این داستان تقدیم به شما
اسم خالم #مژگان هست يه زن ٤٥ ساله با سينه هاي ٨٥ كه مثل بقيه سن بالاها افتاده نيست و مثل دوتا هلو نرم و خوش فرم كون بزرگي داره و پاهاي فوق العاده خوش تراش و سفيد و بلوري قدشم ١/٧٠ ميشه يكم تپله ولي نه زياد زيباييشم فوق العاده ست موهاشم قهوه اي روشنه يه خال خيلي قشنگم كنار لبشه كه خيلي #سكسيه وارد حاشيه نميشم ميرم سراغ اصل مطلب اين خاله ما فوق العاده تيپ هاي كير راست كن تو مهموني ميزد و منم كلي كيف ميكردم همش ديد ميزدمش من عشقم جوراب زنونه و فتيش پا هست اين خاله ما هم كه هميشه جوراب داشت و انگشت هاي لاك زده و فوق العاده هوسناك منم كه هر موقع ميديدم هوش از سرم ميرفت و راست ميكردم كلي عكسم از #پرو پاچش مينداختم.
تولدم بود و چون خالم نزديك خونه ما بود و هم شوهر خالم و بچه هاش رفته بودن مسافرت و همين طور بلد بود كه كيك درست كنه و فقط من و مامانم بوديم مامانم به خالم زنگ زد تا سه نفري تولدمو جشن بگيريم منم خوشحال چون ميدونستم خالم تيپ جذابي ميزنه اما خالم كه زود تر اومد تا كيك درست كنه يه تيپ معمولي داشت منم كه خورد تو ذوقم نزديك به دوساعت كيك بخت مامانم هم تو اين فرصت رفت وسايل تولد بخره بياد منم همش تو آشپز خونه خيره به چاك سينه و انگشت هاي پا خالم بود تو حال خودم بودم كه خالم گفت ميره حموم تو اين فاصله گفت كه من مراقب باشم تايمر فر تموم شد كيكو بيارم بيرون و از پلاستيك وسايلش اسمارتيس بردارم و بريزم رو كيك منم رفتم كه پلاستيك اسمارتيس ها رو بيارم تا در كيسه پلاستيك وا كردم مردم يه بسته جوراب شلواري نگين دار توري با لباس مجلسي توش بود منم كه مست شده بودم بسته جوراب شلواريو درآوردم و به عكس روش نگاه ميكردم و اونو تو تن #خالم تصور ميكردم كه خالم اومد تو اتاق كه منم بسته جوراب تو دستم بود كلي عرق كردم و با پته پته گفتم دنبال اسمارتيس ها هستم اونم گفتم حتما رفته زير اين جوراب كه آورديش بيرون منم گفتم اره اونم اومد يه #صابون از كيفش گرفت رفت حموم منم يه نفس راحت كشيدم ولي يه جرقه زد به ذهنم گفتم الان خالم مياد از حموم حتما لباس هاشو اينجا عوض ميكنه و وقتي اين ساپورت ميپوشه حتما جذابه سريع رفتم گوشيمو گذاشتم رو دوربين و تو اتاق به بهانه #شارژ كردن به صورت عمودي رو بالشتم رو تخت گذاشتم جوري كه كل اتاقو بتونه بگيره مخصوصا رو به رو آيينه
خالم يه نيم ساعتي حموم بود و تو اين فاصله هم مامانم اومد و با خالم رفتن اتاق تا لباسبپوشن يه نيم ساعت بعدم اومدن بيرون خالم يه دامن مشكي داشت كه از شونه تا مچش توري بود و جلو سينشم همين طور كه چاكش ديده ميشد و تا بالا زانوش بود زيرشم هوم ساپورت نگين دار پاش بود مامانم هم كه دو تا لنگ جوراب #ساق بلند داشت و يه دامن تا زانوش كه دلم ميخواستم پاهاي جفتشونو بليسم شمع روشن كردم و رفتم گوشيمو آوردم دلم تاپ تاپ ميزد كه ممكن بود خالم يا مامانم فهميده باشن كه ديدم همچنان داره فيلم ميگيره سريع گوشيمو از شارژ كنم فيلم هم بدون اينكه ببينم هيدن كردم بعد به بهونه تولدم شروع كردم از تيپ جذاب مامانم و خالم فيلم گرفتن و آهنگ و رقص و… وقتي خالم بوسم كرد از بس روژ زده بود رو صورتم لك انداخته بود مامانم رفت مونوپادو آورد دوربينو گذاشتم روش و يه سلفي سكسي با خالم انداختم جوري كه تو عكس اون پاهاشو روهم انداخته بود منم رفتم سرم رو پاش گذاشتم يه شكلك درآورم و بعد عكس كلي ديگه عكس انداختيم و كلي اندوخته براي جق شب شد و بعد شام قرار شد خالم پيش ما بمونه و نشد اون شب تو اتاقم جق بزنم چون خالم رفت رو تخت من بخوابه منم كه رفتم تو حال بخوابم صبح كه شد خالم قرار شد بره خونه كه تا ظهر شوهرشو بچه هاش ميان آماده باشه منم تو فرصتي كه خالم رفت دستشويي جورابشو كه تو كيفش بود كف رفتم و قايمش كردم و خالم هم بدون اينكه به وسايلش نگاه بندازه رفت منم منتظر بودم كه مامانم بره سركار و تا وقتي كه بابام مياد از شيفت برم سريع يه ژل تاخيري بمالم به كيرم و بعدم جق خلاصه ما هم يه ژل حسابي ماليديمو يه موزم خورديم و بعد بابام اومد از #شيفت و بعد #تبريك رفت اتاقشون كه بخوابه تقريبا يه بيست دقيقه اي زمان برد بعدشم منم رفتم تو اتاقم درشو قفل زدم و رو تخت دراز كشيدمو شورتمو درآوردم شروع كردم بو و ليسيدن جوراب خالم بعد از اينكه حسابي خيسش كردم يه تف انداختم كف دستمو فيلمي كه ديشب گرفته بودمو ديدم وايييييي خالم وقتي از حموم اومد تا بند حولشو باز كرد دوتا ممه هاش افتادن بيرون بعد اون بدن بلوريشو خشك ميكرد يكم پشم جلو كوصش ديده ميشد ولي نتونستم به وضوح كصشو ببينم ولي كونش پاهاش ممه همه چيه ولي اصل كاري وقتي بود كه مامانم رفت خالم با يه شورت و سوتين بود مامانم هم لباساشو كند و رفت سراغ كمدش اول سه چهار تا #دامن به خالم نشون داد تا بالاخره پسند كردن اونم پوشيد و بعدم دوتا جوراباشو پاش كرد بعدم نوبت خالم شد وقتي داشت جوراب شلواريشو پاش ميكرد داشتم از شدت حشر ميسوختم دوست داشتم خالمو مثل #سگ #بكنم و بعدم حسابي ليسش بزنم خلاصه نيم ساعتي با كيرم ور رفتم تا آبم اومد بيرون انگار داشت خامه ميومد فوق العاده جقم چسبيد
اما بعد از ظهر همون روز خالم تو تلگرام پيامم داد كه كارم اصلا درست نبوده كه جورابشو از كيفش برداشتم منم خودمو زدم به كوچه علي چپ اونم گفت از نگاهات به پاهام تو تولد و اون موقع كه ديدم تو به بسته جوراب شلواريم چجوري نگاه ميكردي فهميدم نقشه اي داري و گفت ديگ اصلا دوست نداره و اونو خاله خودم حساب نكنم و گفتش فقط به مامانت نميگم اين گذشت و منم بعد جقم بود و حس پشيموني ولي بازم ته قلبم عشقم خالم و پاهاي نازش بود يك هفته گذشت و مامانم و بابام براي سمينار و دفاع از پروژشون رفتن تا تهران و منم سه شبي تنها بودم خالم قرار نبود كه بياد كه ديدم صداي آيفون اومد منم كه ويدم به خودم چون ميدونستم چه گندي زده بودم خالم اومد تو يه سلام سردي كرد و گفت مامانت گفت كه تنهايي منم اومدم برات شام درست كنمو برم.منم گفتم مرسي خاله جون كه اونم با اعصبانيت گفت مگه نگفتم ديگه خاله تو نيستم منم گفتم چرا خوب اونم گفت خودت #بهتر ميدوني خيلي ازت بدم مياد فقط به خاطر خواهرم اينجام منم افتادم به دست و پاش و زجه زدن بهش گفتم حقيقتو ميگم و فقط دركم كنه اونم نشست رو مبل و منم سير تا پياز ماجرا بهش گفتم از اينكه دست خودم نيست اونم بخشيد كه گفت هنوز جورابشو دارم يا نه كه منم گفت هست خاله گفتش بيار تا رفتم بيارم اونم اومد سمت اتاقم درو بست و منم از زير تخت جورابشو آوردم بيرون تا رو مو سمتش برگردوندم گفت فقط ليسيدن پا نه چيزه ديگ حق نداري به واژنم دست بزني و كيرتو نميخورم و… منم #شاخ در آوردم كه گفت منتظر چي هستي بده جورابو منم با دست لرزون تپش قلب ١٠٠٠ جورابو دادم بهش اونم شلوارشو در آورد زيرش يه شورت قرمز داشت و بعدش جوراب كشيد بالا و بعدم لباسشو كند
پاهاشو سمتم آورد و منم شروع كردم به ليسيدن نفس نفس ميزدم بهترين طعم دنيارو ميچشيدم اونم پاهاشو به طور كامل به من داده بود از انگشتش تا بالا زانوشو ليسم ميزدم آنقدر ليس زده بودم كه آب دهنم رو جورابشو پر كرده بوده و گيس ميكشيد ازش خواستم كه بزاره كيرمو از تو شورتم بيارم بيرون اونم گفت عيبي نداره منم كيرمو در آوردم اونم گفت به سنت نمياداينقدر بزرگ باشه منم خنديدم با يه دست كيرمو ميمالوندم و پاشو ليس ميزدم يكم كه گذشت گفتم ميشه كيرمو با پاهات بمالي خاله كه اولش قبول نميكرد ولي با اصرار قبول كرد رفتم زير پاش دراز كشيدم اول جورابشو از پاش درآوردم بعدم خالم رو كيرم تفو انداخت و شروع كرد به مالوندن كيرم پيشابم يه لعاب خاصي دور كيرم ايجاد كرده بود يكم كه گذشت پاهاشو با دستم گرفتم و شبيه تلمبه زدن شروع كردم كيرمو بين دوتا پاهاش عقب جلو كردن كه گفتم ميشه ساكم بزنيد كه اونم اومد از مبل پايين و شروع كرد دارموبي ساك زدن انقدر تف ميزد به كيرم كه داشتم از #هوش ميرفتم مدام ملچ و #ملوچ ميكرد و كيرم تا ته ميكرد تو #حلقش پنج دقيقه كه گذشت آبم اومد به خالم گفتم آبمو چيكار كنم كه ديدم كيرمو همون طور تو دهنش نگه داشت منم با يه فرياد و نعره هرچي آب داشتم ريختم تو دهنش اون اوووم اووووم ميكرد وقتي كيرمو از دهنش اورد بيرون كلي آب ريخت بيرون كه همشونو ليس زد از رو كيرم و خوردش و #ميخنديد ميگفت خيلي خوشمزست و…
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید