این داستان تقدیم به شما
سلام
اسمم امیره این داستان برمیگرده به ۷ سال پیش وقتی ۱۶ سالم بود.
من کون خیلی بزرگ و سفیدی داشتم که حتی خودم از دستمالی کردن کونم لذت میبردم، کم مو هم بودم، تو آینه به خودم نگاه میکردم و جغ میزدم ولی اصلا به دادن فکر نمبکردم چون ترس داشتم. تا اینکه یه روز دوست صمیمیه مدرسم به اسم جواد گفت خونشون خالیه بریم سوپر ببینیم ، رفتیم و تو اتاقش نشستیم به دیدن فیلم ، بعد با توافق هم کیرمون رو قرار شد دربیاریم جغ بزنیم، اول فقط هرکس برای خودش میزد بعد گفتیم برای همدیگه جغ بزنیم، نشستیم بغل هم و شلوارمون رو درآوردیم ، یه دستمون رو کون هم بود و برای هم جغ میزدیم. جواد بدن منو دیده بود و من یکم خجالت کشیدم چون بدن اون پسرونه بود و برای من دخترونه، یواش یواش دستشو از رو کیرم برداشت ولی من براش میزدم، دستشو میکشید به رون و کونم، عجیب حشری شده بودم، نتونستم تحمل کنم کونم رو کردم سمتش اونم دو دستی میمالوند منو، خیلی داشت بهم حال میداد، هولم داد زمین منم دمر خواببدم اومد پشتم و کیرشو زد به کونم واای که چه حس خوبی بود، همینطوری میمالوند و با دستاش لمبرام رو بازی میداد منم رو ابرا بودم ، اومد در گوشم گفت عجب کونی داری کم از فیلم سوپر نیست منم یه حس رضایت داشتم، حالت داگی گفت وایسا، جفتمون آماتور بودیم!
تف زد به سوراخ من و کیر خودش، هرکاری کرد نرفت تو ، سوراخم داشت میسوخت و خیلی داغ شده بود و خیلی دوست داشتم، گذاشت لای پاهام و پاهامو جمع کرد یکم عقب جلو کرد آبش اومد ریخت رو کونم بعد افتاد روم، حس سنگینیش و داغی آبش دیونم کرد.
چند روز گذشت و بهم پیام داد و گفت بازم خونشون خالی میشه منم اوکی دادم، گفت تو اینترنت یه چیزای خونده و ازم خواست تا با خیار و انگشت سوراخم رو تمرین بدم گشاد بشه، منم مو به مو حرفاش رو اجرا کردم تا اینکه روز موعود فرا رسید، رفتم خونشون، بهم گفت چطوری برم و خودم رو تو دستشویی تخلیه کنم و من بازم دقیق اجرا کردم، برگشتم دیدم لخت دراز کشیده و سوپر گذاشته، گفت بخورم براش ولی من گفتم نمیتونم و قبول نکردم، گفت لخت شو دراز بکش منم مثل یه پسر حرف گوش کن این کارو کردم، اومد پشتم و وازلین زد به سوراخ من و انگشتش رو کرد تو و یه ده دقیقه ای سوراخم رو باز کرد خیلی داشت بهم حال میداد ، بعد به کیرش وازلین زد حدود ۱۴ سانت میشد، گذاشت دم سوراخم و آروم حل داد تو، واااااااای رو ابرا رفتم خیلی خوب بود…
یکم نگهداشت و شروع کرد به تلمبه زدن، صدای شلپ شلوپ اتاق رو برداشته بود ، آه و اوه و ناله من هم از یک طرف، صدای نفس هاش و نبض کیرش دیونم میکرد، اومد در گوشم گفت پردتو زدم دیگه جنده خودمی، نمیدونم چرا این حرف حشری ترم کرد، حدود ده دقیقه زد و بعدش ریخت رو کونم و با دستام آبشو مالیدم به کونم بعد برگشتم و جغ زدم خودم، خیلی خوب بود، من به خاطر کون خوبم چاغال شده بودم، تا آخر سال تحصیلی حدود ۶ یا ۷ بارم این برنامه پیاده شد، بعد اون رفت رشته ریاضی و من رفتم هنرستان ، یک بار هم تابستون زنگ زد رفتم پیشش ولی دیگه ارتباط قطع شد.
الانم بدجوری حوس کردم بدم ولی نمیتونم اعتماد کنم،
این بود داستان کونی شدن من.
نوشته: امیرکون
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید