این داستان تقدیم به شما

سلام ، من ۳۴ سالمه و هفت ساله ازدواج کردم ، یک خواهر زن ورزشکار و خوشتیپ دارم که دیوانه وار عاشقشم، هر چقدر از خوش اندامی و خوش اخلاقی این بشر بگم کم گفتم ، سینه هفتادو پنج ، بدنش یکم سفت (بعضی وقت ها میخوام صداش کنم با دست لمسش میکنم) خلاصه من از هر فرصتی و وقتی استفاده میکم تا دید بزنمش و خودم رو بهش بمالونم، تا به حال شاید هزار باز به یادش جق زدم ،
بریم سراغ داستان…
 
از روز اول ازدواج من باهاش صمیمی بودم ، ولی نه به اندازه الان، اوایل ازم رو میگرفت ولی رفته رفته اینقدر صمیمی شدیم که الان با تاپ جلو من اوکیه، قصه از جایی شروع شد که من فهمیدم از تو گوشیش فیلم سوپر نگاه میکنه و خود ارضایی میکنه ، حالا چطوری فهمیدم قصه ش طولانیه فقط اینو بگم که از توی هیستوری موبایلش، یک چیزی که خیلی واسم جالب بود اینکه محبوبه هر ماه بین تاریخ هشتم تا پانزدهم ماهِ میلادی چند بار میرفت تو سایت ایکس ویدیو و فیلم سوپر نگاه میکرد ، من فهمیدم که اون تاریخ اوجِ مصرفِ خخخخخ، یعنی بد جور میزنه بالا ، تو اون تاریخ ها من همش بیشتر بهش توجه میکردم ولی اون کوچکترین راهی به من نمیداد، حتی از وقتی که بهش گوشه دادم و گفتم دوست دارم خیلی باهام سرد شد،یک مدت باهام قهر بود و بعد از کلی معذرت خواهی و اینکه اون روز حالم خوب نبوده منو بخشید ، پدر زن مادر زن من شاغل هستن و محبوبه ظهر ها معمولا خونه تنهاست منم چون کلید دارم راه و بیراه به هوای چیزای مختلف میرم اونجا و بی هوا درو باز میکنم اونم با خنده بدو بدو میره تو اتاق (چون تو خونه لباس زیر نمیپوش) منم کارم رو انجام میدم و میرم، یک روز دم غروب کلید انداختم رفتم تو خونه دیدم تو اتاقِ ، هرچی صداش زدم دیدم جواب نمیده رفتم در زدم درو باز کرد و درحالی که خیلی احمقانه چشاش رو خوب الود کرده بود اومد بیرون گف چیه چیه گفتم گوشیت رو بده میخوام تلفن واجب بزنم ، یهو رنگش عوض شد گفت باشه برو تو حال میارم ، گوشیش رو اورد منم سریع رفتم توی هیستوری دیدم بله داشته فیلم سوپر نگاه میکرده ، چون اخر کاری ها بخاطر اینکه بهش یکبار ابراز علاقه کرده بودم باهام بد شده بود اینقدر حرصم گرفته بود که میخواستم بهش ضد حال بزنم ، رفتم تو تنظیمات و دسترسی مرورگر به اینترنت خط رو بستم، الکی یک تلفن هم زدم به گوشی خودم که مثلا جایی جا گذاشتم…
 
گوشیش رو دادم گفتم عجله دارم و خیلی دیرم شده اومدم بیرون ، میدونستم که ضد حال بدی بهش زدم ، و اونم تو اوجِ شهوت حیرون فیلم سوپر میشه و کنجکاو بودم ببینم میخواد چیکار کنه ، یک بیست دقیقه یی تو راهروی پایین موندم ، خونه پدر زنم ۲۰۰ مترِ و اتاق ها خیلی با در فاصله داره ، بعد بیست دقیقه برگشتم بالا ، اینقدر یواش اومدم کلید بندازم درو باز کنم که صدای نفس های خودم رو میشنیدم ، یهو دیدم یک صدای آه و اوهی خیلی ضعیف داره میاد البته صدای آه و اوه توی فیلم سوپر ، گفتم محاله تونسته باشه به اینترنت وصل شده باشه ، رفتم سمت اتاقش اینقدر هول شده بودم که زانوهام داشت لا میخورد، رسیدم به در اتاق فقط تنها چیزی که دیده میشد نور لپتاپ و یک نفر لخت که پشتش به من بود و هی پایین تنه ش رو تکون میداد ، داشتم سکته میکردم ، هی پتو رو جمع میکرد میذاشت لایِ پاش ، پاهاش رو بهم فشار میداد، لامصب اینقدر تاریک بود که فقط جاهایی که نور لپتاب میوفتاد رو میدیدم، تنها کاری که میتونستم بکنم این بود که پشت در اتاق جق بزنم چون اینقدر حشری بود که مطمئنم اگر میرفتم تو اتاق از ترس سکته میکرد و مسلما هم به من نمیداد، اومد جق بزنم دیدم کیرم از شدت هیجان شده اندازه نخود ، بیخیال شدم فقط به ذهنم رسید که ازش حتی شده یک فیلم چند ثانیه یی بگیرم تا بعدا بتونم تهدیدش بکنم اگر با من نباشی فیلم ت رو تو اینترنت پخش میکنم ، که صد البته پخش نمیکردم،تا موبایلم رو در اوردم با چشمام چیزی دیدم که هنوز باورم نمیشه ، دیدم محبوبه یک خیار متوسط تو دستشه داره هی از این دست میده به اون دست ، اصلا مگه میشه ؟ فکر میکردم جریان خیار و دختر ها جوکی بیش نیست، یهو خیار رو کرد تو دهنش و هی عقب جلو کرد ، بعد هم گذاشت رو کسش و هی سُر میداد !

 
واااااای هنوزم که دارم مینویسم باورم نمیشه همون شب رفتم خونه به خاطر همین کارش سه بار جق زدم ، منم تا میتونستم با موبایل زوم کردم فیلم های چند ثانیه یی گرفتم ، یهو دوباره خیار رو برد سمت دهنش و تمام خیار رو تفی کرد و دوباره برد سمت لای پاش ، و بعد از کلی عقب جلو کردن سرش رو خم کرد به سمت عقب و بدنش رو حسابی سفت کرد ، فهمیدم که ارضا شد ، منم سریع اومدم بیرون و در خونه رو هم باز گذاشتم تا شاید اینجوری بفهمه کسی اونجا بوده یا مثلا من اومدم دیدش زدم ، حالا الان موندم چیکار کنم بهش بگم ازت فیلم دارم ؟ شب و روز از فکر خیار و محبوبه بیرون نمیام ، اگر بتونم بکنمش داستانش رو همینجا واسه تون مینویسم ، البته ناگفته نماند که تو هیستوری گوشی خودِ محبوبه هم دیدم که میاد تویِشهوتناک و همش داستان های مربوط به زن همسایه و سکس با همکار و زن شوهردار میخونه .
 
نوشته: بینام

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *