این داستان تقدیم به شما

سلام من مهران هستم 37ساله
یه آپارتمان خریدیم که بعد از ماهم یه خانواده اومدن که یه زن وشوهر ودوتا بچه بودن که زنه که اسمش مریم بود بعدا فهمیدم یه سال ازم بزرگتره من خیلی تو کف مریم بودم خیلی خوشکل و خوش هیکل بود منم دنبال موقعیت بودم که شمارشو بدست بیارم تا یه روز که خونه نبودم خانمم شارژ گوشیش تموم شده بود با گوشی مریم خانم بهم زنگ زد بعد از اون ماجرا دیگه همش من ب. مریم پیام میدادم ولی راه نمیداد تا یه روز بهش گفتم گر بیرون چیزی میخای تا بگیرم اونم چن تا چی سفارش داد گفت پولشم حساب میکنم منم تو کونم عروسی بود گفتم دیگه شد وسایلا رو براش گرفتم تو آسانسور که میخواستم بدمش دستشو فشار دادم دیدم بدش نیومد

موقع رفتن لبشو یوسیدم رفتم از اون به بعد دیگه باهم صمیمی شدیم چن بار باهم رفتیم بیرون تو ماشین لای پاهاشو میمالیدم کسشو فشار میدادم دستمو میگرفت میکرد تو ممه هاش خیلی هات بود تا یه روز خونشون کسی نبود بهم پیام دادکه شیر بالکن خرابه میتونی بیای درسش کنی منم خانمم نبود بچه ها رو گذاشتم تو خونه رفتم خونشون شیر بالکن رو درست کردم اونم با یه دامن کوتاه و یه بلوز آستین کوتاه جلوم بود نتونستم جلو خودمو بگیرم بهش گفتم بریم تو اتاق بردمش اومد تو بغل خوابید دستمو گذاشتم رو باسنش دامنشو زدم بالا دیدم داره بیهوش میشه سریع لختش کردم گفت برام بخور منم افتادم به جون کسش حسابی لیس زدم دیگه آه واوهش در اومده بود خودمم لخت کردم افتادم روش تا ته کردم تو کسش همش ناله میکرد و قربون صدقه کیرم میرفت حدود نیم ساعت تلمبه زدم همش میگفت سعی کن دیر بیاد چون کیرتو خیلی دوس دارم منم همش کیرم تو کسش بود لبمم تو لبش بود

خلاصه بعد از 35دقیقه آبم اومد ریختم رو سینش حسابی حال کردیم بعش تو یه باغ یکی از دوستام چن بار از کس وکون کردمش هنوزم میکنمش خیلی داغه مریم خانم هر بار سه دفعه میکنمش جووون خیلی دوسش دارم

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید