این داستان تقدیم به شما

چند وقتی هست میام داستان های سایت رو میخونم و خالی از لطف نیست خاطره من رو هم بخونید .
راستی اسمم علیه سی و پنج سالمه و تو دامنه های البرز هستیم و مجردم و همیشه مواضبم اضافه وزن نگیرم و رو فرم باشم با دختر های زیادی لاس نزدم ولی از سکس خوشم میاد و بخاطر همین دوست دختر نمیگیرم و بیشتر خانم های مطلقه رو مدت دار صیغه میکنم و این داستان هم ماجرای منو شمیم هست .
داخل شهر پشت ترافیک داشتم اروم رانندگی میکردم که یک خانم خوشتیپ با آرایش و عینک کنار خیابون منتظره #تاکسی هست دستش هم تو دست دختر بچه ای شش ساله بود که اولش فکر کردم دخترشه چون خیلی شبیه هم بودن و دختر کوچولو که اسمش شبنم بود مثل خالش آرایش کرده بود و لباس لختی تنش بود ،بله #شلوارک و بلوز استین حلقه ای پوشیده بود . #شمیم هم اونروز شلوار جین چسب و تیشرت و مانتو که نمیشه گفت از این جلوبازا پوشیده بود و با اینکه شالش رو سینه هاش هم انداخته بود ولی باز خودنمایی میکرد . خلاصه سوارش کردم و شماره رد و بدل کردیم و بعد چند روز تماس تلفنی و رفتن بیرون گشتن تو طبیعت تصمیم گرفت منو ببره خونه خواهرش تا اشنا بشیم و وارد خانواده اونها بشم .
اون روز به تنها چیزی که فکر نمیکردم کردن شمیم بود چون خواهرش و #شبنم کوچولو و فامیلشون که اونم دختره سبزه بیست ساله بود اونجا بودن.
 
تقریبا ساعت دو بود و رفتم سر قرار بعد نشتن رو راحتی و خوش بش کردن و با هم چند کلام صحبت کردن دیدم نگاه شمیم رو کیرمه و جوری که اونا متوجه نشن اروم انگشت اشاره رو تکون دادم چون دستم رو زانوم بود شمیم منو نگاه کرد و گفت علی پاشو بیا اتاق شبنم رو ببینیم و رفتیم اتاق شبنم کوچولو بعد از توصیف عروسکاش و یکم هنرنمایی شمیم گفت خاله عمو خستس بزار یکم استراحت کنه خلاصه پیجوندش بچه رو و ما تنها شدیم . شمیم سریع دو تا بالش گذاشت و خودش خوابید بعد یه لنگشو از ساپورتش کشید بیرون درم نیمه باز گذاشته بود خواستم ببندم گفت ولش کن بعد تاپش رو داد بالا با یه دستش سینه هاشو مالید و با یه دست دیگه داشت چوچولشو میمالوند معلوم بود خیلی حشری و سکسی بود همون جور که دوست داشتم اروم رفتم بغلش دستاشو از مچ گرفتم همین طور که بالای شکمم رو گذاشتم رو سینه هاش دستاشو بردم بالا سرش و دوتا دستاش رو با یه دستم گرفتم و لبو چسبوندم بهش و دستاشو ول کردم صدای ماچ و موچ بلند شده بود و منم داشتم همین طور رو بندش عقب نشینی میکردم سینه هاشو گرفتم و یهو با لبام چوجولشو کشیدم یهو گفت آآآآه یه قوسی به کمرش داد و سریع پهلوهاشو گرفتم و داشتم همزمان شکمش رو میمالوندم و با لبام با کسش بازی میکردم و گاهی زبونم رو تند تند رو کسش میچرخوندم و بعد لول میکردم داخل کسش . به معنای واقعی کسش خیس شده بود سعی میکرد کلمو از رو کسش بلند کنه و اون حالتا اه های سکسی میگفت که منو دیونه میکرد که یهو ابش اومو و با دستمال کسش رو پاک کرد و به حالت یه ور خوابید و پای زیریش صاف بود و پای روییش رو از پشت زانو گرفت کشید و یه خورده آورد بالا . دست زدم به کیرم متوجه شدم خوب راست نشده هنوز شله و اینجوری نمیشد کردش برای همین خوابیدم پشتش و کیرمو میمالوندم به لپ کونش و که یه صحنه عجیب دیدم این همه وقت خواهرش و دختر کوچولو و فامیلشون داشتن پخش زنده نگاه میکردن و یه لحظه چشمام به کس فامیلشون افتاد اسمش یلدا بود دختر سبزه و لاغر اندام رو مبل نشسته بود شلوارشو تا یه #وجب داده بود پایین پاهاشو با یه دست از زانود بغل کرده بود داشت کسشو میمالوند ارزو همین طور داشت از رو خودش رو میمالوند وقتی نگاهمون بهم خورد دیدم اون از خواهرش خیلی سکسی تره و شبنم هم تو اتاق مادرش بود داشت مثلا #کارتون نگاه میکرد اما بعدش فهمیدم که اون وروجک هم داشته دید میزده . با دیدن این صحنه کیرم سیخ شده بود و شمیم هم متوجه شده بود چون داشت باهاش بازی میکرد و خودش کله کیرمو گذاشت دمه #سوراخ کسش و من هم یه فشار کوچک دادم که کلش رفت تو یهو گفت آآآی علی درش بیار و من اعتنایی نکردم یه خورده دیگه خواستم فرو کنم تو کس تنگش که نمیرفت و اینبار من دراز کشیدم و گفتم بشین روش تقصیر خودش بود دوست نداشت ساک بزنه و بعد اینکه ارضا شده بود کسش رو پاک کرده بود کیر منم خشک خشک بود رطوبتم جذب میکرد که وقتی نشست نم نم میامد پایین خیلی جلوی خودش رو میگرفت ناله نکنه #واسه همین داشت زور میزد کیرمو تا ته بکنه تو کسش

 
 
دیدم این جوری نمیشه داره هلاک میشه گفتم دایل استایل بشه و اونم خیلی قشنگ کسش رو گرفت بالا خودش هم صورتش رو گذاشت رو بالش منم دست بکیر بالای سرش بودم یکم کسش رو خوردم و از خیسیش استفاده کردم کیرمو گذاشتم توش اروم دادم جلو . داشت حال میکرد خیلی اروم میگفت اوخ اوووووی میشد گفت بیشتر کیرم تو کسش بود و اندازه دو تا بند انگشت بیرون بود و اونم داشت راه باز میکرد کیرمو کامل کشیدم بیرون وقتی دوباره کردم تو صدای گوز درامد از کسش و همزمان گفت اههههه اینبار کیرم تا ته رفت تو بعد چندتا تلمبه زدن خابوندمش رو کمر و لنگاشو داد بالا واسم و بعد که کیرم رو تا ته کردم تو کسش دستش رو گرفتم تو همون حالت کشیدمش بالا و بغلش کردم و همین طوری که داشتم ازش لب میگرفتم بازم ارضا شد و دستاش رو قلاب کرد دور گردنم منم از پهلوهاش گرفتمو چندتایی تو همون حالت تلنبه زدم شروع کرد به داد زدن که جلو دهنش رو گرفتم اروم خوابیدیم زمین از هم جدا شدیم دیدم داره میخنده گفت علی من خسته شدم برم ارزو بیاد گفتم بهش لامصب با این کارت تو منو گاییدی در اصل خندید یهو کیرمو دید چشاش از حلقه درومد گفت این کیر لیسدن داره علی جون گفتم تو که بدت میاد حشریه من ، اون لنگش رو کرد تو ساپورتش لباسشو داد پایین بهش گفتم عزیزم بگو یلدا بیاد من از ارزو خجالت میکشم یه نگاه کرد دید مستحق تر از خواهرش یلداست چون دوست پسر هم نداشته و کلی شهوت داره شمیم هم قبول کرد منم از لای در نگاه کردم دیدم یلدا جون داره رژ لب میزنه لباشو به هم میمالونه همین که روش برگشت سمت من بهش اشاره کردم بیاد و اونم بلند شد سریع اومد تو اتاق درو بست و چراغا رو #روشن کرد من لخت بودم ولی اون یه بلوز نخی نازک سفید سیاه تنش بود شلوارشم از این جذب های نازک بود که تا ساق پاش بیرون بود پوست سبزه و لاکه صورتیش منو دیونه میکرد وقتی بندش رو لمس کردم یه سرمای عجیبی بهم خورد دوست داشتم گرمای بدنمو با سرمای تنش از بین ببرم واسه همین سریع لخت لختش کردم گرفتمش تو بغلم بهش گفتم فقط میمالمت نگران نباش اما بهم گفت میخواد ساک بزنه و نشست جلوم پام و کیرم رو از بالای تخمام دقیقا از همونجایی که شروع میشه گرفت و بلند کرد و چندتا تف اتداخت روش شروع کرد با زبون خیسش کردن و گاهی هم کلشو میک میزد بعد اینکه حسابی کیرم تفی شده بود و با دستاش برام جق میزد تا نصف میبرد کله کیرم رو حس میکردم که رفت تو حلقش و در اورد همین طوری هم تو چشمام نگاه میکرد بهم گفت ببخشید دندونام میخوره بهش اینو گفت و دوباره شروع کرده به ساک زدن خودش میبرد تو #گلوش عق زنان عقب جلو میکرد ولی همچنان فقط کلشو خورده بود و اگر همین طور ادامه میداد بایست ابمو تو گلوش خالی کنم برای همین کلشو گرفتم سریع تلنبه زدم تو دهنش و کلشو سفت گرفتم که همین کار باعث شد کیرم تا ته بره تو دهنش و اینبار احساس خوبی داشتم وقتی از دهنش کشیدم بیرون کلی تف و اب دهن هم خارج شد ریخت رو تنش و بعد مالید به سینه هاش

 
داشت نفس عمیق میکشید و به کیرم نگاه میکرد .
دستامو دراز کردم و اونم دستامو گرفت بعد بلند شد و من دولا شدم و از پهلوهاش بلندش کردم و اونم سریع پاهاشو چسبوند بهم و دور گردنم رو گرفت و بعد کیر سیخ شده ام رو مماس کسش کردم همین که چاک کسش باز شد تا کله کیرم سوراخش رو پیدا کنه بهش گفتم فقط میمالم و اون گفت که بکن توش کله کیرم رفت داخل کسش با دستام هم روناشو گرفته بودم دوتا بالا پایینش کردن دیدم داره سفت کنه بلندش کردم یهو ولش کردم حواسم بود نیافته زمین وقتی بخودش اومد درد و همراه با لذت و ترس از چهرش معلوم بود بدنش دیگه سرد نبود و من داشتم تو کسش تلمبه میزدم هر دفعه لذت میداد بهم چون میکردمش همه جای کسش رو حس میکردم وقتی به اخر کیرم میرسیه کلفت تر میشه و به همین خاطر حتی چاک کسش رو گشاد میشد رو حس میکردم از بغلم اومد پایین و به پشت خوابید وقتی خواستم بکنمش از لپای کونش گرفتم و به جهت مخالف کشیدم وقتی چندتا تلنبه زدن بهش گفتم کیرمو کشیدم بیرون خودتو انگشت کن همین کارو کردم و خودش رو انگشت کرد چهارتا انگشتش تو کسش بازی میکرد دیگه داشتم ارضا میشدم ازش پرسیدم ابت اومد گفت اره دوبار اومده یبار داشتم برات ساک میزدم اومد یبارم تو بغلت بودم بعدش برگشت رو به من به کمر خوابید و پاهاشو داد بالا گفت هر چقدر خواستی گفتم تو از شبنم بلدتری ها همین داشت نیشش باز میشد با ضرب پنجتا کردم تو دراوردم یهو ابمم اومد ریخت زیر نافش و شکمش .
سکس من اونروز به همونجا ختم نشد و تا چندماه ادامه داشت و هر بارکه همدیگه رو میدیدیم شمیم و شبنم کوچلو و ارزو یلدا هم بودن ولی فقط شمیم رو میکردم و گاهی دوتا خواهر ها با هم مثل جنده ها لباس میپوشیدن و برام می رقصیدن اما رابطمون تموم شد ولی داستان های ما چهارتا تازه شروع شده و بعدا راجب شبنم کوچولو هم داستانی تعریف میکنم.

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *