این داستان تقدیم به شما

سلام دوستان میخوام ماجرا یکی از دخترای #داف #اینستا رو براتون بگم که دبی کار میکنه بیشتر ولی و من خودم بار اول دبی کردمش ولی این ماجرا مال ایرانه که تعریف میکنم
من یه کارگاه دارم تهران که کارم خوبه و راضیم و میخوام برم سر اصل ماجرا سریع تو کارگاه یه کارگر افغانی داشتم که 18 سالش بود و معروف شده بود داخل کارگاه به کون تنگ و بچه ها میگفتن ارزوش اینه بتونه یه داف ایرانی با دیلدو بکنه تو کونش. یبار اوردمش داخل اتاق دفترم بهش گفتم بکش پایین و اولش بدبخت فکر کرد میخوام بکتمش خلاصه با هزار ترس کشید پایین و دیدم واقعا کون تنگی داره…باهاش یکم صحبت کردم تا خیالش راحت بشه بعدش بهش گفتم میخوای یه داف ایرانی با دیلدو بکنه تو کونت اونم چشاش برق میزد و با لبخند میگفت بعله استاد …
 
خلاصه چندا از عکس های “حدیث دیلدو”  رو بهش نشون دادم که کیرش حسابی راست شده بود و گفتم میخوای همینو برات ردیف کنم؟ گفت اره استاد و این کار بکنی تا اخر عمرم اینجا برات کار میکنم…خلاصه ویلا رو اماده کردم و به حدیث پیام دادم گفتم یکی از دوستام دیده تورو دیده و گفته می‌خوام بهش کون بدم کلفت‌ترین دیلدوی کمربندیتو آماده کن حدیثم گفت یه میلیون و یک ساعت و اوکی داد و لحظه اخر گفتم رفیقم افغانی که گقت نه ساعتی دو میلیون میگیرم منم گفتم میدونم سگ نمیکنی ولی این یه چیز دیگس بهت پنج میلیون میدم فول بهش حال بده و حسابی کونشو پاره کن اونم اوکی داد و افغانیه رو بردم ویلا و حدیثم بعدش با یه مانتو بلند اومد که زیرش یه دامن نقره ای براق پوشیده بود که دیلدو کمربندی از زیرش معلوم بود شرتم نداشت کونش کامل افتاده بود بیرون و افغانیه تا دیدش حالش جا اومد و باورش نمیشد قراره همچین دافی کونشو پاره کنه  خلاصه حدیث بهش دست داد و من به افغانیه گفتم کیر مصنوعی رو بلیس ببین دوست داری یانه که افغانیه یه نگاه به حدیث کرد و یه نگاه به کیر کلفت سیاه حدیثم میدونست باید به کون افغانیه حال بده یکم چرخید که پسره راحت دست بگیره اونم کونشو کرد سمت کیر حدیث و یکم بازی کرد گفتم حدیث همینجا پارش کن اساسی بعدش بریم داخل که حال کنه…
 
حدیث همونجا شرت افغانیه رو  در اورد و موهاش باز کرد و یه تاپ نقره ای ست هم پوشیده بود روی دامنش…به پسره گفتم بکش پایین که بکنه تو کونت مادر جنده وقت تلف نکن  اونم از خدا خواسته کون تنگشو قمبل کرد که حدیث بکنه حدیث یخورده شکه شد بخاطر تنگی کونش ترسید پسره بمیره زیر کیر ولی پسره سریع جلوش زانو زد و شروع کرد ساک زدن براش…با اینکه دهنش کوچولو بود  ولی راحت کیرو تا اخر تو حلقش جا میداد حدیث حسابی تو فضا بود بهش گفتم چطوره؟ اصلا جوابم و نداد و داشت حال میکرد انگار صدامو نشنید…دیدم اینجوریه گفتم حدیث بزن تو کونش تا جونش دربیاد کونی افغانی رو… پنج میلیون دادم که پاره شدن این افغون کون تنگ رو ببینم.خلاصه حدیثم ده دقیقه اساسی کرد تو حلقش و کرد تو کونش تا پسره به #لهجه #افغانی داد زد و گفت :خیار و شلغم… کیرت تو حلقم… و #لرزید و از هوش رفت و حدیث‌م یه دست #شاشید روش که براش #خاطره بشه

 
نوشته : #افغاندار
 
 

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *