این داستان تقدیم به شما

سلام دوستان تو کوستان … ببخشید تو داستان قبلیم گفتم محمد درشت هیکل چجوری مامانمو گایید این داستانم مال سال گذشته هست قبلش خودمو بازم معرفی میکنم اسمم اصغر هست و 20سالمه ومحمد دوستم همسن منه و شوهر مامانم هست چون صیغش کرده مامانم هم 38 سالشه کون تپل سایز ممه 85 وبدن فوق العاده سفید ، پارسال محمد اومد پیشم گفت برادر میخوای یا خواهر میخوام اب منی خودم رو تو کوس مامان جونت بریزم حاملش کنم من با این حرفش خیلی شق کردم فکر اینکه مامان زیر هیکل درشت دوستم یعنی محمد عباسی گاییده بشه وبچه ای رو به دنیا بیاره که شبیه محمد هست بدجوری شهوتیم میکرد گفتم فرق نمیکنه فقط سالم باشه دختر وپسرش هردو خوبن محمدگفت پس امشب مامانتو میگام ببینم چی میشه اصلا یه شرطی میبندیم اگر پسر شد من واست یه گوشی ویه پلی استیشن 4 با تمام بازیهاش میخرم اگر دخترشد تو باید تا یه سال شورت و جورابای منو بشوری قبول؟ گفتم نه نمیتونم ممکنه ببازم گفت کیرم تو کون وکوس مامانت باید قبول کنی وگرنه بزور تو دهنت میشاشم گفتم گمشو زرنزن مگه بابامی که زور میگی اونم بزور بلندم کرد زد زمین کیرشو در اوورد میخواست بشاشه گفتم قبول قبول قبول گه خوردم نشاش غلط کردم گفت بگو به کوس ننم خندیدم گفتم به کوس مامانم خندیدم اونم سرمو ناز کرد گفت افرین کوس ننه برو پی کارت دیگم پرو نشو یه 10هزارتومنی هم داد گفت برو گیمنت بازی کن
 
 
خوشحال شدم لپشو بوسیدم گفت امشبم یادت نره حامله شدن مامانتو ببینی گفتم باشه و رفتم گیمنت فوتبال بازی کردم و خیلی حال کردم وقتی برگشتم محمد داشت معجون میخورد معلوم بود امشب یه عالم اب منی قرار تو کوس مامانم بریزه گفت امشب مامانتو جوری بگام که یه بچه هیکلی مث خودم بزاد بالخره هردوتاشون ساعت9شب رفتن تو اتاق منم یه صندلی گذاشتم از بالا در که شیشه بود ببینم محمد داشت سینه میخورد وای جوری میک میزد انگار قحطی زدست سینه هارو با اشتها میخورد و تو دستش میمالید بعد کیرشو گذاشت لای ممه هاش وقتی میگایید کیرش از لای سینه ها داخل دهن مامانم میرفت و کوس ودهنشو باهم میگایید تا اینکا ابشو اومد همشو ریخت رو پستون مامانم یکم دراز کشید که جون بگیره که منو از شیشه بالا در دید و لبخند زد منم لبخند زدم دستشو به سینه های مامانم برد ویه میک زد و بلند شد واسه راند دوم اینبار نوبت کون مامانم بود شروع کرد کوس و کون مامانمو که در حالت سگی بود لیسیدن بعد چندتا سیلی محکم به کونش زد که خیلی صدای خوبی داد وکونشو بوسید وکیرشو تنظیم کرد اول یکمش کرد داخل مامانم اخ گفت خواست فرار کنه که محمد از موهاش گرفت و باتمام قدرت تمام کیرشو کرد داخل مامانم جیغ بلندی زد والتماس میکرد که ولش کنه ولی محمد از موهاش گرفته بود وتند تند وحشیانه تلمبه میزد مامانم از درد بالش گاز میگرفت ولی در برابر محمد کار نمیتونست بکنه محمد اونقد تلمبه زد تا اینکه ارضا شد وابشو تو کون مامانم ریخت و دراز کشید تا نفسش تازه بشه
 
 
دوباره یکم ممه خورد وبلند شد واسه #راند #نهایی مامانمو به پشت خوابوند و پاهاشو گرفت و فرقونی کرد توش و تلمبه میزد و سینه هاش تو دستاش گرفته بود و میمالید مامانم حسابی حال میکرد بعد از ده دقیقه تلمبه رو مامانم خواابید ویکی از سینه هاشو تو دهنش گذاشت و #میک میزد که همونموقع #ارضا شد و #ابشو ریخت تو #کوسش بعد هردو بلند شدن رفتن حموم مامانم بعدا حامله شد و امسال بچش به دنیا اومد که البته دوقلو بودن یه پسر و دختر ولی کلا مجبورم کرد شورت وجوراباشو بشورم منم چون زورشو ندارم قبول کردم الان تو #سکساش شیرمامانمو خیلی میخوره جوری که #میترسم واسه داداش و ابجیم نمونه

 
امیدوارم لذت برده باشید
 
نوشته: زارتان کوستانیان

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *