این داستان تقدیم به شما

من اندام ظریف و سفیدی دارم برا همین از بچگی فقط منو میکردن هرجا میرم و هرکیو میبینم ناخدا گاه برام کیر راست می کنه البته خودم هم لذت می برم . چون گی هستم و از کون دادن لذت می برم…
***
درسم که تمام شد مجبور بودم که برم سربازی دفترچه پست کردم و روز اعزام شد ما هم رفتیم تو پادگان نیرو انتظامی یکی از شهرها (اسم نمیبرم) چند وقتی گذشت و تو اون چند وقت تقریبا هرروز ی سرباز منو میکرد تو دستشویی یا جاهای خلوت حتی شب سر پستم که بودم پاسبخش میومد منو میکرد خلاصه تو دوماه آموزشی از سربازا تا حتی چند تا از کادری های اونجا منو کردن دیگه تابلو شده بودم اونجا .
موقع تقسیم شد منم افتادم تو کلانتری ی شهری (بازم اسم نمیبرم) اونجا تعداد سربازا کم بود و چون مرخصی دیر به دیر میفرستادن همه حشری بودن خلاصه که اونجا هم تابلو شدم حتی سربازا منو چند نفری تو اسایشگاه میکردن یبارم برا ده نفری جمع شدن و منم براهمشون ساک زدم . دیگه وسطای خدمت خیلی تابلو شده بودم حتی ی متهم بود من مامور بدرقه ش بودم توراهی که میرفتیم دادگاه یسره منو انگشت میکرد .
 
اما اتفاق بد اینجا بود که رییس کلانتری فهمید و دنبال مدرک بود تا دهنمو سرویس کنه چند باری هم با هام حرف زد که از دهنم بکشه بیرون ولی نتونست ولی هربار که صحبت میکرد باهام در اتاقشو میبست دستش رو به بهانه های مختلف به رونم میکشید یا رو شونه هام دست میکشید خلاصه مشکوک میزد منم بدم نمیومد بهش ی کون بدم تا هوامو بیشتر داشته باشه ولی اونم نمیتونست بمن پیشنهاد بده چون براش بد میشد . خلاصه روز موعود رسید .
از مقامات بالا اومدن بازرسی تو کلانتری ما و از کلانتری ایراد زیاد گرفتن و رییس کلانتری رو سه روز بازداشت در یگان کردن و رییس کلانتری صبح تا شب اونجا بود . شب دوم شد ساعت 12 شب پستم تموم شد و اومدم آسایشگاه بچه ها خواب بودن منم لباسامو عوض کردم ی شورت تنگ و براق داشتم که بچه ها مجبورم کردن بگیرم تا حشری بشن

 
وقتی منو میبینن اون شورته پام بود اصلا یادم نبود که رییس کلانتری این شبا اینجاست رفتم دستشویی و موقع برگشت دیدم در اتاق رییس باز شد و منو دید اصلا انگار منتظرمن بود تا من بیام ، یدفعه هم من هم اون وقتی همو دیدیم تعجب کردیم چون من لخت بودم و فقط همون ی شرتی که گفتم پام بود منو برد تو اتاقش اول گفت این چه وضعه گشتن و از این حرفها ولی انگار داشت چرت و پرت میگفت اصلا شهوت تمام وجودش گرفته بود انگار چون پرت و پلا حرف میزد منم مثل همیشه صندلیمو بردم و جفتش نشستم چون کرمم گرفته بود و فهمیدم که شهوتش زده بالا خلاصه اینکه نتونست جلو خودشو بگیره بی دلیل ی دستی به رونم کشید سریع دستشو کشید منم که فهمیده بودم قصدشو ی لبخندی زدم و ی چشمک بهش زدم تا حشری تر بشه تا منو بکنه چون منو میکرد من ازش ی نقطه ضعف میگرفتم و بقیه خدمتم راحت بودم .
 
یکمی یک دل دو دل بود که منو بکنه یا نه انگار داشت به عواقبش فکر میکرد ولی من با حرکاتم بهش میگفتم که بیا منو بکن دیگه خلاصه طاقت نیاورد دررو قفل کرد مثل وحشیا از پشت افتاد به جون گردنم داشت میلیسیدش کل صورتمو مثل وحشیا داشت میخورد منم رو صندلی نشسته بودم بعد اومد جلو من یعنی خشتک شلوارش دقیقا جفت صورتم بود کیرشو در اورد کرد تو دهنم بعد با دو تا دست سرم گرفت محکم تو دهنم تلمبه زد اون لحظه هیچی حالیش نبود و داشت تلمبه میزد تو دهنم دیگه نفسم گرفته شد داشتم بالا میاوردم بعد کیرشو با دست گرفت بالا تخماشو اورد رو صورتم منم تخماشو براش لیس میزدم خیلی حشری شده بود داشت نالش در میومد بلندم کرد هولم داد به سمت میزش شورتمو از پام در اورد منم رو میز براش قمبل کردم اونم ی تف به کونم زد انگشتاشو کرد تو بعد با کیرش یکم کونمو میمالوند بعد سر کیرش کرد تو کونم

 
یکم تلمبه زد بعد کم کم فرو کرد تو کیرش خیلی بزرگ و کلفت بود قشنگم راست کرده بود داشت کونمو جر میداد بعد تند تند داشت تلمبه میزد بعد یکی از پاهامو گذاشت رو میز دوباره شروع کرد به تلمبه زدن دیگه اخرا بود منم داشتم از پا میوفتادم اینم خیلی تند تند میکرد دیگه کونم بی حس شده بود دیدم ناله هاش خیلی داشت بلند میشد بهش گفتم بچه ها صدامونو میشنون یواشتر توجهی به حرفم نکرد ولی صداشو اورد پایینتر بعد کیرشو در اورد گفت ابم داره میاد منم زانو زدم کیر شو تو دستم گرفتم شروع به ساک کردم چند ثانیه بعد کل ابش ریخت تو دهنم خیلی ابش داغ بود منم برا اینکه نظرشو جلب کنم ابشو خوردم کلی حال کرد این لحظه رو دید .

 
کارمون که تمام شد درو باز کرد دید کسی نیست بمن گفت برم بیرون منم رفتم تو آسایشگاه ولی کونم جر خورده بود خلاصه فردا صبح شد منو اورد تو اتاقش باهم حرف زد که قضیه به کسی نگم وگرنه دهنمو سرویس میکنه ولی منم یکم تهدیدش کردم بعد اون ماجرا منو رانندش کرد و بقیه خدمتمو کسی جرات نداشت بمن چیزی بگه چون راننده رییس بودم چند باری هم باهم سکس داشتیم البته تو خونه اش چون زنش طلاق داده بود خیلی سال پیش کسی نداشت منم مثل ی دختر بهش حال میدادم . خلاصه خدمتم به راحتی تموم شد ولی کون خیلی از سربازا سوخت …
 
امیدوارم لذت برده باشین
 
نوشته: رضا سفید

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *