این داستان تقدیم به شما
داشتم با تلفن صحبت میکردم که زنگ تلفن مغازه مجبورم کرد تلفن خودم قطع کنم گوشی رو برداشتم خواهرم بود گفت شیر آب خراب شده وقت داری درست کنی منم گفتم باشه میام اسمش میتراس و ازم بزرگتره. وسایل تو ماشین گذاشتم رفتم زنگ و زدم در باز شد بالا رفتم درب ورودی باز شد و خواهرم با حوله دور سرش معلوم شد از حمو م اومده رفتم داخل و دست دادم دستش چقدر ظریف و لطیف بود گفتم بقیه کجان گفت محمد رفته روستا مادرش اینا و بقیه هم تازه رفتن مدرسه گفتم مشگل چیه میترا از جلو منو به اشپزخونه راهنمایی کرد تازه فهمیدم که که لباس تنش یه بلوز نازک بدون سوتین و یه استریج مشکی و معلوم میشد که شورت نپوشیده اخه پوستش سفید بود و استرج کش اومده بود و بدنما بود شیر اب سینک ظرفشوئی نشون داد که خیلی چسب اکواریوم دورش بود و بعد درب زیر سینک باز کرد و خم شد وسرش برد داخل و باسن نازش و سمت من و مثلا خواست اب ریزی داخل نشون بده خوب توجه کردم سوراخ کونش و خط کوسش معلوم بود و یه سوراخ به اندازه یه سکه درست در کوسش باز بود و کوسش با تارهای مو ظریف و کم پشت خود نمایی میکرد رفتم جلو و خم شد زیر سین چو جا نبود من نشستم کف زمین و میترا همینطور سرش داخل بود و تا خواست بیاد بیرو سرش به لبه سینک خورد و افتاد تو بغل من منم بغلش کردم و خندیدم وگونه شو بوسیدم
میترا بلند شد و رو صندلی تو اشپزخونه نشست و من شیر و باز کردم و میترا هی به هر بهانهای میومد خودشو میمالید به من بد جور کیرم بلند کرده بود شیرو باز کردم و دادم میترا و گفتم تمیز بشورش و خودم نشستم میترا رفت حموم و شیرو بشوره پشت سرش رفتم و مثلا راهنمایی کنم خم شده بود رو تشت اب و وایتکس و منم هی میگفتم چکار کنه اومدم از کنارش رد شم انطرف تا با سردوش سیار اب بریزم رو شیر ناخوداگاه من در فضای کوچیک حموم من از عقب به بهش چسبیدم و میترا با نگاهی رضایت خودش رو اعلام کرد من دستم به کمرش بود و به ارومی کیرمو میمالیدم بهش که اونم داشت همراهی میکرد دیگه هر دومون تحریک شده بودیم نشستم و با دو انگشت استریج نازک رو پاره کردم و با زبونم لبه غنچه کوسشو لیسیدم اه از نهاد میترا بلند شد و با دستش سینه هاشو فشار میداد و گاهی با دو دستش مچ ساق پاشو میگرفتو منم حسابی داشتم کوس و کونش و میخوردم حالا دیگه شهوت در چشمای هر دو مون موج میزد ولی هیچ حرفی نمیزدیم شاید خجالت میکشیدیم شلوارم باز کردم و کیرم مثل فنر پرید بیرون میترا بدون حرفی زانو زد و کیرمو کرد دهنش چشای ابی رنگش و بسته بود و نگاه نمیکرد ولی صدای نفس هاش مشخص بود که داره لذت میبره و شهوتی چون با ولع خاصی میخورد انگار داره تموم میشه چند دقیق همینطور گذشت و اه از
نهاد من در اومده بود بلندش کردمو لبم رو لبش و سینه هاشو فشار دادم انقدر تحریک شده بود که خودش لبه بلوز گرفت و بازش کرد و دکمه ها کنده شدن و سینه هاش که نوکش بالا بود و اندازه یه هلو درشت تو دستم جامیشد می مالیدم و میخوردم میترا رو به دیوار تکیه دادم یه پاشو با دستم گرفتم کیرمو تنظیم کردم و اروم هلش دادم تو کوسش خیلی ابکی شده بود اما تنگ بود چند تا تلمبه زده همزمان با تلمبه زدن بغلش کردم و لبم رو لبش میترا هم حالا صداشو بلندتر کرده بود و داشت لذت میبرد بعد از چند دقیقه یا کمتر خسته شدم و پاشو پایین دادم و میترا برگشت و از پشت کیرموکردم تو کسشو شروع به تلمبه زدن
حالا رونهام میخورد به باسن سفید و خوش تراش میترا و هر ضربه یه لرزش به خودش میگرفت میترا حالا میگفت جون بکن تندتر تندتر و ناله میکرد و منم شلوار استریچ رو بیشتر پاره کردمو فقط دور کمرش بند مونده بود و چند بار که صب میکردم تا نفس بگیرم میترا سریع کیرمو میکرد دهنش و میخوردش و من دوباره بلندش میکردم باز دوباره کوسشو میکرده حالا دیگه نای نداشتم .و چند تا تلمبه زدم همه ابم تو کوس میترا ریختم و کیرم از کوسش بیرون افتاد اما میترا مشخص بود اروم نشده و کیر میخواد اشاره کردم خودشو بشوره کامل و داخل کوسشو خالی کنه و منم رفتم تو پذیرایی میترا بعد از چند دقیقه اومد و لباس پاره هارو دراورده بود و لخت اومد منو بغل کرد و لبم خورد ومنم هلش دادم رو مبل و بغلش کردم همزمان که سینه هاشو میخوردم چوچولشومیمالیدم و بوسه از اندامش حالا دیگه هردو مون داشتیم لذت میبردیم و در همین حین میترا هم منو محکم بغل کرد و پاهاشو چسبوند به منو ارضا شد .
نوشته: شهاب
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید