن سوراخ کونش رو ک چرب هم بود گشادش کردم و بخاطر اون دستگاهه و میله حتما یه روان کننده بهش زده بودن،نمیدونم دقیقا.کیرم رو آروم فرستادم تو کونش و جلو عقب میکردم.این اولین تجربه سکس من بود و داشتم خاله رو تو حمام میگاییدم.یکم سرعتم رو بیشتر کردم و خاله هم صداش داشت درمیومد و دستا و سرشو گذاشتو بود روی دیوار،آبم هم خیلی زود داشت میومد که کشیدمش بیرون چون میدونستم اگه بریزم توی کونش احتمالا لو میرم.از قبلش هم تو اون دو روز کاملا اینا رو مرور کرده بودم ک چیکار بکنم اگه همه چی خوب پیش بره.نشوندمش جلومو گفتم دهنتو باز کن و کیرمو کردم تو حلق خاله پریسا.آبمو کامل ریختم تو دهنش و بهش گفتم قورت بده و اونم قورت داد.میدونستم ک نباید وقتو تلف کنم چون میخواستم هرچی توان دارم با تمام پوزیشنا بکنمش و فیلم بگیرم،قبل از اینکه اثر دارو بپره.فقط هم از کون میشد کردش یا برام ساک بزنه.بردمش تو اتاق و ازش خواستم که دوباره ساک بزنه کامل فیلم گرفتم ازش ،کیرم شق شد گفتم روی همون صندلیه بشینه و یکم فیلم گرفتم و دیدم نمیشه،گوشی رو گذاشتم کنار و دوتا پاشو گرفتم تو دستم و از کون مثل محمد آقا گاییدمش انقدر زدم ک تخمام انگار داشت دوباره شارژ میشدن ولی قبل از اومدن آبم بلند شدم. آینه سفره عقدشونو از روی کمد برداشتم و گزاشتم کنار داوار.خوابوندمش و داگی روبروی آینه گذاشتمش و کردم توی کونش.دیدنش توی آینه خیلی باحال بود برام و همزمان با سینه هاش ور میرفتم و موهاشو گرفته بودم.با هر ضربه پرت میشد جلو و دوباره چون موهاش تو دستم بود برمیگشت عقب.موج کونش عالی بود.مثل تو فیلمای سوپر دوتا دستمو کردم از دو طرف تو دهنشو تو کونش تلمبه میزدم و ار تو آینه نگاش میکردم.عین پورن استارهای حرفه ای فقط آه آه و میکرد و هرکاری میگفتم انجام میداد.دیدم داره یه چیزی زیر لب میگه،گوشمو بردم جلو گفتم چی؟گفت خسته شدم،گفتم الان تمومه.سرعتو بردم بالا و دیگه موقع اومدن آبم رهاش نکردم و انقدر ادامه دادم که بالاخره آبم داشت میومد و خوابوندمش و کیرمو کردم تو دهنش مثل قبل خودمو خالی کردم تو دهنشو بازم گفتم ک بخورتش.
حالتو عوض کردمو یه حالتی ک دوست داشتم و هنوز انجام نداده بودم این بود که من زیر بشینم و اونم روی من بالا و پایین کنه.خیلی بیحال بود ولی کمکش کردم و رفتم به پشتی تکیه دادم.کیرمو خشک کردم و آب توی لوله زیر کیرمو با انگشت کشیدم زیر کیرم و خالیش کردم تقریبا.آروم کصشو کذاشتم روی کیرم،فقط میخواستم تجربش کنم.خیلی آروم بعد پیدا شدن راه کصش ک با دستم پیداش کردم همینجوری ک چشمام توی چشمای معصومش بود یواش نشوندمش و کیرم رفت توی کصش.چند بار بالا و پایینش کردم و ترسیدم آبم بریزه توش بعد چندتا بالا و پایین خاله پریسا،کشیدم بیرون و گذاشتم تو کونش خاله حالت زانو زده بود و کیرم توی کونش بودو روی کیرم کاملا تا آخر نشسته بود. منم زیر کونشو گرفته بودم و کمکش میدادم تکیه داده بودم.و اونم دستاش روی شونه هام بود.بالا و پایین میشد و توی صورتم نفس نفس میزد و آروم ناله میکرد.بهم گفت خستمه و گفتم یکم دیگه باشه عزیزم.خودمم داشتم غش میکردم و دیگه دوتامون متوقف شدیم،کیرم توی کونش بود.ازش یه لب محکم و طولانی کرفتم و زبونشو مک میزدم.میدونستم آبم تو دهنش بوده ولی اون موقع اینکارو با ولع زیاد کردم.بعد هم رفتم یراغ سینه هاش و همینجوری که توی بغلم بود سینه هاشو کردم توی دهنم.سینه هاش شیر داشت و مزه جالبی هم نداشت ولی من کلی از دوتا سینو هاشو مک زدم و خوردم.یکم هم توی دهنم نگه داشتم و لبمو گذاشتم رو لباش و شیرا رو ریختم توی دهنش و اونم بخوردش دادم.کیرم چون داشتم سینه هاشو میخوردم هنوز تو کونش سفت سفت بود.
فقط همین یبار بود و باید سنگ تموم میزاشتم ک بعدا حسرت نخورم. همونجوری ک نشسته بودیم بغلش کردم و زیر زانوهاشو گرفته بودم بلند شدم و ایستادم،هنوز کیرم توی کونش بود.دستش دور گردنم بود و سرشو گذاشته بود روی پیشونیم.شروع کردم به بالا انداختنش و کردن از کون.صدای خیلی زیادی هم میومد ولی دیگه برام مهم نبود.با هرچی توان داشتم ضربه میزدم و وقتی میخواست آبم بیادسریع کشیدم بیرون ولی کار از کار گذشته بود و آبم از زیر کونش خموینجوری ک تو بغلم بود ریخت کف سالن،شانس آوردم ک اونجای سالن فرش نبود و بعدا راحت تمیزش کردم…
یه چیزی براش آوردم بخوره ک یه موقع آب منی و مزه شیر تو دهنش نمونه.از ترسم بود.جمع و جورش کردم کونشو دستمال کشیدم و کمکش کردم لباس پوشید،هیچی رو به دلم نذاشتم.جاشو انداختم و خوابید.فردا دیر از خواب بیدار شدم و طرفای ظهر بود. خاله پریسا هم داشت لباس میشست ولی بخیر گذشته بود.ترسم از همون چند ثانیه ای بود ک کیرم تو کصش بود اون بالا و پایین میشد.دید بیدار شدم اومد گفت صبحونه تخم مرغ درست کنم.دیگه باید ناهار بخوریم.گفتم خوبی ک گفت یکم درد دارم و فک کنم بخاطر اون دستگاهه هست و بیشتر روش نشد حرف بزنه. ازم تشکر کرد که باهاش رفتم و کمکش کردمو و بچه رو مواظب بودم و میگفت خوب شد باهام اومدی اصلا فکر نمیکردم انقدر گیج بشم. میگفت اصلا یادش نمیاد کی برگشتیم.منم بعد از ناهار جلوش نشستم و فیلم گاییدن خودش و ساک زدن برام رو نگاه کردم و رفتم تو دستشویی یه جق مشتی از روی فیلم زدم.هنوزم فیلم رو دارم تکراری هم نمیشه.بخوام پورن نگاه کنم از الکسیس تگزاس برام بیشتر لذت داره.دیگه الان دوست دختر دارمو راحت تر از اون موقع هام ولی هیچی مثل اون اتفاقا بهم حال نمیده.خاله پریسه یه چیز دیگه بود.
الان دیگه خاله پریسا یه بچه دیگه هم گیرشون اومد.فیلمای روی گوشی خاله رو توی یه فرصت مناسب از روی صفحه گوشیش فیلم گرفتم پاک کردم.و فقط دیگه خودم دارمشون.چاره ای نداشتم ارسال نمیشدن و به اجبار از روی صفحه نمایش گوشیش درحال پخش فیلم گرفتم.
بعد از این اتفاقا هروقت میبینمش تو ذهنم اون صحنه ها میاد جلوم کیرم شق میشه و فیلما رو دوباره میبینم…
مرسی که وقت گذاشتین
نوشته: میلاد
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید