داستان سکسی تقدیم به شما
–
ببخشید خانوم سروش من نمی دونم ناراحتی شما از چیه . شاید یکی از دلایلی که شما همش افکار منفی به مخیله تون راه پیدا می کنه اینه که یک جا نشستین و فرصت فکر کردن رو دارین . افکار مثبت درمغزتون راهی نداره . منفی گراهستید دچار یک جنون خود آزاری هستید که یک اصطلاح خوبی هم در روانشناسی داره .. سیما عین لبو سرخ شده بود .. -چرا تو هین می فر مایید آقای هوشیار -اتفاقا این شما هستید که دارین تو هین می فرمایید و من مدتیست که تو هین های شما رو تحمل می کنم . همش بدون دلیل و مدرک می خواهید پشت سر من حرف در بیارین . من چه گناهی کردم . دوست دارین عین آدمای عبوس و خشک مثل برادرای مکتبی که البته ما خودمون همه تابع مکتب غنی اسلام هستیم سرمو بندازم زمین و نسبت به همکارای محترم و خانواده دار خود عبوس باشم و اخم کنم ;/; همین الان که پیش شما دارم از خودم دفاع می کنم و همین چند تا اخم و تخم را هم در پاسخ تو هین شما دارم انجام میدم به شما که بر خورده -من که تو هین نکردم -چرا لحن شما این طور نشون میده . ما همه خانواده دار هستیم . شما یعنی نا موس من و احترام به شما یعنی احترام به ناموس خودم . نمی دونم هدف و منظورتون چیه . شما جونمو به لبم رسوندین . اصلا گزارش بدین من در میان چند تا معلم زن یک معلم مرد نمی خوام . شما فقط جرات دارین همین حرفی رو که الان به من زدین پیش خانوما بزنین . ببین چیکارتون می کنن . قبل از این که شما منو از این جا بر کنده کنین حکم شما میاد که از این مدرسه باید برین . فکر کردین من ساکت می شینم و تو هین شما را به اطلاع اونا نمی رسونم -چرا شلوغش می فر مایید آقای هوشیار حرفای من جنبه ارشادی داشت . آخه در جامعه ما ….نذاشتم که به حرفش ادامه بده -خانوم سروش بد بختی ما اینه که تابع یک سری اصول دست و پا گیر هستیم . شما ها هم از اون تیپ آدمایی هستین که حقیقت رو فدای مصلحت می کنید . در حالی که واقعیت باید تحت الشعاع حقیقت باشه . ما باید به دنبال اون چیزی باشیم که باید باشه و کار هامون تحت الشعاع حقیقت باشه . یعنی شما میگین من به خواهرای خودم به همکارای نازنین خودم نظر بد دارم ;/; می دونین این حرف چقدر برای ما گرون تموم میشه ;/; ولی علاوه بر این که برای همه ما گرون تموم میشه ولی به ضرر خود شما تموم شده اول از همه دودش میره به چشم خودتون -آقای سروش مثل این که یک چیزی هم بدهکار شدم -شما از اولش هم بدهکار بودین . من با شما حرفی ندارم هر کاری دوست داریم انجام بدین . به موقعش می دونم چیکار کنم . اعتراض کنید دلیل بیارین اگه کوچکترین اذیت و آزاری شدم و توجیهی در گزارش به اداره آموزش دلیل بر نخواستن من نتونستین بیارین و مدرکی ارائه بدین دسته جمعی معلما می افتیم به جون شما -داری تهدیدم می کنی ;/; من از این جور تهدید ها خوشم نمیاد -ولی من از مبارزه کردن خوشم میاد .بجنگ تا بجنگیم -ولی من با کسی جنگ ندارم . -خانوم سروش شما با کسی جنگ ندارین ولی حرکاتتونه که با کسی جنگ داره . رفتارتون این طور نشون میده که با خشم و کینه دارین با یکی پیکار می کنین . همش می خواین حرف خودتونو بزنین . تز خودتونو ثابت کنین . اصلا بزرگترین اشتباه از خودمه . خودم مقصرم . می دونین چرا . واسه اینه که از اولین روزی که وارد این جا شدم تا به حال همش دارم بالحن جمع و دوم شخص خطاب با هاتون حرف می زنم . از الان به بعد خیلی خودمونی تر ساده تر و خونگی باهاتون حرف می زنم تا ببینم برداشتتون چیه . به کجا می خواین شکایت کنین . شما وکیل وصی بقیه آدما نیستین . نه بهتره بگم تو وکیل وصی بقیه آدما نیستی . اگه به کسی تو هین شده اون خودش زبون داره .. -خیلی جوش آوردین آقای سروش -بهتر نیست تو هم خیلی خودمونی با من صحبت کنی .اشک سیما رو در آورده بودم -تا حالا هیشکی به من این طور توهین نکرده بود -حقته خانوم سروش .. پامو که از در بیرون گذاشتم جملیه جهانی رو دیدم که منتظرم وایساده .. -هوتن خان چقدر با این زنه کل کل می کنی . هیشکی ازش خوشش نمیاد . آدم نیست . مگه ما شما رو نمی شناسیم . -چرا خانوم جهانی . من همه جوره رعایت می کنم . می تونم خیلی صمیمی تر باشم -باش .. اصلا به غیر از اون وقتی که ما دسته جمعی دور هم هستیم و حتی همین حالا که داری با من حرف می زنی نیازی نیست که باهام رسمی بر خورد کنی -به شرطی که عادت نکنم -نه یک آموز گار فوق لیسانس خیلی راحت می تونه خودشو با شرایط اجتماعی و محیطی وفق بده .. من و جمیله گرم صحبت بودیم که دیدیم سیما گریان از اتاق دفتر اومد بیرون و به سمت دستشویی رفت تا یه آبی به صورتش بزنه . -دو تایی مون اعتنایی به او نکردیم . حتی اعتراضی هم به ما نکرد که کلاس دیر شده شما چرا این جا هستید -با من کار داشتی جملیه جون .. خیلی بی پروا شده بودم ولی اون از این تکیه کلام من لذت می برد . میام دفترت یا هر جابی که صلاح بدونی . من شوهرم مدتیه تنوع طلب شده . می خواستم در مورد راهکار های مقابله با این رفتار او چه راهکار هایی رو می تونم در پیش بگیرم و چگونه باهاش تعامل کنم .. یه نگاهی تو ی چشاش انداختم و چند ثانیه ای مکث کردم . می شد رو اینم کار کرد . مثل این که بیشتر زنا از درد مشترکی رنج می برن . امان از تنوع طلبی این مرد ها . ولی استاد هوتن هوشیار جسما و روحا در خدمت و اختیار همه آنهاست … ادامه دارد .. نویسنده … ایرانی
نوشته های مرتبط:
خانوما ساکت 4
خانوما ساکت 35
خانوما ساکت 3
خانوما ساکت 8
خانوما ساکت 96 (قسمت آخر )
خانوما ساکت 19
خانوما ساکت 65
خانوما ساکت 5
خانوما ساکت 25
خانوما ساکت 37
خانوما ساکت 6
خانوما ساکت 14
خانوما ساکت 9
خانوما ساکت 2
خانوما ساکت 29
خانوما ساکت 38
خانوما ساکت 67
خانوما ساکت 72
خانوما ساکت 32
خانوما ساکت 7
خانوما ساکت 1
خانوما ساکت 12
خانوما ساکت 48
خانوما ساکت 44
خانوما ساکت 22
خانوما ساکت 27
خانوما ساکت 28
خانوما ساکت 11
خانوما ساکت 39
خانوما ساکت 10
خانوما ساکت 43
خانوما ساکت 30
خانوما ساکت 42
خانوما ساکت 13
خانوما ساکت 63
خانوما ساکت 34
خانوما ساکت 66
خانوما ساکت 15
خانوما ساکت 21
خانوما ساکت 36
خانوما ساکت 58
خانوما ساکت 18
خانوما ساکت 89
خانوما ساکت 33
خانوما ساکت 16
خانوما ساکت 86
خانوما ساکت 62
خانوما ساکت 49
خانوما ساکت 46
خانوما ساکت 59
خانوما ساکت 23
خانوما ساکت 17
خانوما ساکت 40
خانوما ساکت 20
خانوما ساکت 51
خانوما ساکت 26
خانوما ساکت 41
خانوما ساکت 83
خانوما ساکت 50
خانوما ساکت 31
خانوما ساکت 45
خانوما ساکت 87
خانوما ساکت 80
خانوما ساکت 47
خانوما ساکت 91
خانوما ساکت 55
خانوما ساکت 24
خانوما ساکت 64
خانوما ساکت 54
خانوما ساکت 61
خانوما ساکت 92
خانوما ساکت 88
خانوما ساکت 68
خانوما ساکت 52
خانوما ساکت 75
خانوما ساکت 79
خانوما ساکت 57
خانوما ساکت 53
خانوما ساکت 90
خانوما ساکت 70
خانوما ساکت 93
خانوما ساکت 74
خانوما ساکت 73
خانوما ساکت 71
خانوما ساکت 78
خانوما ساکت 81
خانوما ساکت 94
خانوما ساکت 82
خانوما ساکت 84
خانوما ساکت 95
خانوما ساکت 77
خانوما ساکت 76
دیسکو ساکت
سکس بادخترخاله ساکت و خجالتی
ساکت کردن آقا نادر همسایه مون
سکس در بعدازظهری ساکت
حانوما ساکت 60
خانوا ساکت 69
اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره
دیدگاهتان را بنویسید