این داستان تقدیم به شما

سلام
من سامانم ۳۶ سالمه که با یه ازدواج ناموفق الان مجردم وتنها زندگی میکنم. به خاطر پرداخت مهریه ( یکی‌ دیگه از قانونای کیری‌ اسلام که برای مفت خوری جنده‌های ایرانی تو کون ما مردا کردن) مجبورم بیشتر کار کنم وشغلم هم تولید تشک بالشت ولحافه که البته توی یک تولیدی حدود ۱۵ساله دارم کار میکنم…
 
من یه دختر عمه دارم که میخواست دخترش را شوهر بده ونیاز به تشک وبالشت و…اینها داشت که اومد پیش من وسفارش داد.این دختر عمم که اسمش میتراس خیلی زود ازدواج کرد والان که وقت شوهر دادن دخترشه فکر کنم ۴۰ سالش نباشه.
از نظر هیکل وچهره توپ توپه وخیلی خوش اخلاقه.سفارشات دخترش را آماده کردم وبعد از عروسی دخترش دوباره اومد وسفارش تشک وبالشت داد البته یه تشک دونفره هم میخواست که خیلی سفارش داشت تشک دونفره خیلی پر پنبه باشه وضخیم که خیلی نرم باشه.منم گفتم مگه میخواهی روش کشتی بگیری که باخنده گفت بله تشک کشتیه گفتم پس مواظب باش ضربه فنی نشی یه اخم مصنوعی کرد وگفت مگه تو زنتو ضربه فنی نمیکردی گفتم من که عمر زندگی متاهلیم کم بود گفت حالا تو همون دوران کم گفتم بله من هرشب تشک کشتیم پهن بود گفت پس بخاطر همین زنت فرار کرد ورفت وباهم خندیدیم.
 
خلاصه روم تو روش باز شد وچند روز بعد اومد وسفارشاتشو گرفتو رفت.
ورابطمون با هم گرم شد وبا پیام وتماس باهاش در ارتباط بودم.
تو یکی از این تماسها بهم گفت حالا از نظر جنسی چطور خودتو ارضا میکنی منم گفتم با دست حساب میکنم وزدم زیر خنده.گفت بی عرضه چرا یکی را پیدا نمیکنی تا باهاش حال کنی.
گفتم سراغ ندارم تو برام کسی را سراغ نداری یه کم مکث کرد وگفت اگه با جنبه باشی یکی را سراغ دارم وتو همین چند روزه میارمش خونمون وبهت زنگ میزنم که اگه همو پسندیدید برید رو تشک وضربه فنیش کنی گفتم باشه پس خبرش باتو.

 
دو سه روز گذشت که غروب سه شنبه بهم پیام داد فردا حدود ساعت ۱۰صبح بیا خونه من گفتم باشه.صبح نرفتم سرکار و رفتم حمام وبه خودم رسیدم ورفتم دم خونه میترا.آیفونو زدم جواب داد رفتم تو که صدا زد بشین من الان میام.یه ۵دقیقه ای نشستم که یه دفعه از تو اتاق صدا بیا تو این اتاق.رفتم دیدم تشک وپهن کرده وبا یه تاپ مشکی ویه شلوارک سفید که پیدا بود نه شورت پوشیده نه سوتین خوابیده روتشک ویه آرایش ملایم که خیلی زیباتر شده بود.گفتم ای جانم به این دختر عمه که اینقدر به فکر پسر داییشه ورفتم پیشش دراز کشیدم وبغلش کردم.
واقعا هیکل نرمی داشت ویه یه صدم ثانیه کیرم مثه سنگ شد.لب تو لب شدیم ومنم دستم مدام تو شلوارش بود وکونشو میمالوندم.خدایبش هیکلش خیلی بهتر از زن سابقم بود.

 
گفت پاشو لباساتو در بیار که خیلی باهات کار دارم منم لخت شدم میترا هم لختش کردم.
یه قرص بهم داد خوردم که فکر کنم ترامادول بود. شروع کردم به لب گرفتن ومالوندنش که بهم گفت کسمو بخور یه کم که کسشو خوردم گفت کونمو نمیخوری گفتم حتما وشروع کردم خوردن کونش.هی کونشو شل وسفت میکرد وهی تکون میخورد وآه ونالش رفته بود بالا فهمیدم که میترا جون کونی تشریف داره.قرصه هم کار خودشو کرده بود که گفت حالا نوبت منه اومد وشروع کرد به ساک زدن از زیر تخمام لیس میزد تاسر کیرم.خیلی حرفه ای بود.یه چند دقیقه که کیرمو نوش جونش کرد گفتم بیا تا بریم رو تشک کشتی.اول روکمرش خوابید منم خوابیدم روش وکردم تو کسش خیلی داغ بود باهاشو قلاب کرد دور کمرم ومنم میکرددددم.بعد گفت بزار دمر بخوابم وبکنیم. دمرو خوابید وکردم تو کسش بعد از چند دفعه که رفت تو کسش کیرمو گرفت وگذاشت دم سوراخ کونش وگفت مگه نمیخواستی ضربه فنیم کنی من آمادم.
 
گفتم جوووون یه تف زدم دم سوراخ کونشو یه کم لیسیدم وبعد سر کیرمو یواش یواش کردم توش.بعدها فهمیدم شوهرش بیشتر از کون میکندش اینم عادت کرده. دیگه همه کیرم تو کونش بود وهر دومون تو آسمونا که بهش گفتم بیا چهار دستو پا بایست تا بکنمت.اومد ایستاد وکونشو تیز کرد رو به عقب منم سریع رفتم وکردم تو کونش تا دسته توش بود.
میترا ارضا شده بود منم داشت آبم میومد که همشو خالی کردم تو کونش. ازش تشکر کردم ورفتم تقریبا دوهفته یکبار میرم میکنمش ومیام خیلی بهم حال میده.

 
مرسی که وقت گذاشتید وداستانمو خوندید.
نوشته: سامان

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *