داستان سکسی تقدیم به شما
سلام. اسم من سحره و 32 سالمه و مجرد. تا 25 سالگی اصلا نمیدونستم سکس چیه. نو یه خانواده سنتی و معتقد بزرگ شدم. سال آخر دانشگاه بودم که یه روز پری وارد کلاس شد که من تازه فهمیدم دختر بودن یعنی چی! تمام تنم لرزید. خیلی سعی کردم فراموشش کنم نشد. و روز به روز بدتر شدم
دانشجوی انتقالی بود . من دانشجوی درسخوان و خوش خطی بودم. با جزوه های مرتب. خیلی زود واسه گرفتن جزوه به سراغم اومد. بار اول محترمانه گفت بچه ها گفتن جزوه شما کامله. اخه من پوششم هم مناسب بود و قیافه معمولی. ولی قدم بلند بود . و به قول خیلی ها جذاب.
داشتم بال درمیاوردم. واونم کم کم حس کرده بود. ترم دوم همون سال دیگه تمام کاراشو من انجام میدادم از گزارش کار و تحقیق و. … واحدای عملی و اونم بلد بود چطور پیش بره
یه روز گفت که 6 تا از واحداش میمونه سال بعد پرسیدم چرا گفت چون متاهل و شاغلم نتونستم طبق چارت پیش برم.
حالم بد بود که من درسم داره تموم میشه.
فردو بدتر که متاهل بود.اما اونقد خوشتیپ بود که نتونستم تمومش کنم شب کلی گریه کردم و فردا دلمو زدم به دریا و بهش گفتم یه حس خاصی بهت دارم واسه همین میخوام بدونم کجا کار میکنی و براش قسم خوردم که دست خودم نیست اونم با احترام جواب داد میدونم نگران نباش. و بهم گفت شمارتو بده گفتم واسه چی چون تا اون روز دوست پسر نداشتم.
گفت نمیخوام ولی با اصرار بهش دادمش.
ده دیقه بعد سر کلاس پیام اومد انروز من میرسونمت خلاصه این شد شروع آشنایی
روز به روز بدتر شدم و وابسته تر اما هنوز از سکس خبری نبود و نیازی هم نبود…
درسم تموم شد اما ارتباطمون در حد روزی چندتا پیام باقی موند تا یه روز شروع کرد و خیلی راحت از سکس و سینه و…
منم بدم نمیومد گدشت وتقریبا یکماهی بحثمون این بود تا دعوتم کرد خونه که بدم اومد و اون قهر کرد و من مردم و زنده شدم تا آشتی کرد. رفتم خونش اما قبل رفتن حسابی اماده کردم خودمو. با ترس رفتم و نشستم یه چایی خوردیم و گفت زنش بارداره و یکی دوتا مطلک به من گفت که املم و ترسیدمو… بعد نیم ساعت من اومدم خونه. تا شب هرچی پیام دادم جواب نداد تا سع روز دیگه هم همینطور داشتم دیوونه میشدم که پیام داد با رفتارت تو خونم بهم توهین کردی التماسش کردم و ازش خواستم دوباره برم و اونم که بلد بود و قرار گذاشتیم رفتیم لباسمو دراوردم والبته قبلش قول گرفتم کاری بهم نداشته باشه.با تاپ و شلوارنشستم کنارش و بعد 20 دقیقه تو حرفامون گاهی دست میکشید وسط سینه هام و من دستشو میکشیدم ولی از بودن کنارش لذت میبردم. بهم گفت تو دختر خوبی هستی این حقت نیست نمیخوام آسیب ببینی کاش بری دیگه گفتم میرم حالا زوده. و بعد چند دقیثه خواستم پاشم دستمو گرفت و من واقعا سختم بود ولی لذتبخش بود بهم گفت یه بوس بده و تا به خودم بیام بوسیدمو چسبید بهم و هرچی التماس فایده نداشت توبغلش گریه میکردم اون فقط کار خودشو میکرد یه کم سینمو خورد و نفهمیدم چطور شورتشو کشید پایین و مال منم همینطور و چندباری یه چیز سفت لای کسم کشید یه اه گفت رفت کنار و من با گریه لباس پوشیدم و اومدم بیرون. حالم بد بود اما یه دنیای عجیب بود برام. کیر یه چیز عجیبی بود و کم کم لذت برم فرداش زنگ زد عذرخواهی که دست خودش نبوده و… ولی من بدم نیومده بود نماز و دعا و عذاب وجدان چاره نکرد و من هفته بعد باهاش قرار گذاشتم و اون گفت زنش حالت تهوع داره خونه مادرشه و قرارشونم اینه به خاطر احترام به بچچه تو 9 ماه سکس نداشته باشن. و من رفتم و اینبار یه سکس معمولی بدون دخول بود و من لذت بردم و اما ارضا نشدم. فرزاد بهم گفت دیگه نیا دختر ولی نتونستم و رفتم و رفتمو تقریبا بعد 5 ماه اونم با علاقه باهام قرار میذاشت چون راه افتاده بودم. مدام از کسم تعریف میکرد و براش کیرشو میخوردمو بهم میگفت اندامت از زنم بهتره و… پسرش دنیا اومد و موقع خداحافظی بود که خیلی راحت گفت میخوام ادامه بدیم و من پدیرفتم.
یکسال بعد ماجرای اصلی اتفاق افتاد. تا اون موقع من ارضا نکرده بود. یه روز گفت باید بکنمت و منم بدم نیومد. رفتم خونش اروم و اروم لباسامو دراورد . کسمو تویز کرده بودم.
مثل همیشه. بهم گفت راحت راحت باش اخه همیشه اون ارضا میشد فقط. و من از سر دوس داشتن در واقع قصدم جبران کمبودش بود. اماحالا نوک سینمو لیس میزد اتیش میگرفتم لبامو میخورد و دستشو میبرد زیر شورتم چندتا تکون به چوچولم میداد و درش میتورد. و من نفس نداشتم . اروم شورتمو هم دراورد و شروع کرد به خوردن کسم واسه اولین بار. من جدا لذت میبردم کسم جدا . کیرشو میمالید وسط کیرم و داد میزدم و … اه و ناله. لباش رو گردنم میومد کسم کیف میکرد. خدا کس رو چطوری درست کردی که دادنش لذتبخش ترینه. بهم قول داده بود تا اجاز ندم پردمو نزنه. ببه میگفت سحر کست مال منه میگفتم اره فرس. کسم خیس خیس. لنگامو وا میکردی با کسم ور میرفت . کسمو ورز میداد گاز میگرفت دوباره کیرشو رو چوچولم سر میداد کم کم حالم عوض شد سوراخ کسم حس میکردم و دوست داشتم اونو دس بزنه . الان که دارم مینویسم کسم خیسه خیسه. از بس اون روز لذت بردم. خلاصه بعد یک ساعت و ربع شروع کردم به خواهش که ارومم کن اونم که کیرش عین سیخ بعد چندبار انگولک کس کیرشو تا کله کرد تو کسم و دردم اومد گفت دربیارم گفت نه و اروم اروم جاش داد تو کسم. و از خوشحالی قربون صدقم میرفت . کسم هم سوز میزد هم حال میکرد. کسم جر خورد و من زن شدم زیر فرزادم که عشقم بود. تصمیم سختی بود اما مگه لذتش اجازه میداد به پشیمونی فکر کنم . با مهارت تمام تلمبه میزد و دستشو به سختی میمالید به جوچولم زود ارضا شدم وای که جه عجیب بود اونم شد و ابشو که همیشه لای رونام بود ریخت رو شکمم و تموم تا هفته بعد یه ساعت پشیمون 4ساعت کیف و تو فکر دادن کس. لذتبخش ترین کار دنیا کس دادن بود و هست برام. هفته بعد رفتم و اینبار مفصل کسمو کرد. تا الان که 32 سالمه باهاشم و تقریبا ماهی دوسه بار میکنم. وقتی تلمبه میزنه حال میکنم. بخصوص وقتی زنشو گول میزنه و مثلا ده روز نزدیکی باهاش نمیکنه تا با من بیشتر حال کنه. وقتی میبینم ابش زیاده میفهممچند روزه نکردش…
کیف میکنم حالا دیگه حرفه ای بهش کس میدم… چندتا دوست داره شهرای دیگه تا حالا سه بار تو مهمونه 4نفرشون بودم . وقتی به نوبت هر 4تاشون میکننم فرزاد با افتخار جلوی اونا کسمو میبوسه میگه ببینید من چی دارم. چون واقعا کم نمیارم . یه بارشم اون 4تا با فرزاد شریکی کردنم یعنی هر5تا تو حال همه بدنمو لیس زدن و یکی یکی کسمو کردن من 3بار زیر 5تاشون ارضا شدم با اولی و دومی پنجمی که فرزاد بود و به قول خودش قلق کسمو میدونست. پریروزم بردم خونه اخه زنه شاغله خیر سرش منم مرخصی گرفتم رفتم دادمشو و اومدم. از اینکه کس میدم خوشحالم چون لذتش خیلی زیاده وقتی نبض کسم میزنه وقتی انگشت میکنه تو کسم وقتی کسمو ناز میکنه حتی وقتی 5تا کیر کسمو گاییدن اون چندبار اخر لذته.
وقتی کستو میذاری جلو چندتا کیر
اوه وقتی فرزاد بهم میگه کیرم تو کست و وقتی چوچولم سفت میشه اخر لذته
نوشته: سحر

نوشته های مرتبط:
منِ‌ حشری
منِ سزاوار (۳ و پایانی)
منِ سزاوار (۲)
منِ سزاوار (۱)
ممــنوعـه ی مَن
دكتر كار بَلد و منِ عشق سن بالا
رام کردن کُس سرکش
دختری به نام کُس تُپُل (۱)
ک مثل کُس
اولین باری که کُس دیدم…
کُس آنلاین
کُس تنگ خواهرم
همه کَس ام مهین
کُس همکلاسی
تپلی کُس (۴)
تپلی کُس (۳)
تپلی کُس (۲)
تپلی کُس
مریم دهان کُس دوم
کُس محبوب حافظ بودم؟
شكلات با طعم کُس
کُس پدر سوخته ، کیر جگر سوخته (۲)
کُس پدرسوخته و کیر جگر سوخته (1)
کُس ارتعاشی
کُس قلمبه ی همکلاسی
داستان کون دادن همکلاسیم به من
داستان کون دادن مملی (۱)
داستان کون دادن من به پسر داییم
داستان کون دادن حمید به میثم
داستان کون دادن من به امین
داستان کون دادن خواهرم
داستان کون دادن سینا
میل به دادن یا کنجکاوی برای دادن؟
داستان خوردن رونای سفید دختر عموم
داستان سکس زن چادریم و دوست کیر کلفتم (۱)
داستان کون دادنم به رضا
داستان جقی شدن من
داستان زندگی من و شوهرم (۱)
داستان سکس با خواهرم تو شمال
داستان من و زنم زهرا (۱)
ادامه داستان هانی اوبی
داستان کیر من و کس دختر همسایه
داستان سکس با زن داداش (۱)
داستان زنپوشی و اسلیو شدن من برای میسترس مجازی
داستان سکس من و طلبکار همسرم
عشق آرین:داستان نامعقول عشق پسرانه (۵ و پایانی)
عشق آرین: داستان نامعقول عشق پسرانه (۳)
داستان کونی شدن من
داستان زن من و مهدی
داستان من و زن دایی الهام
داستان صوتی سکسی انجمن کیر تو کس چاره ساز شد
شروع داستان جدید
داستان عشق ممنوعه من و حسن 💔 (۲)
داستان عشق ممنوعه من و حسن 💔 (۱)
داستان یک خیانت
ایلیا و داستان عجیب باشگاه
داستان من و خواهرم
داستان افشین و مریم (۴ و پایانی)
منم و تو میشیم یه داستان کوتاه
داستان های من میلاد پسر دایی کونی
داستان رنگین کمونی یک ترنس
داستان سکس عجیب من و …
خواندن این داستان جرم است! (۱)
این داستان یک اشتباه است
داستان منو دوست دخترم مینا بعد ۲۰ سال
داستان سکسم با شوهرم و خریتم
داستان کیر بلند سفیدم
یک داستان فانتزی
داستان دروغی دیگر (۲)
این یک داستان نیست
داستان ساک زدن های من (۲)
داستان زندگی من
داستان منظوم خسرو و فرهاد
داستان یک برده کونی
داستان خاطرات انگلیس
داستان گی من و پسر همسایه
داستان گی با بچه پرو
داستان سمانه
داستان های الهی از آسمان (۱)
داستان کون دادنم تو خونه باغ
داستان جنده کردن ما
داستان کردن کونم و ماجراهاش (۲)
داستان زیر کیر رفتنم
کصشری با مضمون داستان علاالدین
داستان شیوا مامانی شیطون (۱)
داستان کونکونکی من و مهرداد
چند داستان كوتاه گى (٢)
داستان تخیلی دلربا
داستان مستی (۱)
چند داستان كوتاه گى
داستان خواهرم: فرار از جهنم قم
داستان گی شدن من
داستان انگشت شدنم
داستان شماره یک
داستان جنده کردن زنم
داستان کمدی الهی کبوتر ها و باز ها
مثنوی کس: داستان راستان (باب دوم)
داستان اولین لز من
داستان ارباب و دختره برده (۱)
داستان های اراس (۱)
یک داستان نوستالژیک با مهسا
دو روز در شمال (داستان گی گروهی من)
داستان سکسی مامان ناهید (۱)
داستان کوتاه : ذهنیات من (۱)
داستان سکس من با زن همسایه (۱)
داستان عشق
نگاه (داستان گی عاشقانه) (1)
داستان کونی شدن آدیناژ
داستان گی من با یه مرد کون باز
داستان یک شب سید علی
داستان گی من و علیرضا
داستان سکسی مامان مهربون
داستان سكس ضربدري سارا (1)
داستان تلخ زندگی من
داستان های مردم دهکده بان تامب (1)
داستان کهن (1)
من همه رو کَردم … (انتقادی به داستان نماها)
داستان کونی شدن من بدبخت
داستان من و مامانم تو سونا
يه داستان نيمه واقعی (1)
داستان من و مامان
داستان سکس من و سودابه
داستان یک زندگی عادی
اين داستان سکسي نيست!
داستان هاي شراب…(2)
داستان هاي شراب…(1)
اسم داستان بر عهده ی شما (1)
داستان زندگی پری
داستان بی نهایت (6)
داستان بی نهایت (1)
طرز تهیه داستان سکسی (طنز)
داستان سکس آرش و شیرین
داستان های سکسی و دردناک مامانم
فقر و فحشا (داستان بلند)
داستان کون دادنم به اردشیر
داستان سکس قهوه تلخ (طنز)
داستان من و آبجی میترا
داستان لز بودن من (۲)
داستان لز بودن من
داستان واقعی من و مریم
داستان سکسی قدیمی آویزون بانام سپیده خانم زن آقا مرتضی
داستان سکسی قدیمی آویزون بانام من و زن عمو معصومه
داستان اولين و آخرين عشق قسمت چهارم
داستان اولين و آخرين عشق قسمت ششم
واین داستان ادامه دارد …
داستان سكس سفر دبي
داستان سكس امير و مامان آيدا2
داستان سكس برداشتن بكارت
داستان سكس اميرسكسي2
داستان سكس مينا

اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *