این داستان تقدیم به شما

چند وقتی بود حسابی توو کف دختر همسایه استاد شده بودم لامصب قد کوچولو و هیکل آه ، شده بود سوژه جق ما ، از اونا بود که‌ راحت دهنش راست کیر آدم بود اما کون و سینه ای خوبی داشت یه کون قمبل طاقچه ای ، برا اینکه تورش بزنم شب و روز خونه استاد پلاس بودم (دوستم بخاطر مهارتهای خاصش بهش میگفتم استاد )
 
آقا این هم خط می‌داد هم خط نمیدادن و هم خط ب خط میشد پوستش طوری صاف بود که‌ فک میکردی این بشرو فرشته زاییده، لک و کک مک و این چیزا نداشت این دور زدن ما باعث شد یکم دلش رحم بیاد هر از گاهی میومد توو کوچه بمالمش اما راضی نمیشد بکنمش به ماه کشیده بود من فقط توو کوچه میمالیدمش نمیدونم چطور راضی شده بود اما خو بخت یار بود یه روز مث اینکه مادرش اینا رفته بودن جایی تا منو دید اشاره کرد برم داخل منم کله نترس و کیر شق شده ای داشتم بدون معطلی پریدم توو خونشون سریع منو برد توو یکی از اتاقا و شروع کردیم به لب گرفتن حشرمون زده بود بالا نمیدونستم لب بخورم یا سینه و یا گردن خلاصه مبتدیانه همه جا رو می‌خوردم و با دستم سینه هاشو میمالیدم
 
چند دقیقه ای نگذشته بود که‌ گفت برا هرکاری اومدی سریع انجام بده تا کسی نیومده منم بدون معطلی خوابوندم رو زمین فقط زیپ شلوارمو باز کردم و شلوارشو با یه حرکت سریع تا زانوش دادم پایین بجا کس یه جنگل درهم دیدم که بیشتر شبیه لونه عنکبوت بود تا کس، انقد پشماش بلند بود که‌ سوراخاش مشخص نمیشد اونم به پشت خوابیده بود و چشماشم بسته بود چاره ای نبود باید راهشو پیدا میکردم با دستام جنگلو کنار زدم و مثلا راهو با تف و مایعات کسش روان کردم اما بازم کیرمو میذاشتیم دم کسش به پشماش گیر میکرد بلاخره با فشار و زور و تف و هزار کوفت و زهرمار رفت داخل مثلا بار اولشه یه آه بلند کشید و گفت پردمو پاره کردی گفتم خبیث اینا پشمات بود هنوز به پردش نرسیده با یه فشار دیگه کامل فرستادم داخل ، از جزییات کسش چیزی معلوم نمیشد براتون تعریف کنم چطور کسی بود برعکس صورتش اونجاش پشمک حاج عبد…. و داداشاش بود!

 
چندین حالت کس پشمالوشو گاییدم و آخرم دو سه بار خالی کردم داخلش مث عادت همیشگی بدون توقف آنچنانی چند باری خودمو خالی کردم این وسط اونم به اوج می‌رسید و منو به خودش بیشتر فشار میداد چند بار دیگه هم بردم گاییدمش اما دهن سرویس هیچ وقت پشماشو نمیزد دیگه وقتی کارم تموم میشد دو ساعت میشستم پشم و کیر جدا میکردم با آب کیر و کس قاطی میشد دیگه برا خودش قاطی بازاری میشد اما برعکس جلو به کون بی نقصی داشت حتی ی تار مو نداشت اینم الان براتون بگم باز رفته بودم خونه استاد دیوار بین خونشون کوتاه بود و دید داشت منم قدم بلند بود توو حیاط خونه دیدم رفته بالا چیزی و داره اشاره میکنه زود بیا توو آغل (خخخخخ) با اینکه مادرش اینا خونه بودن ضربتی و مخفیانه پریدم توو آغل گوسفنداشون اونم اومد بعد کلی لب گرفتن لباسشو دادم بالا و سینه هاشور خوردم سایز متوسط بود اما خیلی میچسپید یکی توو دهنم بود و یکی رو می مالیدم گاهیم با دستم کسشو میمالیدم تا اینکه حسابی راست کردم و اونم به اوج رسیده بود و اگه ادامه می‌دادم جفتمون همینجوری ارضا میشدیم

 
برشگردوندم شلوارشو دادم پایین تازه متوجه کون بی نقص و بی موش شدم انگار کس و کونش دو دنیای متفاوت بودن یکی پر پشم یکیم بدون حتی ی تار موی درشت یکم خمش کردم از عقب فرستادم توو کسش یکم تلمبه زدم اما کس گشادی بود کم حال میداد توو فکر سوراخ کونه بودم از کسش در آوردم یه تف به کونش زدم کیرمو تنظیم کردم و کم کم کیرمو فرستادم داخل با اینکه دردش میومد اما بیچاره هیچ آهی نکشید فقط گفت زود تمومش کن طاقت دردشو ندارم منم با چندتا تلمبه خودمو با فشار خالی کردم داخل کونش واقعا بهم چسپید و هر از گاهی هنوزم به یادش جق میزنم ، ایراد نگیرید مخ من معتاد به سکسه نمیدونم برم پیش روانپزشک درمان میشه یا نه و این آخرین سکس من با دختر کس پشمکی بود از سکسای به یاد ماندنیم بود براتون رابطه و سکسهای خوب آرزو میکنم گاهی پیش اومده استرس باعث زود انزالیم شده که اصلا نمیچسپه فقط برای خالی کردنه اما بعضی وقتا دو سه ساعت هم سکس داشتم و عالی بوده اگه داستان چاپ بشه براتون بیشتر مینویسم امیدوارم ب مرور زمان نوشته هام بهتر بشه
 
نوشته: هفت خط روزگار

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *