این داستان تقدیم به شما
قبلا گفتم که از نگاه های هیز دوست گردن کلفتم به شهین زنم و همچنین از علاقه زنم به دوستم و نظر بازی های این دو لذت وافر میبردم. اونشب قرار بود زنم خوشگلم برای من و دوستم رضا که به فاصله یکروز تولدمون بود یک مهمونی سه نفره بگیره و قرار بود اونشب زنم پس از شام و کیک تولد و عرق خوری کیر دوستم رو که راست کرد و من ببینم کیری رو که برای زنم راست شده برم بخوابم و زنم رو با رضا تنها بزارم.
نمیدونید اونشب چه هیجانی داشتم. وقتی شهین داشت برای دوستم آرایش میکرد کیرم عجب راست شده بود. موقع لباس پوشیدن خودم از میان همه دامن های کوتاه و سکسی که داشت یدونه شورت کشی تنگ قرمز رنگ داشت که پاچه اش تا یکی دو سانتی کسش بیشتر نبود
تنگ و کچسبون …وقتی میپوشید وقتی اونرو پوشید وای خدای من کلفتی رون های سفیدش چند برابر میشد. و شکاف کسش و همه حجم کونش بیداد میکرد.این شلوارک کوتاه چسبون رو خیلی دوست داشتم خم شدم و سر و صورتم رو کردم لای رونای قشنگش و از صمیم قلب بهش گفتم دوستت دارم عزیزم. بعد هم خودش یدونه تاپ رکابی پوشید که نیم بیشتر سینه های دیدنیش همینطوری بیرون بود.. دیدم نوک ممه هاش هم قشنگ معلومه و نذاشتم سوتین ببنده. دلم داشت غش میرفت برای زنم. هیکل رضا رو هم که تجسم میکردم کیرم هم مثل موشک راست میشد.
شهین با ناز و کم حوصلگی ازم پرسید پس کی میاد. میدونستم رضا رو میگه اما پرسیدم کی ؟ با شهوت به شوهرش گفت رضا دیگه. که زنگ در بصدا در آمد. آیفون رو زدم و شهین تا رضا بیاد طبقه چهارم رفت جلوی آیینه باز هم خودش رو بر انداز کرد و تا زنگ آپارتمان خورد من رفتم که در را باز کنم که شهین دوید و زود تر از من در را برای دوستم رضا باز کرد. اقا چشم رضا که به زنم افتاد همون لای در خشکش زد. شهین دستش رو برد که دست بده و دست دادند. من دیدم این دست دادن چقدر طولانی داره میشه. دست در دست هم پشم از هم بر نمیداشتند. آخرش گفتم بابا بیایید داخل. رضا اونشب برای زنم تیپ زده بود کت و شلوار و یدونه کروات مزخرف. کلا زیاد خوش لباس نبود. رضا نشست روی مبل و چشمش به در آشپز خونه بود که شهین رفته بود چای بیاره. پای رو رو که آورد صاف رفت جلوی رضا و خم شد برای چای که همه سینه هاش ریخت بیرون وای خدای من همه صد در صد شینه های خوشگل زنم ریخت بیرون روبروی دوستم.شهین نگاهی به ممه هاش کرد و گفت وای ببین نذاشتی کرست ببندم و بدون هیچ عجله ای سینی چای رو گذاشت روی میز و در حالیکه چشم از دوست شوهرش بر نمیداشت ایستاد و سر سینه های واقعا شهوتناکش رو کرد زیر دوبنده .و کمی هم مالوند ممه هاشو.. یهویی متوجه شدم تازه نگاه رضا افتاده به پا و رون های تا بیخ لخت زنم و به چاک وسط کس شهینم. شهین روی مبل روبروی رضا نشست و پا های لخت لختش رو انداخت روی هم . وقتی این کا رو میکرد سطح زیر رون بالایی بسیار دیدنی و مالوندنی میشد.
من یهویی متوجه شدم زضا دستش رو گذاشته وسط پاهاش فهمیدم راست کرده برای زنم. هوس کردم زنم هم بدن تنومند دوستم رضا رو ببینه. دستش رو گرفتم که ببرمش توی اطاق تا لباس راحتی بپوشه که هم من و هم قربونش برم زنم دیدیم یدونه لوله کلفت رفته توی پاچه شلوار رضا و وقتی که ایستاد کیرش بود که داشت پاچه شلوارشو پاره میکرد.
واقعا بهترین لذت هاست وقتی ببینی همچه کیری رو زنت راست کرده. رضا رو بردم اطاق گفتم در بیار این کت و شلوار مزخرف رو و یدونه شلوار کوتاه پارچه ای بهش دادم که میگفت بده جلوی شهین خانم که گفتم لب خیال مگه نمیبینی شهین چی پوشیده . کتش رو که در آمرد گفتم پیراهنت رو هم در بیار گفت آخه لخت هستم. گفتم در بیار یدونه زیر پوش رکابی بهش دادم که بپوشه اما وقتی هیکل چها رشونه و سرو سینه پهن و سکسی شو دیدم زیر پوش رکابی رو هم از دستش کشیدم و همینطوری بیا رفیق هیکلت حرف نداره. گفت آقا هیکل خانم شماست که حرف نداره. خیلی حال کردم با این تعریفش از زنم..
لخت با یک شلوار کوتاه پارچه ای بردمش روبروی زنم با ببینه یک هیکل مردنه رو تا خال کنه تا از زن بودنش و همه زیباییهاش و و تمایلاتش لذت ببره . وقتی این دو رو میدیدم که دارند با نگاه همدیگر رو میخورند
شهین رفت بساط عرق خوری رو آورد و اینبار رفت کنار رضا خم شد که بزاره روی میز که باز هم دوتا پستون معرکه زنم ریخت بیرون. و در حالیکه پاشو چسبونده بود به پای دوستم . گفت برم سوتین بپوشم که من و رضا باهم گفتیم نهههههه.. رضا بی اختیار دستش بلند شد بطرف سینه شهین اما خودشو کنترل کرد و نگرفت سینه خوشگل زنم رو.
اما اما کیر دوستم دوباره سیخ شده بود و چون شلوارکش پارچه ای و نازک بود راست شده بود تا وسط های شکمش. چند تا پیک زدیم و لول شهوت که بودیم و لول الکل هم شده بودیم. به رضا که حالا برام ابهتی داشت میشد گفتم رضا او و بلافاصله گفتم شما تا حالا رقص زن منرو دیدی؟ بدون اینکه نگاهشو از زنم برداره گفت نه رو کردم به شهین که یدونه موزیک بزار کمی برقض برامون شهین هم بدون اینکه نگاه از رضا برداره گفت برای رضا جون میرقصم. پرسیدم پس من چی؟ که رصا یی که تو شرکت کارمند زیر دست من بود با تشر بهم گفت اینقدر حرف نزن. کمی تعجب کردم اما باز هم حس خوبی بهم دست داد. که حالا رضا برام نه یک کارمند همکار خجالتی بود بلکه یک مرد قوی و خشنی بود که هم زنم رو میکرد و زنم هم عاشقش شده بود و من باید ازش میترسیدم.
شهین موزیک شادی گذاشت و چنان رقص سکسی ای میکرد و چنان این رونهای کلفت و سفیدو خوش رنگش رو بهم میچسبوند و چنان کس و کونش رو در فاصله نیم متری رضا قرش میداد که من متوجه شدم کیر رصا داره بزرگتر و بزرگتر میشه.. برای زنم . یهویی طاقت نیاوردم بلند شدم رفتم کنار رضا و دست انداختم و کیرش رو از شلوارک آوردم بیرون و شلوارک رو دادم پایین تا زیر خایه هاش. هم من و هم شهین که رقصش رو متوقف کرده بود مات و مبهوت این کیر شده بودیم. کیرش از مچ دست من کلفت تر بود و به اندازه دو وجب طول داشت من که عاشق این کیر شدم چه برسه به زنم. البته من نه گی بودم و نه کونی بودم برای زنم بود که عاشق رضا و هیکل مردونه ش و کیر استثنایی او شده بودم. و یهویی اومد منرو از کنار دوستم دور کرد و خودشو انداخت تو بغل آقا رضا. رضا هم با دستش منرو هول داد که دور بشم و من پرت شدم دو سه متر و افتادم کف سالن. و زنم رو در آغوش کشید.
بل هاشون قفل شده بود روی هم زنم با دو دستش کیر دوستم رو سفت گرفته بود و میمالوند و دوستم که حالا با من با خشونت رفتار میکرد داشت با دو دستش پستونای زنم رو با دست های بزرکش میمالوند. شاید باور نکنید که خشونت آقا رضا بدلم نشست. هیکلشو سرو سینه مردونه شو و کیر قوی هیکلش رو که میدیدم و همه این ها رو که با خودم مقایسه میکردم میدیدم که جوجه ای بیش نیستم و دیگه واقعا داشتم ازش میترسیدم. زنم کیر آقا رضا رو گذاشته بود لای رون های کلفتش و جایی که کیر من گم میشد کیر رضا خان از بالای رون های زنم زده بود بیرون.
شهینم کیر عشقش رو از لای روناش در آورد و زانو زد روی کف زمین و شما نمیدونید با این کیر چه میکرد میمالید به سرو صورتش بو میکرد بوس میکرد میذاشت وسط پستوناش. و بعد تصمیم گرفت که بخوره کیر دوستم رو . این زن من بود میمردم براش وقتی همه دهانشو باز کرد و سر کیر دوست شوهرش رو کرد توی دهانش. . هیچگاه کیر منرو نخورده بود. داشت کیر گنده رو بیشتر و بیشتر میکرد توی دهانش و با دستش داشت خایه های دوست شوهرش رو میمالوند. و از خوردن کیر سیر نمیشد تقربا یک سوم کیر دوستم رو کرده بود تو دهانش دیگه داشت به خر خر میافتاد اما دست بردار نبود. من دیگه نگران شدم و طاقت نیاوردم و بلند گفتم شهین جان خفه میشی. بیار بیرون. که زضا خان چنان چشم غره ای بهم رفت و گفت مردیکه مگه نگفتم گم شو از اینجا. و بعد با صدای بلند گفت گم شو و من از ترسم دویدم تو آشپز خونه اما زودی برگشتم دیدم رضا خان سر زنم رو با دو دست گرفته و داره تو دهان زنم تلمبه میزنه و بیشتر کیرش میرفت تو دهان شهینم و بر میگشت و زنم هم ولکن نبود فکر کنم تا توی معدش جا میداد کیر دوست شوهرش رو. از حالت رضا خان فهمیدم زنم داره آبشو میاره همین موقع رضا خان گفت شهین جان آبم داره میاد دوست داری بخوری اصلا فکرش را هم نمیکردم که زن من آب کیر مردی رو بخوره اما با سرش اشاره کرد که بریز تو دهانم که بخوره. آب دوستم شروع کرد به بیرون ریختن و زنم همسر قانونی من قورت قورت داشت اب کیرش رو میخورد و فشار اب اونقدر زیاد بود که از گوشه های لبش بیرون میزد و جاری میشد تو سرو صورتش.. آب آقای رضا که تمام شد کیرشو از دهان زنم بیرون کشید و زنم آب کیر دوستم رو که از گوشه های لب هاش ریخته بود بیرون جمع کرد و مثل لوسیون مالید به همه صورتش و مالید رو پستوناش. و این آب کیر من بود که میریخت تو شورتم. کیر رضا نیم خیز شده بود اما زنم رو رها نمیکرد.و داشت ممه هاشو میخورد. نوش جونش زنم داشت حال میکرد. شورتم خیس شده بود زنم و دوستم بار ها آبم رو آورده بودند . سریع رفتم یدونه دوش گرفتم و تا برگشتم دیدم وای اون کیر غول دوباره راست کرده حسابی برای زنم و شهین رو خوابونده کف حال و میخواد سر کیرش رو بکنه توی کس زنم اما از بس که کلفته و زنم هم تنگه نمیرفت توش. شهین در گوش رضا خان چیزی گفت. و رضا که منرو نمیدید با پرخاش منرو صدارد که کجایی مرتیکه کدوم گوری هستی. دویدم جلوش که چی میخواهی. گفت گمشو یدونه کرمی لوسیونی چیزی بیار میخوان کسش رو تسخیر کنم زنم بهش گفت ای جون قربونت برم گفتم چشم و سریع رفتم چند تا کرم از میز آرایش شهین برداشتم و آوردم خیلی دوست داشتم خودم کیرشو چرب کنم اما آقا رضا کرم ها رو از گرفت و با دستش کوبید به تخت سینه ام که عقب عقب رفتم تا خوردم به دیوار.. خیلی حس عجیبی داشتم داشت زنم رو میکرد داشت بیشترین لذت رو از زنم میبرد اما حالا دیگه دست روی من بلند میکرد و من حس خیلی خوبی داشتم.
آقا بزور کرم سر گنده کیرش رو چپوند تو کس شهینم. و صدای ناله زنم فکر کنم توی همه آپارتمان پیچید.التماس میکرد که رضا جان یواش قربونت برم یواش و و آقا رضا هم میگفت چشم عزیزم چشم عشقم و واقعا هم با ملاحظه داشت زنمو میکرد که خدا پدرش رو بیامرزه . شاید ده دقیقه طول کشید تا همه کیرش رو کرد توی همه کس زنم. و من واقعا احساس غرور میکردم که زنم این همه پتانسیل داره چه کیری رو جا داده رضا خان با اون هیکلش افتاده بود روی زنم و من فکر میکرد الانه که استخون های زنم بشکنه اما زنم داشت سینه پت و پهن دوستم رو میخورد میمالید و عاشقانه بهش میگفت من دیگه کس تو هستم. فقط با تو سکس میکنم. رضا که شروع کرده بود یواش یواش تلمبه میزد و منرو نمیدید. به زنم گفت این مرتیکه شوهرت یهو کار دستمون نده. و زنم گفت کی شوهرم رو میگی؟ گفت آره دیگه و زنم که الهی فداش بشم گفت غلط میکنه عرضه داشت خودش منرو ارضا میکرد.. و بعد بهش گفت سعی کن همینطور با خشونت کاری کنی که مثل سگ ازت بترسه. تو عشق منی و رضا خان هم که تو تنها زن زندگی من هستی از همون روز اولی که دیدمت عاشقت بودم و تلمبه بود که میزد توی کس زنم و زنم بود که آخ و اوخش منرو دیوونه میکرد.کم کم کس شهین جا باز کرده بود و 25 سانت کیر کلفت تر تو کسش میوند بیرون و میرفت تا ته تو کس زنم. تا دوباره اب آقا رضا خان داشت میومد از زنم پرسید کجا بریزم و شهین با کمال تعجب گفت بریز توی کسم بریز توی کس خودت و من رفتم توی این فکر که حالا یدونه بچه دار خواهم شد که باباش آقا رضا خان هست. رضا خان سفت شد به زنم وهمه اب کیرشو خالی کرد تو کس شهینم..
این ماچرا ادامه داره…
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید