این داستان تقدیم به شما
زنگ در و زد با همون لباس خواب در و زدم اومد تو. میثم بود. اومد بالا… خمیازه میکشیدم. اومد تو امتحانشو داده بود و اومده بود خونم ساعت ۹ صب بود با خستگی اومد بالا. همین که دیدمش کسم داغ داغ شد…
کیف مدرسشو در آوردو گفت سلام خوبی گفتم سلام مرسی و باز یه خمیازه کشیدم چیزایی که گفته بودمو خرید و آورد چنتا بادکنک سفارش داده بودم آخه چهار روز دیگه تولدم بود میرفتم تو ۲۷ سال بقیه پولم دادم به خودش گفتم صبونه خوردی گفت آره گفتم منم ساعت ۶ خوردم خوابیدم نگاش کردم یه صورت مظلوم و بچه گونه پوست سفید و لاغر هنوز سیبیلاشم در نیومده بود لبایه قرمز و خوردنی کسم داغ شد دوباره امونش ندارم دستشو گرفتمو بردمش تو اتاق گفتم لخت شو میثم سریع لخت شد جووون یه پسر ۱۵ ساله ناز با بدن نرم م سفید یه ذره با بدنش ور رفتم با نوک سینه های پسرونش ور رفتمو لیس زدم سینشو بعد دستمو گذاشتم رو دودولش از روشرت البته به قول خودش کیرش!
در آوردمش یه دودول نقلی و کوچولو موچولو ۱۲ سانتی کردمش تو دهنم و میخوردم جوون چه لذتی میبرد گفتم یه ذره براش خوردم حالا اون باید بهم حال میداد میخواستم گفتم از بالا شروع کن به خوردن وظیفشو میدونست گردنمو لیس میزد و اومد و ممه هایه گنده و سفتمو کرد تو دهنش نوک قهوه ای سینه هامو خوب میخورد بهش میگفتم فقط نوکشو بخور میخورد و اون یکیو میمالید خوابوندمشو سینه هامو انداختم رو صورتشو وسط ممه هام صورتش محو شد منم یه ذره نوک ممه های قرمزو پسرونشو خوردم و گاز میگرفتم هر گازی که میگرفتم حیوونی میپرید و خیلی سکسی میگفت آیییی بلندش کردمو روبروش رو تختم دراز کشیدم شلوارو شرتمو کندم و کس قهوه ای و تپلمو نشونش دادم گفتم لباتو بذار روش لباشو گذاشت رو کسم وایی چه لبایه نازی آخ قربونش برم دودولشو با دست گرفتم و آروم میمالیدم سعی میکردم شدیدا تحریک بشه گفتم بوس کن کسمو تند تند کسمو بوس میکرد هرچی میگفتم گوش میداد میدونست اگه بخواد با یه خانوم مهندس خوشکل بخوابه باید من تو سکس حرف اولو آخرو بزنم از الان باید یاد میگرفت که باید به زنش لذت بده.
خلاصه داشت دودوله نازش از حشریت منفجر میشد چون با دست نوکشو آروم تحریک میکرد گفت بخورم سارا جون گفتم فقط بوس کن بازم بوس میکردو داشت آتیش میگرفت دودوله نازش گفت توروخدا بذا بخورم دارم میمیرم گفتم دوست داری بخوری کسمو مظلومانه تو چشام نگاه کرد و گفت آره خیلی بخورم؟؟ گفتم آروم چوچولمو لیس بزن وایی زبونش پره تف بود گرما و خیسی زبون و دهنش و رو کسم حس کردم واییی چه لذتی داشت تند تند لیس میزد زبونشو میکرد تو کسم لبه های کسمو لیس میزد بهش یاد داده بودم حرفه ای شده بود تو خوردن کس بهش میگفتم بخور بخور آییییییییی بخووور برام زبونشو عقب جلو میکرد پاهامو دادم بالا میدونست باید چیکار کنه زبونشو از سوراخ کونم تا کسم میکشید…
بلند شدم رفتم تو اتاق گفتم میخوام ارضا شم خوابید کف پذیرایی با کس نازم نشستم رو دهنش گفتم شروع کن به خوردن میخورد زبونشو حالت کیر کیرد و من بالا پایین میکردم کسمو وایییی دیگه وقتش بود کسمو رو دهنش چسبوندم صدایه جیغم بلند شد موهایه نسبتا بلندم دورم و تو صورتم ریخته بود انقد لیس زد دیگه داشت میومد گردنشو محکم گرفتم فشار دادم و یه قطره آب از کسم ریخت تو دهنش که با لذت برام خورد افتادم رو صورتش و بعد بلند شدم یه ذره کیرشو مالیدم تا آبش اومد دوست داشتم آبه خودشو بخوره بهش گفتم اما چون ارضا شده بود و حس جنسی نداشت به خاطر من مالید به لباش آبشو. رفتیم نشستیم صبحونه با اینکه خورده بود ولی کنفلکس ( شاسکول جان: کورن فلکس ) با شیر ریختم براش خورد و کتاب زبانشو آورد و شروع کردیم یه ۴۵ دقیقه ای گرامر کار کردن تمریناشو بهش دادم مامانش زنگ زد به گوشیم گفت که باهاش برم خونشون دعوتم ناهار مامانش از دوستای دانشگاهم بود ولی به دلیل مشغله کاری خب زبان من بهترم بود به همین خاطر هفته ای دوبار میومد پیشم برای زبان تا اون کنفلکسشو خورد یه نیم ساعتی طول کشید تا لباس پوشیدمو آرایش کردم و رفتیم تو پارکینگ ماشینو برداشتیمو رفتیم.مامانش چه ناهاریم برامون تدارک دیده بود ته چین با فسنجون غذای مورد علاقم البته ته چینو منم خوب درست میکنم .
نوشته: سارا
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید