👇👇👇👇👇👇👇👇👇
سلام. من هلیا هستم 21 سالمه…
دوازده یا سیزده ساله بودم بر سر اتفاقی که برای خانواده ام افتاد مجبور شدیم که یک ماه خونه خاله ام باشیم
منو مامان و خاله ودخترخاله ام و یک میهمان ناخوانده که دوست مامانم بود داخل حال میخوابیدیم وشوهرخاله ام که خدایش ادم مهربونی بود توی به اتاق خواب میخوابید.یه شب یهو حس کردم کسی کنارم اومد یه لحظه دستم رو گرفت و روی یه چیزی گزاشت که سفت ودراز وکلفت بود فوری فهمیدم که کیر شوهرخالمه…
میترسیدم چشمامو باز کنم وحتی اون دستمو بالاوپاین میکشید یهو دستمو برد تو شروالش زیر شورتش .اولین بار بود که دستم روی یه کیر بود حسی نداشتم واذوم اروم با هم حسابی براش مالیدیم طوری که دستم خیی شد
چند سال از اون شب میگذرهاون اوایل حسب نداشتم تا ۱۵سالگی که هروقت شوهرخالمه میدیدم فوری اون شب به ذهنم میاد وکیر کلفتش وفوری خیس میکنم 1۸ساله وپشت کنکور بودم و داشتم درس میخواندم بک روز شماره ای ناشناس رو دیدم. ازبیرون بعش زنگیدم صدای بسیار اروم وشهوتی بود بعد بهش اس دادم در چند اس اول متوجه شدم مردی متاهل وحدود36 ساله است .منم دوست داشتم با مردی جاافتاده باشم که فقط حالی داشته باشیم ونمیخواستم دوست پسر بگیرم با اسرار من رابطه در حد اس بازی ایجاد شد که به شب منو شناخت و منم متوجه شدم ولی شوهر خالمه..
ازهمدیگه عذرخواهی کردیم. وچند روز بعدش 1۵ روز عید نوروز خونسون بودیم راستش خیلی خیلی دلم مبخواست یک لحظه هم شده اون کیر تو دستم قرار بگیره ولی نشد حتی لحظاتی تو اتاق تنها میشدیم و حتی من روصندلی مشغول شانه کردن موهام بودم اومد ویه کم با موهام بازی کرد ولی هیچ کاری نکرد شماره ذو هم خاموش کرده بود ولی اتفاقی شماره جدیدش رو پیدا کردم
چند روز بعد به همون شماره اس دادم وپذسیدم شما؟؟
اون با کنایه گفت مثل اینکه از قسمت نمیشه فرارکرد،من که یاد شب بازی باکیرش امانم نمیداد بهش گفتم دوست دارم باهاتون باشم ولی از یه چیز ناراحتم پرسید
جواب دادم .یادته یه شب اون وقتها که خونتون بودیم دستمو گزاشتی اونجات وخسابی حسابی باهم مالیدیم ؟
کلمه حسابی رو به خاطر این به کار بردم که بدونه خوشم اومده و اگه میگم ناراحت شدم بدونه واقعیت نداره . ولی خودشو به کوچه علی چپ زد و گفت یادم نیست ( فکر کنم ترسید و فکر کرد میخوام ازش آتو بگیرم، نفهمید که واقعا کیرشو میخوام)
چند روز به هم اس دادیم ولی بی دلیل قطع کردیم اما من که هروقت میبینمش ازته دل اه حس کردن اون کیررو میکشم اما تا به حال دستمون به دست هم نخورده. دارم کف میکنم ولی به خاطر خاله ام. که حس خیانت دارم تو کف یه لحظه باهاش موندم هروقت خونسون میخوابم تا صبح به خودم میپیچم و همیشه وقتی میبینمش وسط عکسهایی که برام بلتوث میکنه فیلم سکسی برام میفرسته. ولی عملا هیچ کاری نمیکنیم موندم چکار کنم؟ به نظرتون خوبه تنها گیرش بیارم و بدون شورت و با دامن کوتاه بیام جلوش؟ یعنی منو میکنه؟؟؟؟
🌐بزرگترین کانال داستان سکسی
✔️ داستان سکسی
دیدگاهتان را بنویسید