این داستان تقدیم به شما

سلام.من اسمم بابکه و زنم نگار. 3 ساله ازدواج کردم…

از اول هم فانتزی داشتم که جلوم زنمو بکنن.این داستانم واقعیه.از خودم بگم که قد بلندو خوشتیپم اما کیرم معمولیه.نگار که قد 173 وزن 68 سینه 80 و سفید.با کون بزرگ و فلمبه.من تو هر سه چهار سکسی که داریم یبار به زحمت ارضاش میکنم اونم با کمک خودش….من بلاخره بعد از کلی صحبت نگارو راضی کردم که نفر سوم رو تجربه کنیم و تو گروهای تلگرامی مرتب پست میذاشتم که نفر سوم میخوام.با خیای ها قرارم گذاشتم ولی از هیچکی خوشم نمیومد تا اینکه با یه اقای 43 ساله که اونم متاهله اشنا شدم.خیلی از خودش تعریف میکرد که من پرون استاریم برا خودمو …

البته انصافا هم.بدن و کیر خیلی خوبی داره.21 سانت کلفت واقعی و سر بالا .چند باری باهاش قرار گذاشتمو البته خودمم یبار براش ساک زدم تا اینکه کاملا شناختمش و دیدم تو حرفاش خالی بندی نمکنه.اونم.متاهل بود ولی خانمش خبر نداشت.تا اینکه قرار شد به عنوان معلم زبان بیاد خونه ما و کم کم اشنا بشیم.در ضمن اینکه من به نگار هم گفته بودم که جریان واقعی چیه ولی به طرف که من دکتر صداش میکنم گفته بودم که نگار خبر نداره… تو جلسه اول که اومد خیلی شیک برخورد کرد و بعد رفتنش از نگار پرسیدم چطور بود که.گفت زیادی با شخصیت بود! گفتم اره با شخصیته ولی خیلی هم از سکس خودش تعریف میکنه…. تصمیم گرفتیم جلسه دوم کار رو تموم کنیم چون واقعا هر دو تو کفش بودیم. برا جلسه دوم نگار لباسایی پوشید که من وقتی اومدم دیدم بلافاصله سیخ کردم.فک کنین یه بدن سفید.جذاب.دامن.کوتاه تا زیر باسن.و یه تاپ خیلی تنگ و کوتاه که سینه های خوشگلشو جذاب تر نشون میدادساعت 8 قرار بود دکتر بیاد که زنگ.زد گفت نیم ساعت زودتر میرسه.استرس من دوبرابر شد چون نیم ساعت دیگه مونده دبود تا 7.

منم سریع رفتم دوش گرفتمو حاضر شدمِِِ..دکتر اومد…. چشاش از همون اول رو.نگار بود.وقتی تنها شدیم گفت یهش گفتی فک کنم منم گفتم نمیدونم اخه هنوز دودل بودم.گفت جوری برات بکنمش امشب که هردو مست بشین… من با شنیدن این جمله دیگه قافیه رو باختم.دیگه از این جا به بعد فقط مثله یه برده میگفتم چشمِ.تو اتاق بودیم و نگارم رفته بود قهوه بیاره.دکتر لباساشو در اورد.کامل.با دیدنکیر بزرگش تو دلم گفتم وای نگار چی میکشی امشب با این.نگار در زد که بیاد داخل .دکتر گفت 1 دقیقه صبر کنین.سریع پاشد و.از تو کمد لباسای نگار یه شرت برداشتو حلقه کرد دور کیر کلفتش.نگار.اومد اولش مثلا انگار چیزی بدی دیده سریع رفت بیرون.دکتر گفت پاشو برو بیارش جنده رو.واسه من فیلم بازی میکنین حالا.رفتم بیرون نگار.که حول شده بود گفت بابک چکار.کنیم.گفتم.هیچی نگار بریم و فقط لذت ببربم.گفت.اخه بابک فک نمیکردم اینقد پر رو باشه طرف.گفتم ل تش به همینه.مهم اینه ادمه مطمئنیه.گفت پس تو هم.لخت شو که من.راحت تر باشم.منم.لخت شدمو.رفتیم.تو.دیگه کیر دکتر کاملا بلند شده بود.هر چی تعریف کنم از کیرش کمه چون واقعا فیلم سوپریه کیذش.بزرگ سربالا و استوار.دکتر گعفت به به بفرمایین.انگار که اونجا اتاق خواب اونه و ما مهمون! گفت جفتتون زانو بزنین و.گیرمو بخورین.نگار ببین شوهرت برات چی پیدا کرده.یه کیر خوب .مطمئن.نگارم که صداش.در نمیومد خیلی اروم گفت عجب چیزی هم پیدا کرده.من که کاملا مسخ شده بودم شروع کردم به ساک زدن نگارم اون وسطا دهن میگرفت تخماشو.دکتر گفت هی من.اومدم زنتو بکنما همش تو داری میخوری که از اون به بعد نگار بیشتر خورد.

نگار خیلی با تعجب به کیرش نگاه میکرد و از من خواست تا بلند بشم کنارش کیرامونو مقایسه کنه.تا بلند شدم دکتر به حالت تحقیر گفت ببین این شوهرت کس حروم.کنه.معنی کیرو تازه امشب میفهمی.نگارم هی کیرامونو میزاش بقل هم و میدید که کیر اون تقریبا دو برابر منه….و هی تعجبش بیشتر میشد.دیگه از اون به.بعد دکتر به من.گفت صندلیو بیار بقل تخت و بشین و فقط نگاه کن.و به حرفای منم گوش کن…. منم نشستم.نگارو.انداخت رو.تخت شروع کرد به ماساژ با دستای فویش….تردن کسش که استادانه میخورد واقعا و خوابیدن روشو لا کونش تلمبه زدن.دیدن این صحنه ها منو دیوونه میکردو نگارمکه با حس کردن اون کیر کلفت سیاه لای پاهاش کلا وا داده بود..دکتر گفت بابک.مطمئنم.با این کیر کوچولوت تا حالا سر پا از پشت نکردی تو کس نگار.منم.گفتم.اره نمیرسه کیرم به کسش چون کونش قلمبه است و بزرگ . گفت بیا بشین رو تخت تکیه بده به دیوار منم رفتم.نگارو بلندکرد وایسوند جوری که کس و کونش بالا سر من بود.گفت میخوام.از نردیک ببینی چجوری کس.میکنن سر پا کیر کوچولو..

.تو همون حالت اروم کیرشو گذاشت دم سوراخه نگار.تا حالا کس نگارو اینقد خیس.ندیده بودم.کم کم تا نصفه کیرشو جا کرد.نگار اولش نفسش بند اومده بود.ولی وقتی جا رفت دیگه فقط حال میکرد.منم.اون زیر میدیدم که با چه فشاری کیرش میره تو وتلمبه میزنه.دفعه اول تو همون حالت سر پا نگار ارضا شد و شرکع کرد پاهاش لرزیدن و شل شد.نشست.دگتر گفت همین تازه اول کاریم من ابم به این راحتیا نمیاد.هیچیم.نزده بود بر عکس من که کلی بی حسی زده بود بودم که ابم نیاد ولی باز حواصم بود دست به دولم نزنم چون میزدم.میومد.بعد پنج دقیقه دوباره دکتر شروع به مالیدنه نگار کرد و مدام تکرار میکرد شوهرت برات کیر خوب اورده.بیغیرته کس حروم.کن…. حسابی منو تحقیر میکرد با این حرفاش.دفعه دوم فیس تو فیس کیرشو گذاشت و و تلمبه میزد.انصافا خوب کارشو بلد بود.تو همون حال بود که بعد از هفت هشت دقیقه تلمبه ممتد نگار برا بار دوم ارضا شد اونم که کارشو خوب بلد بود تا ارضا میشد نگار کیرشو در میوورد که اذیت نشه.نگار.نگار دیگه تو فضا بودکه من به دکتر گفتم دکتر بیار تو هم گفت تا 3 نشه بازی نشه.من اگه بخوام بیام تو کسش خالی باید بکنم. که نگار گعگفت اشکالی نداره اورژانسی میخورم. دکباره گفت نوبت تو ئه بابک.کس نگارو بخور نا امادش کنی برا کیرم.من.و.نگار مدل 69 شدیم.ولی به نگار.گفتم.نخوره مال منو که ابم نیاد.

من پایین بودم و نگار بالا.یکمی که خوردم خود نگار گفت کافیه امادم.دکتر گفت تکون نخورین.همون مدل که بودیم.اومد پشت نگار.زانوهاشو گذاشت کنار سرم.گفت بابک ببین چجوری کس میکنن.با یه فشار کیرشو جا داد تو .از نزدیک میدیدم که نگار داره جر میخوره.تلمبه میزد محکم.تخماش بعضی وقتا از قصد میومد پایبن میمالوند به صورت من…. بعد گفت به من پاشو نگار بخواب.به شیکم از پشت کیرشو تو کس نگار جا کردو خوابید روش اولش اروم.نمدونم چی میگفت در گوش نگار که نگار دوباره رفت بالا..اونم هی شدتو بیشتر میکرد اینقد صدا نگار زیاد که یه لحظه واقعا نگران شدم نکنه همسیه ها بشنون… صدای شالاپ شالاپه تلمبه زدنش هنوز تو گوشمه.نگار ارضا شد و دکترم با یه نعره ابش اومد.وقتی کیر کلفتش تا ته تو کس نگار بود.اون لحظه منم با یه اشاره کوچیک به کیرم ابم اومد.اونم په ابی.دکتر عین یه جسد افتاد بقل نگار و من میدیدم که کس نگار از پشت باز شده. و اب ازش سرازیره….

ما حدودا 8 شروع کرده بودیم و اصلا متوجه ساعت نبودیم که از ده گذشته بود.یعنی دو یاعت کامل.یه کیر شق.یه کس تنگ که گشاد شده.سه بار ارضا شده…عجب شبی بود.دکتر رفت دسشویی گفت من برم که زنم دهنمو سرویس میکنه دیر شد.رفت و نگارم بعد از یه بوس و تشکر از من خوابید.ولی من تا صبح بیدار بودم از استرس و هیجان…

بازم برنامه داشتیم.اگه خواستین براتون میگم.

نوشته: ارباب حلقه ها

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *