این داستان تقدیم به شما
سلام اسمم محمدابراهیم 14 سالمه 1 ماهی هست بااین سایت آشنا شدم اهل مشهدم داستانی که میخواهم بهتون بگم بر میگرده به 11 سالگی من که بهم تجاوز شد …
کلاس 5 بودم تو اون سال یه مریضی داشتم که یک دفعه وسط کلاس فلج میشدم راستی چون پولدار بودیم میرفتم یک مدرسه ای تو مجد
یعنی اصلا راه ندارنداشت که راه برم چندتا دکتر هم رفتیم هر دکتر که بگین . رفتیم دکتر س.ه وقتی رفتیم تو مامانم گفت به دکتره که من اینجوری میشم دکتره گفت باشه و دست منو گرفت چون بچه بودم بهم یک شکلات داد و من رو برد روی یک تخت و به مامانم گفت خانم لطفا برین بیرون مامانم اومد پیشم کفشامو درآورد و من رو گذاشت روی تخت وبهم گفت هیچی نیست وبهم دلداری میداد ویه دست روی مو هام کشید و رفت ،دکتره رفت در رو قفل کرد راستی من خیلی خوشگل بودم وخوش فیس وسفید،دکتره تمام دکمه لباس مو باز کرد یادمه یک لباس آبی رنگ داشتم که روش یه دونه سرافون پوشیده بودم
وقتی کامل لختم کرد یه دست رو بدنم کشید وگفت اروم باش منم خیلی ترسیده بودم وگفت لطفا ساکت باش میخوام شرت وشلوارتو دربیارم تا ببینم چرا اینجوری میشی و کمکت کنم منم به نشانه باشه سرمو تکون دادم شرت وشلوارمو دراورد و یک مایه لزجی رو ریخت داخل سوراخ کونم خیلی سوزش داشت بعدش یکدفعه یک انگشت رفته توکونم میخواستم جیغ بکشم که اومد کنارم بهم گفت اگه جیغ بکشی چنان میزنمت که دیگه هیچوقت نتونی راه بری دستشو گذاشت جلو دهنم و من داشتم گریه میکردم بعد چند لحظه دیگه درد نداشت و احساس کردم دستشو برداشته بعدش که نگاهش کردم دیدم یک چیزی شبیه بادکنک باد نشده رو کیرش کشید که چشمامو بستم بعدش یک چیزی بزرگی رفت داخل سوراخ کونم و همون لحظه بود که دوباره فلج شدم و اصلا از کمر به پایین هیچ حسی نداشتم بعدش دکتره به من گفت بخور کیرمو و من گفتم درد دارم کمکم کن لطفا این کارهاتو با من نکن ولی به زور کرد تو دهنم بعدش حس کردم کیر دکتره بزرگتر شده که یکدفعه یک ماده لزج تو دهنم خالی شد
خیلی بد مزه بود بوی وایتکس میداد بهم گفت بخورش که من مجبور شدم بخورمش بعدش اومد منو کرد تعجب کرده بود چرا من داد نمی کشم اخه از کمر به پایین حس نداشتم لمس بودم بعدش بهم گفت برگرد برگشتم شلوار مو تنم کرد ومادرمو صدا کرد گفت خانم بچه تون تب مال داره وگفت باید هر روز 2 تا پرسترین بزنه واگرنه کامل فلج میشه واز اون موقع تا 12 سالگیم هر بار که برای تزریق و معاینه میرفتیم منو میکرد
نوشته: محمدابراهیم
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید