این داستان تقدیم به شما

سلام به همه دوستان عزیز، من علی هستم و داستانی که میخوام واستون تعریف کنم توی زندگی من تاثیر زیادی گزاشت.
داستان از اونجا شروع شد که من توی یه پیج بیغیرتی عضو شدم و کم کم از این حس خوشم اومد، من 30 سالمه و یه خواهر به نام سارا دارم که 18 سالشه و بدن خیلی سکسی داره و با من هم خیلی راحته و همیشه تو خونه با شورت و سوتین میچرخه.
من تو این پیج با چند نفر آشنا شدم که از من میخواستن که از سارا یواشکی واسشون عکس بگیرم و واسشون بفرستم، از وقتی که خوابه یا حواسش نیست یا از لباس زیراش یا از بدنش همه جوره واسشون عکس میگرفتم، تا اینکه کم کم درخواستاشون بیشتر شد و شماره خواهرمو میخواستن، من هم با این مورد مشکل داشتم چون دیگه به معنای واقعی داشتن سارارو جنده میکردن، منم مخالفت کردم و اونها منو تهدید کردن که همه ی عکسا و فیلماشو پخش میکنن، منم کم نیاوردم و گفتم هر غلطی میخواین بکنین.
 
فردای همون روز تمام اینترنت پر شد از عکسای سارا و من نمیدونستم چکار کنم، تنها فکری که به زهنم رسید این بود که بهشون چیزیو که میخوان بدم تا بیشتر آبروریزی نشه، بهشون پی ام دادم که اگه شماره خواهرمو میخواین باید همه ی عکسا و فیلماشو پاک کنین، اونا هم گفتن ما خود خواهرتو میخوایم، گفتن اگه میخوای عکسای خواهرتو از تو اینترنت پاک کنیم باید خواهرتو فقط واسه یبار برای ما هماهنگش کنی تا بکنیمش، منم تا اینو شنیدم دیوونه شدم، آخه سارا هنوز دختر بود و تابحال سکس نکرده بود، نمیدونستم باید چکار کنم فقط میخواستم هرچه زودتر اون فیلم و عکسا پاک بشه، قبول کردم و گفتم فقط به شرطی که به باکرگی خواهرم آسیبی نرسه، اونم قبول کرد و گفت واسه چند روز دیگه که با خواهرم تنها بودم بهش خبر بدم تا بیاد خونمون و ترتیبشو بده، من هم قبول کردم و تمام فیلم و عکسا از تو اینترنت پاک شد، برای چند روز نفس راحت کشیدم تا اینکه دوباره پیداش شد و ازم خواست تا همون روز برنامشو عملی کنم، منم هم دیدم که سارا با یه تاپ و شلوارک سکسی دراز کشیده خیلی دلم براش سوخت، آخه اون قربانی این کارای من شده بود، گفتم باشه فقط باید صبر کنین تا سارا بخوابه، گفت باشه آدرستو بده من پایین خونتون منتظر میمونیم وقتی خوابید بگو بیام بالا، منم آدرسو فرستادم و کمتر از 5 دقیقه بهم پی ام داد که من پایینم، از پنجره بیرونو نگاه کردم دیدم یه پژو شیشه دودی پایین خونمون پارک کرده، خیلی استرس داشتم، اگه تا تهش نمی‌رفتم ممکن بود آبروی تمام خانوادمون بره، مجبور بودم.
 
رفتم یواشکی تو اتاق سارا دیدم خیلی سکسی روی تختش خوابیده و پتوش هم رفته کنار، دیگه همه چی آماده بود بهش زنگ زدم گفتم درو میزنم بیا بالا، با آیفون درو باز کردم و در بالا رو هم باز کروم، دیدم سه نفر دارن میان بالا، بهشون گفتم چخبره قرارمون این نبود، بهم گفتن دهنتو ببند بگو کجاست، با اشاره اتاقشو نشون دادم و رفتن تو اتاق سارا و درو بستن، من فقط دعا میکردم که اتفاقی برای سارا نیفته و آبرومون نره، که احساس کردم صدای سارا داشت میومد، انگار دهنشو بسته بودن و فقط صدای بمی ازش می‌شنیدم، صدا ها ممتد داشت میومد و من از استرس قلبم داشت میومد تو دهنم، صدای شالاپ شولوپ تمام خونرو پر کرده انگار داشتن همزمان سارارو میکردن، منم خودمو دلداری میدادم که الان تموم میشه و اینا میرن اما کارشون از یک ساعت بیشتر شده بود و من نگران، که یهو در اتاقش باز شد و سه نفرشون بیرون اومدن و رفتن، منم با ترس و خجالت رفتم تو اتاق سارا که دیدم، لخت و خونی مالی روی تخت بیهوش شده، یکم تکونش دادم هیچ عکس العملی نشون نداد روی صورتش آب پاشیدم باز هم به هوش نیومد، صدای ضربان قلبش بود و فقط بیهوش شده بود، منم بدنشو با آب و دستمال تمیز کردم که دیدم نامردا باکرگی خواهرمو ازش گرفته بودن و بدجوری پاره کرده بودن پردشو، خون و آب کمراشونو از روی بدن سارا تمیز کردم ولباساشو تنش کردم و گزاشتم بخوابه تا دردش تموم بشه، خودمم رفتم بیرون تا نبینه که من خونه بودم، بعد از دو ساعت وقتی برگشتم خونه دیدم سارا رفته حموم و منتظر شدم تا بیاد بیرون، بالاخره اومد دیدم زیر چشاش کبود شده و کمرش خم شده، نپرسیدم چی شده فقط بغلش کردم و ازش عذر خواهی کردم، بهم گفت کار تو بود، گفتم آره، بهم گفت هیچ وقت منو نمیبخشه و هیچ وقت حلالم نمیکنه و رفت توی اتاقش، منم به شدت احساس پشیمونی میکردم…

 
بعد اون اتفاق رابطه ی من و سارا خیلی بد شده بود، جوریکه دیگه با من تنها تو خونه نمی موند، تا اینکه بعد چند هفته دوباره از همون شماره بهم پی ام دادن و درخواست جدیدی داشتن!!!
 
#فکر #می‌کنین #درخواست #جدیدشون #چی #بود ؟

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *