داستان سکسی تقدیم به شما
سلام من سامان هستم توی یه شرکت کار می کنم ماجرا از زمانی شروع شد که من با یک زن میانسال دوست شدم زمانی من در یکی از بخشهای دور افتاده کار می کردم بعد از 5 سال در انجا بنده را به شهر فرستادند من مامور دریافت هزینه از مردم بودم در اطراف شهر یه شهرک هم بود یه روزی با نیسان به ان محله رفتم موقع دریافت هزینه خانمی را دیدم شایان ذکر است این خانم دوتا دختر 23و 25 دارد یکی از یکی زیبا تربود اسم مشترک را که پرسیدم گفت من هستم گفتم که شما فلان مبلغ را بدهکار هستید گفت که من بدهی ندارم هو ا هم خنک بود ساعت 9 صبح بود من گفتم اون گفت بلاخره همسایگان که من را دیدند و اون خانم هم اون طوری بود همه شک کردند اومدن گفتند چی شده گفتم این خانم فلان مبلغ را بدهکار است بعد از 1 ساعت همه همسایه ها رفتند اون خانم گفت که قبض را می دهم تو پرداخت کنی گفتم باشه رفت قبض را آورد ولی پول را نیاورد با لحنی زیبا گفت این هم قبض گفتم پول رفت پول را اورد البته مبلغ هم زیاد نبود من می ترسیدم به این خانم بگویم که با من دوست شو دلم می خواست دوست بشوم و از دختران زیبای او هم استفاده می کردم دیگه کار را ول کردم دوباره به شهر برگشتم رفتم به دفتر پیشخوان قبض را پرداخت کردم دوباره به بخش اون خانم فاصله بخش و شهرستان 15 کیلومتر است قبض را دادم تشکر کرد بعداز خداحافظی رفتم خونه فردا صبح اول صبح یه پرینت گرفتم از حساب شرکت دیدم که بدهی دارد چون پول هنوز به حساب شرکت نیامده بود دوباره رفتم خونه اش در زدم دختر بزرگتر که 25 سال سن داشت اومد سلام کردم گفتم شما بدهی دارید گفت من نمی دونم بذار مادرم را صدا کنم مادرش را صدا کرد مادر اومد بعداز سلام گفتم که شما بدهی داری و مابقی پول اضافی را به خانم دادم و باز هم تشکر رفتم شرکت دیگه من عاشق این خانم و دختران زیبایش شده بودم دیگه شرکت را ول کرده بودم این را هم بگویم اون بخش که خانم در انجا زندگی می کرد 2000 دو هزار مشترک داشت شب و روزم شده بود خیال اون دختران زیبا بعداز 3 روز به من ماموریت دادند که ان بخش مشترکین بدهکار زیادی دارد رفتم انجا که دوباره ان خانم را ببینم هوا افتابی بود دلم می خواست به خانه ان زن بروم ولی می ترسیدم چون وقت اداری بود اگر به حراست گزارش بدهند فاتحه من خونده بود من کارمند رسمی بودم نمی توانستند اخراج کنند ولی می توانستند به جای دور تبعید می کردند. از این می ترسیدم.
در دلم خدا خدا می کردم که هوابارانی یا طوفانی بشود که همه مردم به خونه خودشان بروند تا من بروم خونه خانم بعد از 1 ساعت یه باران امد همه رفتند خونه خودشان من با ماشین رفتم خونه اون زن البته این راهم بگویم که در اخر کوچه بودند خلاصه رفتم در زدم اومد بیرون سلام احوال پرسی گفتم با ترس و لرز گفتم با من دوست می شوی گفت باشه گفتم شماره تلفن داری گفت بذار شماره دخترم را بدهم من که می ترسیدم تلفن شماره خود را آماده کرده بودم دیدم اون یه کوچه بلاتر یه اقایی ایستاده بود منو تماشا می کرد شماره را انداختم فرار کردم رفتم پیش اون اقا چاره نداشتم باید دروغ می گفتم چون اون خانم را همه می شناختند اون جوری بود رفتم پیش اون اقا بعداز سلام گفتم اینجا مثلا محمد هست گفت من تازه اومدم نمی شناسم اومدم شرکت ماشین را پارک کردم رفتم خونه نهار خوردم دلم می لرزید اگه برادر اون خانم شماره منو ببینه چی می شود چون بعد از ظهر کشیک بودم ساعت 6 بود رفتم شرکت یه چایی خوردم راننده هم داشتم دیدم یه نفر به نگهبانی شرکت امد من ته دلم می ترسیدم که برادر اون خانم است به نگهبان که منو می شناسی نگهبان گفت نه اون مرد گفت که من تورا می شناسم بعداز 10 دقیقه با هم آشنا شدند نگهبان گفت کاری داشتی گفت برای تحقیق یکی از همکاران شما رامدم باور کنید داشتم سکته می کردم به راننده خود گفتم که در فلان روستا کار داریم باید برویم البته اون آقا برای تحقیق یکی از همکاران واسه ازدواج اومده بود من نمی دانستم رفتیم روستا در دلم هی فکرمی کردم که هر لحضه رییس شرکت منو صدا می کند هی موبایلم زنگ می زد که فلان جا کار داری خلاصه ساعت شد 8شب راننده گفت تو حال نداری من هم آدم شوخ طبی هستم به راننده گفتم سرم درد می کنه بعداز ساعت 8راننده گفت که به شرکت برویم من هم از ان مرد می ترسیدم رتم خونه باز هم فردا رفتم شرکت از ریس هم می ترسیدم هر لحضه احساس می کردم که ریس منو صدا می کنه اما صدا نکرد فکرم یه خورده راحت شد چون تو دلم گفتم اگر ریس می دانست حتما منو صدا می کرد در آ ن لحظه دیدم یه پیر زن نزدیک 65 الی 70 سالی داشت با یه کاغذ ی که من شماره موبایل خودم رانوشته بودم شباهت زیاد ی داشت بخدا نزدیک بود سکته مغزی کنم احساس کردم مادر ان خانم است خیلی ترسیده بودم بعد از تحقیق دیدم که نسبتی با ان خانم نداشت بعد از 2 ساعت راحت شده بودم که نه ریس منو صدا کرد نه همکاران فهمیدند یه ذره راحت شدم بعد از 10 روزی بود من با دوستم به استان رفته بودم یه لحضه گوشیم زنگ زد دیدم که این شماره تازه است هنوز روی گوشی ثبت نشده بود باز ترسیدم گوشی را به همکارم دادم دیدم در مورد قبض صحبت می کردند همکارم گفت یه خانمی است در مورد قبض صحبت می کنه چون می ترسیدم گوشی را به همکارم دادم دیدم اون خانم است که از لحاظ مالی مشکل دارد وهمسرش انها را ترک کرده و به انها پول و مخارج خانه را نمی دهد به خودم در پشت گوشی جرات دادم که اگر به شما پول بدهم به نهار یا شما دعوت کن گفت باشه در روز پنجشنبه به من زنگ زد بیا شام از بس که من رد این مدت ترسیده بودم نرفتم و دیگه به تلفن انها جواب ندادم راست گفته اند هرکی خربزه می خوره پای لغزش بشینه خداحافظ دوستان
نوشته: سامان

نوشته های مرتبط:
جر دادن کس و کون زنِ خواننده مشهور شهر در شب احیاء
هدیه زنِ فاعل
سکس با زنِ همسایه قدیمی
دوستی با فایده (۲)
دوستی با فایده (۱)
دوستی با مشتری مغازه
دوستی و رابطه با اولیای شاگردام
خاطرات دوستی من و مرسده و دامون
فراتر از مرز دوستی
از دوستی با رضا تا سکس با دوست دخترش
سکس عاشقانه با دوستی قدیمی
دوستی که غافلگیرم کرد (۴ و پایانی)
جریمه ی دوستی با زیبا
دوستی در انجمن کیر تو کس با خانم متاهل
دوستی و سکس با خانوم ۲۰ سال بزرگتر از خودم
دوستی که غافلگیرم کرد (۳)
دوستی که غافلگیرم کرد (۲)
دوستی که غافلگیرم کرد (۱)
قرارمون یه دوستی ساده بود (۴)
قرارمون یه دوستی ساده بود (۳)
قرارمون یه دوستی ساده بود (۲)
قرارمون یه دوستی ساده بود (۱)
دوستی خانوادگی و انحراف به سکس ناخواسته (۲)
دوستی خانوادگی و انحراف به سکس ناخواسته (۱)
دوستی با خانم متاهل
دوستی مامانم شهین با آرش (۱)
اولین دوستی من با یه زن (۱)
آرتین دوستی با خاطره گنگ
دوستی با غزل دختر نوجوان
این دوستی ادامه دارد
دوستی و عشقبازی با همکلاسی
اولین دوستی اولین سکس
دوستی زنم با یه مرد دیگه تو آنتالیا
از دوستی نتی تا ضربدری
اولین دوستی خاطره انگیز
دوستی متمایل به هوس
دوستی همیشگی
انتقام از دوستی که ادعا میکرد داداش منه
دوستی با خانم روانپزشک و گایدن کس محشرش
دوستی با مرضیه و یک سکس عالی
دوستی شانسی من و ناهید
دوستی که تو تانگو پیدا کردم
خاطره دوستی اتفاقی
دوستی گی در انجمن کیر تو کس
اندکی از دوستی با یک جنده
کاییدن آبجی دوستی که منو سر دختر فروخت
زن شوهرداری که بهم پیشنهاد دوستی داد
دوستی در چت روم
دوستی عاشقانه با سعید
دوستی اتفاقی که به سکس انجامید
دوستی با کسی که تحقیرم کرد
اولین سکس با نامزدم تو دوران دوستی
دوستی با خانم باز حرفه ای
دوستی 2 روزه و سکس بعد اون
دوستی و سکس در کیش
از دوستی تا سکس با ندا جونم
از دوستی و سکس در پارکینگ تا … (1)
هشت ماه دوستی با مریم
دوستی چت به جاهای باریک ختم شد
دوستی که شش سال انتظارکردنما کشید
شهوت، دوستی، عشق
دوستی پر از عشق (2)
دوستی‌ پر از عشق
شروع وحشتناک دوستی ما
دوستی و سکس با عروس خالم
همه چی از یه دوستی بچگانه شروع شد
دوستی،عشق،سکس و نامردی
دوستی تصادفی
دوستی یا عشق 1
دوستی یا عشق 4 (قسمت آخر)
دوستی یا عشق 2
دوستی یا عشق 3
سکس با مادرزن خوشگل بعد طلاق خانمم (2)
مریم زن خوشگل رفیقم
منشی خوشگل دفترمون
ادامه سکس با مادرزن خوشگل بعد طلاق خانمم
کردن بچه خوشگل
سکس با مادرزن خوشگل بعد چهارسال قهر
لیس زدن پای دختردایی خوشگل
کردن بچه خوشگل دمبه ای
کون خوشگل امیرحسین
سکس من و پارتنرم و و پسر ۱۸ساله خوشگل
پاهای خوشگل عمه
ادامه سکس با مادرزن کون گنده و خوشگل
سکس با زن خوشگل همسایه
پاهای خوشگل زن عمو
دخترعموی خوشگل
پاهای خوشگل من و کفش فروش پادوست
عاشقانه با هم خدمتی خوشگل
خوشگلِ پدرسوخته
گی با پسر خوشگل و لات
سکس برادر شوهر با زنداداش خوشگل
کردن خاله خوشگل و خوش استیل و سکسی من
کردن پسر خوشگل کاراته باز
اون پسرایی که کیر خوشگل دارن
خواهر خوشگل خودم
سکس با خوشگل ترین دختر تو عروسی
نفر سوم یه زوج خوشگل
مشتری خوشگل
کردن کون خوشگل خواهرزنم مینا
من و همسایه خوشگل
میترا زن خوشگل حسین (۱)
زن خوشگل همسایه (۱)
زندایی ناز و خوشگل
لات خوشگل
ادامه سکس با مادرزن خوشگل و حشری
هم کلاسی خوشگل و سکسی
بچه خوشگل
سوار کردن دختر خوشگل سر راهی
گی منو بچه خوشگل کلاس
کون خوشگل دوستم
مادر خوشگل دوستم
کون دادن من به یک پسر کونی خوشگل
گی با خوشگل ترین پسر شهر
خانم خوشگل دفتر بیمه (2)
خانم خوشگل دفتر بیمه
دوست خوشگل زنم
زن خوشگل پسرعمو
گایدن مشتری خوشگل و شهوتیم
نیما و پسر خوشگل
ادامه سکس با مادرزن خوشگل (4)
ﺳﻜﺲ ﺑﺎ ﻫﻤﻜﻼﺳﻲ ﺧﻮﺷﮕﻞ
ادامه سکس با مادرزن خوشگل (2)
کون خوشگل افسانه جونم
نجات غریق و دختر خوشگل
آق کریس و خوشگل محل
صاحب خوشبخت کتونی های خوشگل(1)
کردن بچه خوشگل محل
مادر زن خوشگل و حشری ام
افسانه زن خوشگل داداشم
زن خوشگل در بیمارستان
سمیرا همکلاسی خوشگل
خاله ی خوشگل خودم
کون سفید خوشگل من
افشین پسر خوشگل
کون دادن به دو تا پسر خوشگل
سکس با پرستار خوشگل و حشری
فرشته زن خوشگل همسایه
بچه خوشگل باشگاه
کردن کون خوشگل نادیا
سکس با دختر عمه ی خوشگل
مکه رفتن عمو همانا…کردن زن عمو شهناز خوشگل همان
زن خوشگل همسایه
اولین سکس ام با خوشگل افغان در قم
پدرام خوشگل
منشی خوشگل فروشگاه
مانتوی خوشگل
کون خوشگل با سه تا کیر کلفت عوضی
زن داداش خوشگل رضا
داستان سکسی قدیمی آویزون بانام من و دوتا زن خوشگل خونه دار

اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *