این داستان تقدیم به شما

سلام
من مهدیم 19 سالمه از اصفهان
از خیلی وقت پیشا از وقتی که میرفتم راهنمایی دوستام منو میمالیدن و انگشت میکردن البته زیاد نبودا یعنی یه نفر بود شده بود رفیق فابم اون نمی‌ذاشت بقیه کاریم داشته باشن بعد ها فهمیدم بخاطر این باهام دوست شده که فقط مال خودش باشم اون فقط منو بماله بخاطر همین دعوامون شد از هم جدا شدیم و وقتی رفتم دبیرستان کلا رابطمون از بین رفت…
تو دبیرستان کسی نظر اونطوری نداشت بهم ولی حالا خودم خیلی کرم داشتم. پورن که می‌دیم دوست داشتم جای دختره باشم تا پسره خیلی وقتا که خونه خالی میشد میرفتم و یه خیار یا هویج چیزی پیدا میکردم و خودمو باهاش ارضا میکردم.. ساک میزدم باهاش میکردمش تو کونم از این چیزا…تا بالاخره بعد کنکور وسوسه حضوری و چشیدن طعم واقعیش افتاد تو ذهنم بعد 2,3 ماه بالاخره هماهنگ کردیم و یه پسر به نام مجتبی اومد خونمون البته با شرط اینکه فقط در حد ساک باشه نه بیشتر . اونم قبول کرد . وقتی اومد خیلی استرس داشتم آب دهنم خشک شده بود که وسطاش بود که بهش گفتم که بره و دوست ندارم اصلا نتونستم لذت ببرم .. دیگه فکر حضوری از سرم انداختم بیرون تا 6 ماه بعدش دیگه منم رفته بود دانشگاه تو‌ تهران و خونه گرفته بودیم با چند نفر . هم خونه‌ایام خیلی وقتا خونه نبودن و خلاصه خونه برا چند روز خالی بود منم که دوباره حشری شده بودم گفتم یبار دیگه امتحان میکنم ولی این بار دوطرفه . با یکی هماهنگ کردم ( اسمشو یادم نمیاد ولی فک کنم میلاد بود ) طرف اومد و دوست داشت بریم تو . حموم رفتیم و یذره من براش ساک زدم سریع ابش اومد در حد 5 دقیقه بود بعدشم اون برا من ساک زد و ابم اومد و رفت. این بار خوشم اومد و لذت داشت برام. تا دفعه ی بعدی که خونه خالی بشه یه ماه طول کشید منم که دفعه قبل خوشم اومده بود لاپایی هم دوست داشتم امتحان کنم ولی بازم دوطرفه با یه شخص جدید که بدن بهتری داشت نسبت به قبلی به نام محمد . طرف اومد و اول براش کلی ساک زدم خیلی دوست داشتم واقعا لذت داشت برام بعدشم نوبت لاپایی شد گفتش که اول تو لاپایی بزن منم قبول کردم ولی خیلی طول نکشید که ابم اومد منم دیگه حسم پریده بود بیچاره مجبور شد بره تو دستشویی تنهایی جق بزنه .

 
بعد از این دفعه اینقدر سرم شلوغ شد طول کشید تا امروز ولی بازم با یه فرد جدید چون محمد می‌گفت نه تو منو می‌کنی و نه من تو رو پس چرا ادامه بدیم منم دیگه برگشته بودم اصفهان بیخیال شدم . تو گروه سکسی پیام دادم و با یه فرد جدیدی آشنا شدم به نام محسن دو سال بزرگتر من قرار شد که بیاد خونمون . با همون شرایط کلا در حد سافت لاپایی و ساک و این چیزا به جز اینکه این دیگه دوطرفه نبود. اونم اومد اولش یذره لب بازی کردیم کیرشو درآورد براش خوردم نوبت لاپایی شد اولش یذره لاپایی زد بعدش انگشتشو کرد تو کونم منم اعتراض کردم گفت بابا انگشته دیگه چه فرقی داره منم قبول کردم اولش یه انگشته بود بعد کردش دو انگشت منم کلی حشری شده بودم واقعا دوست داشتم کیرشو بکنه خیلی برا جالب بود حسش ولی می‌ترسیدم محسنم هی میگفت اعتماد کن بهت حال میده و چیزی نمیشه و بالاخره قبول کردم اونم کیرشو کرد تو کونم یواش یواش واقعا بهم حال میداد درد داشت یذره ولی خیلی لذت داشت فک کنم بخاطر اون چیزایی که میکردم توش کاملا باز شده بود که خیلی درد نداشت بعدش بهم گفت دمر بخاب منم خوابیدم بازم کلی تلمبه زد دوباره داگی نشستم یواش یواش داشت ابش میومد خیلی دوست داشتم که ابشو بخورم ولی چون کیرش تو کونم منم هی میگوزیدم دلم بهم میخورد براش ساک بزنم پس گفتم بزیر تو کونم اونم ریخت و شست و رفت . بعد اینکه رفت منم یه جقی زدمو اینقدر خستم بود رفتم خوابیدم . شاید این اولین و آخرین بار کون دادنم بود و دیگه تمام شه این گی بازیا

 
مرسی که تا اینجا خوندین…
کیرای کلفتتونو مواظبت کنین به امید دیدار

نوشته: یا مهدی ادرکونی

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *