این داستان تقدیم به شما
اسم من مریمه و شروع داستان از زمانی بود که من فقط 14 سال داشتم و کلاس دوم دبیرستان بودم. این سن برای من خیلی خاص بود چون شروع بلوغ جنسیم بود زمانی که درد سینه های تازه دراومده تموم شده بود و دخترا نسبت به جنس مخالف حساسیت زیادی پیدا می کنن. من نسبت به هم سن هام جثه معمولی داشتم ولی زشت نبودم ، پوست سفیدی داشتم و خوشبختانه خبری از جوش های بلوغ نبود. اون زمان ما تازه کامپیوتر خریده بودیم و فیلم دیدن توی سی دی برای من که سی دی پلیر نداشتم خیلی خاص بود.
داشتیم توی حیاط مدرسه صحبت میکردیم که بحث فیلمای صحنه دار پیش اومد بچه ها از بعضی صحنه هایی که دیده بودن می گفتن ولی من خاطره ای نداشتم که تعریف کنم. زهرا بهم گفت مریم توام 1چیزی بگو من گفتم ازین فیلما تا حالا ندیدم. بعد که تنها شدیم زهرا گفت میخوای یه فیلم بهت بدم که ببینی؟ گفتم چه فیلمی؟ گفت یعنی زن و مرد کاملا لخت بشن و سکس کنن.
من قبلا از حرفای بچه ها تو مدرسه میدونستم داستان از چه قراره ولی هیچوقت کیر یه مردو ندیده بودم برای همین سی دی که زهرا بهم داد هیجان و کنجکاوی منو به حداکثر می رسوند.
سی دی دست من بود ولی فرصتی برای دیدنش نبود و چون قصد اسباب کشی داشتیم مادرم کلا تو خونه بود و یکبار که فرصت پیدا کردم هرکاری کردم فیلمش باز نشد. سی دی خش داشت و کار نمی کرد.
واما اشتباه بزرگ من. سی دی رو بالای کابینت آشپزخونه گذاشته بودم و یادم رفت برای اسباب کشی برش دارم و جا موند. وقتی یادم افتاد دیگه از خیرش گذشتم چون کاریش نمیشد کرد بابا کلیدا رو داده بود و من نمیتونستم بگم چیزی جا گذاشتم.
یک هفته بعد زهرا پا پیچ من شد که سی دی رو میخواد و هرچی اصرار کردم که سی دی خش داره و کار نمی کنه قبول نمی کرد. آخر تحت فشار زهرا تصمیم گرفتم برم اون خونه و سی دی رو بردارم. پیش خودم گفتم کسی پیداش نمیکنه وقتیم بردارم کسی نمیدونه که چی توشه.
خونه قبلی یک کوچه با خونه جدید فاصله داشت بعد از مدرسه رفتم و زنگشونو زدم بدون اینکه کسی بپرسه در باز شد، وقتی رفتم بالا دیدم یک مرد توی چهارچوب ایستاده. بهش گفتم که قبلا اینجا می نشستیم و یک چیزی توی خونه جا گذاشتم. بدون اینکه بیشتر بپرسه گذاشت برم داخل سریع کیفمو انداختم کنار و رفتم روی سنگ آشپزخونه، هرچی روی کابینت رو دست کشیدم چیزی پیدا نکردم. نا امید اومدم پایین که دیدم سی دی دست اون مرده. گفت دنبال این می گردی گفتم بله و سی دی رو از دستش کشیدمو سریع رفتم طرف در که برم.داشتم می رفتم که گفت تا حالا نگاهش کردی؟ یه لحظه مکس کردم باز به رفتن ادامه دادم که گفت “یا نتونستی خش سی دی رو درست کنی؟”. برگشتم و گفتم مگه میشه خش سی دی رو درست کرد؟ گفت آره میخوای ببینیش؟ گفتم نه ممنون من میرم. گفت نگران نباش من دیدم چی توشه ولی اگه تو ندیدی میتونی تو کامپیوتر من ببینی. گفتم نه مرسی که سی دی رو از دستم کشید و گفت خجالت نکش من میرم تو هال میشینم تو برو تو اتاق ببین. سی دی رو برد گذاشت توی کامپیوترش و اومد بیرون گفت خواستی بازش کن ببین نخواستی هم درش بیار ببرش.
رفتم تو اتاق که سی دی رو بردارم ولی کنجکاو شدم پلی کنم ببینم میشه یا نه.یک جورایی قابل اعتماد به نظر میومد و پیش خودم گفتم تو آپارتمان مزاحمم نمیشه که آبروش بره. فیلمو باز کردم و اولین فیلم صحنه دار زندگیمو دیدم. یه فیلم مینی +16 بود که توش پر رابطه مرد با زن بود ولی توش خبری از کیر مرد نبود که ببینم. یک خورده فیلمو عقب و جلو کردم بعد سی دی رو دراوردم که برم. سریع اومد در اتاق و گفت دیدی؟ گفتم مرسی من باید برم. گفت اگه دوست داری کاملشو ببینی یه فولدر توی دسکتاپ هست به اسم کلیپ اونو باز کن ببین. منتظر جوابم نشد و برگشت توی هال. ایندفعه فکر نکردم سریع فولدر رو باز کردم و یکی از فایلای توشو باز کردم. بالاخره کیر رو دیدم. یک فیلم سوپر، یک زن لخت، یک مرد لخت، فیلم برداری طوری بود که کیر مرده رو از نزدیک نشون میداد که میرفت توی کس زنه.
یک کلیپو نگاه کردم و زود پا شدم اومدم بیرون. از روی مبل بلند نشد و گفت فیلمای خوبی دارم اگه دوست داشتی نگران چیزی نباش بازم میتونی بیای پیشم.
اون روز من حس جنسی نداشتم فقط کنجکاویم بود که منو به اونجا کشوند. من آدم بی احتیاطی نبودم ولی اون مرد یک جور عجیبی آروم بود و اصلا حس بدی به آدم نمی داد. نمیدونم چرا اون روز ازش نترسیدم و رفتم توی خونش.
چند روز بود با خودم کلنجار می رفتم که بازم برم پیشش یا نه. دلم میخواست بازم از اون فیلما ببینم ولی رفتن به خونه یه مرد غریبه از هر چیزی خطرناک تر بود. بعد از سه روز حس کنجکاویم غلبه کرد و تصمیم خودمو گرفتم و گفتم یک بار دیگه میرم پیشش.
بعد از مدرسه رفتم سمت خونش. تا ساعت شش غروب که پدر و مادرم از سر کار میومدن وقت داشتم و کسی منو چک نمی کرد. زنگ خونشو زدم وقتی به در واحد رسیدم بازم خونسرد نگاهم می کرد. هیچ چیز خاصی توی چهرش نبود خیلی رفتار آرومی داشت و من واقعا نمی ترسیدم.
رفت توی آشپزخونه منم کیفمو گذاشتم کنار و روی مبل نشستم. برام شربت آورد ولی من نخوردم، غریزه دفاعیم می گفت چیزی نخورم البته خودش خورد. گفت اگه دوست داری می تونی مقنعه رو دربیاری. پیشنهاد خوبی بود و من مقنعمو درآوردم.
– خوب اسم من میلاد هست و شما؟
میلاد حدود 40سال داشت آدم تو پری بود ومعلوم بود ورزش میکنه. چهره جذاب و آرومی داشت با ته ریش و موهای پرپشت و قد بلند.
– اسم منم مریمه.
من 14 سال دارم. دختری نسبتا ریز نقش با موهای لَخت و روشن و پوستی سفید. به نسبت دخترای هم سنم که توی دوران بلوغ بودن دختر زیبایی بودم.
میلاد بلند شد و رفت توی اتاق منم چندلحظه بعد رفتم. یک صندلی از آشپزخونه آورد و نشست و به منم گفت بشین پشت کامپیوتر.کلیپ اولو باز کردم زنی که خوابیده بود و پاهاشو بالا گرفته بود و مردی داشت از جلو می کردش. چندتا کلیپ رو دیدم و با هرکدوم یک چیز جدید میدیدم. آب منی رو دیدم، ساک زدن رو دیدم، کیرهای بزرگ رو دیدم و…
نیم ساعت بود داشتم کلیپ سکسی تماشا میکردم. تحریک شده بودم. میلاد تمام این مدت عقب تر از من روی صندلی نشسته بود و با من نگاه می کرد و چیزی نمی گفت.
دیگه ادامه ندادم پاشدم و آروم گفتم مرسی و از اتاق اومدم بیرون. کیفمو برداشتم که برم بهم گفت من یک روز کامل سر کارم و دو روز کامل خونه ام تو هروقت دوست داشتی بیا. وقتی اومدم بیرون حس خجالت داشتم از اینکه جلوی یک غریبه این کارو کردم ولی حسم نسبت به میلاد بهتر شده بود. دیگه مطمئن بودم آدم قابل اعتمادیه دلم می خواست به یک نفر در موردش بگم ولی خودمو کنترل کردم و همون موقع تصمیم گرفتم بازم پیشش برم.
دو روز بعد بازم رفتم خونش.از راه رسیدم کوله پشتیمو انداختم کنار در و مقنعمو دراوردم و مستقیم رفتم تو اتاق پشت کامپیوتر که برام خوراکی و نوشیدنی نیاره. خودم کامپیوترو روشن کردم رفتم سراغ کلیپ ها اونم باز صندلی آورد و عقب تر از من نشست. مدتی بعد که محو دیدن بودم ناگهان دست گرمو سنگینشو روی شونه ام حس کردم بدون اینکه خودمو بکشم برگشتم بهم گفت از این فولدر بیا بیرون و فولدر بقلیشو باز کن و ببین. توی این فولدر کلیپ هایی از مردای درشت با دختر های کم سن بود با اینکه میدونستم هدفش از نشون دادن این نوع چیه ولی بازم به دیدن ادامه دادم. بیشترش زن های ریز نقش بودن که مثلا نقش دختر کم سن رو بازی می کردن ولی چندتا هم واقعا دختر بچه ده یازده ساله بودن و معلوم بود از جای قانونی گرفته نشده.
سرگرم دیدن بودم که میلاد آروم گفت می خوای ببینیش؟ برگشتم گفتم چی؟ دوباره گفت میخوای ببینیش؟ و قبل از اینکه چیزی بگم جلوی شلوارشو داد پایین و کیرشو درآورد. من کاملا ساکت قفل شده بودم روی کیر شل و آویزونش. یک مقدار صندلیشو جلو کشید و گفت نگران نباش دوست داری لمسش کن. من فقط داشتم نگاه می کردم و اون با انگشتش کیرشو چپ و راست می کرد. دستمو بردم جلو و با نوک انگشتم لمسش کردم خیلی نرم و جالب بود. به محض اینکه لمسش کردم اندازش شروع به تغییر کرد و کم کم سفت و بزرگ شد. کم کم ترسم تبدیل به خجالت شده بود و تنها حسم برای دیدن و لمس آلت یک مرد غریبه حس شرم بود. اونم برای اینکه حس خجالتمو از بین ببره صندلیشو کاملا آورد نزدیک و شلوارشو تا روی پاش کشید پایین و تخماشم معلوم شد.من روم نمیشد سرمو بالا بگیرم ولی خودمو عقب نکشیدم. با انگشتم تخماشو لمس کردم روی تخماش کمی تیغ تیغی بود بهم گفت دو دستی بگیرش ببین چجوریه با دو تا دستم گرفتمش و لمسش میکردم. توی دستای کوچک من واقعا بزرگ به نظر میومد. یک لحظه دچار حس پشیمونی شدم و از جام پاشدم اونم سریع شلوارشو کشید بالا. با حالت ناراحت گفتم داری ازم سواستفاده می کنی و کیف مقنعمو برداشتمو سریع رفتم بیرون. اون هیچی نگفت و فقط نگاهم کرد.
خیلی خوب بود اگر داستان اینجا تموم میشد ولی این داستان قرار نیست تموم بشه. تا یک هفته فقط فکر و ذکرم پیش میلاد بود به کاری که کردم فکر می کردم. حس ترس و پشیمونی بود ولی بیشتر از اون تمایلم برای برگشتن بود. دوبار تا در خونش رفتم ولی بازم جرات نکردم زنگو بزنم. بالاخره بعد از یک هفته نتونستم طاقت بیارم و رفتم خونش. وقتی رفتم تو هیچی نگفت و فقط نگاهم می کرد. کیفمو گذاشتم زمین و روی مبل نشستم. اومد و کنارم نشست. هیچی نمی گفتم نمیدونستم چی می خوام. بهم گفت دوست نداری مقنعتو در بیاری؟ هیچ نگفتم. با لبخند گفت هرجور راحتی. یک مقدار به سکوت گذشت بعد آروم مقنعمو دراوردم. سکوت و شکست گفت: می دونی من قصد اذیت کردن یا سواستفاده ازت رو ندارم فقط دوست دارم نسبت به خواسته هات باهام راحت باشی.
دستشو گذاشت پشت سرم روی مبل من بی حرکت شدم فهمید منتظر اونم و دستشو اورد گذاشت روی شونم. به محض اینکه شونمو لمس کرد شل شدم و به سمتش متمایل شدم. سرمو از پهلو به سینش تکیه داد و با نوک انگشتش شروع کرد به لمس و نوازش صورتم. منم چشمامو بسته بودم و از لمس صورتم و لبام لذت می بردم. با آرامش زیادی موهامو نوازش می کرد منم چشمامو بسته بودم. بعد از مدتی سرمو از رو سینش برداشتمو آروم گفتم میخوام ببینمش. یک مقدار تو چشمام خیره شد بعد جلوی شلوارشو کشید پایین تا کیرش بیرون بیاد. کاملا راست شده بود و اطرافش موهای کوتاه داشت. با نوک انگشتام لمسش کردم بیشتر دوست داشتم کشفش کنم به تخماش دست زدم و اونم کشف کردم.
چند دقیقه بود که سرمو به سینش تکیه داده بودم و با دست راستم با کیرش بازی میکردم می مالوندم اونم سرمو نوازش می کردو بعضی وقتا دستشو روی بازو و پاهام می کشید.
طول و قطر کیرش برای دست ظریف و کوچک من زیاد بود اگر با هر دو دستم مشت می کردم کلاهک کیرش بیرون میموند. انگار همه چیز اشتباه بود برای اولین تجربه ام زود بود همچنین آدم بدی رو از نظر سن و جثه انتخاب کرده بودم ولی بازم احساس نگرانی نداشتم.
دستشو برد زیر چونمو سرمو آورد بالا و آروم لبمو بوسید. خواست به بوسیدن لبم ادامه بده ولی حس خوبی به بوسیدن و بوی نفسش نداشتم و خودش متوجه شد وادامه نداد.دستشو به پشتم فشار داد تا از روی مبل بلند بشم بعد با کشیدن بازوم به پایین منو روبه روی خودش دو زانو نشوند روی زمین.شلوارشو تا مچ پاش پایین کشید و پاهاشو باز کرد منم فهمیدم منظورشو. من قبل از شروع عملی، آموزش کاملو با فیلمای سوپرش دیده بودم و کارمو بلد بودم. یک خورده که گذشت شرتشم کشیو پایین و خودشو تا لبه مبل جلو کشید و کیرش به صورتم نزدیک شد یعنی ازم سکس دهانی می خواد.صورتمو آوردم جلو و آروم بوسه های ریز به دیواره کیرش زدم و با زبونم نوازشش کردم. لذت شهوت رو از روی صدای نفساش میشد فهمید. زبونمو از روی تخماش میکشیدم و تا روی کیر ادامه می دادم. موهای بالای کیرشو زده بود ولی روی تخمش موی زیادی داشت منم از لیس زدن کیرشو اطراف تخماش بدم نمیومد. کم کم اومدم بالاتر و کله کیرشو کردم توی دهنم و شروع کردم به ساک زدن. اونم توی لذت کامل بود با دستش سر و صورتمو نوازش میکرد. ناگهان نیم خیز شد و سر منو با دستاش ثابت کردو شروع کرد با سرعت تلنبه زدن تا اینکه آه بلندی کشید و خودشو تو دهن من ارضا کرد. به محض اینکه آبش اومد گفت مشکلی نیست قورتش بده منم چون ته دهنم خالی کرده بود طعم زیادی برام نداشتو همشو قورت دادم. وقتی آبش اومد بی حال به عقب تکیه داد و منم بلند شدم و نشستم روی پاش و سرمو گذاشتم روی شونش. مدت زیادی عین بچه تو بغل پدرش بودمو آروم موهامو نوازش می کرد. وقتی دست به سر وگوشم می کشید هر جور نگرانی از ذهنم دور میشد و عطشم بهش بیشتر میشد. اون روز رفتم خونه بدون اینکه هیچکس بفهمه چیکار کردم، بدون اینکه خونوادم بدونن من اونروز برای اولین بار کیر یک مردو لمس کردم، اولین سکس دهانیمو انجام دادم و یک مرد خودشو تو دهن من ارضا کرد و بدون هیچ ناراحتی آب منیشو خوردم. این راز مخوف من بود که هیچوقت براشون برملا نشد.
فردای اونروز من بازم رفتم پیشش. عجیبه ولی حتی یک روزم نتوستم صبر کنم خودشم تعجب کرد که منو میبینه. برای منم دیگه تابوها شکسته شده بود و میخواستم از این تجربه لذت ببرم.
سریع کیفمو انداختمو روسریمو دراوردمو نشستم رو مبل. اونم اومد کنارمو بعد از یک خورده سوال پرسیدن درباره خونوادمو نحوه اومدنم خونشون کارشو با نوازشو لمس های نوک انگشتی شروع کرد. حرکت دستای مردونش روی صورت ظریف من تضاد زیادی داشت و من این تضادو دوست داشتم.
دوباره شروع کرد به نوازش صورتمو گردنم و کم کم انگشتشو از بالای یقم میبرد زیر مانتوم وقتی عکس العملی ندید دکمه های مانتومو از بالا به پایین باز کرد و لبه هاشو به دو طرفم انداخت. زیر مانتوم آستین حلقه ای سفید رنگ با یقه هفت تنم بود. دست راستشو که بهش تکیه داده بودمو از پشتم درآورد و منو به جلو خم کرد تا مانتومو از تنم در بیاره. فکر می کردم بعد از دراوردن مانتوم دوباره بغلم کنه ولی انگار برای لخت کردنم عجله داشت. دستشو انداخت دو طرف پهلوم و لباسمم درآورد. قبل از اینکه به عقب برگردم بند سوتینمم باز کردو از تنم درآورد. آروم با دستش بدنمو لمس کرد موج لمسش توی بدنم می پیچید و من ناخودآگاه خودم رو جمع کردم شونمو رو به عقب فشار داد تا بخوابم روی مبل و دستامو از هم باز کرد و دستش رو گذاشت روی سینم با انگشتش شروع کرد به بازی کردن خیلی برای من تحریک کننده بود و نفس هام نامرتب شده بود ناگهان از روی مبل بلندم کرد و برد توی اتاق و انداخت روی تخت. من مال اون بودم و هیچ مقاومتی نمی کردم. روم نیم خیز شد و شروع به مالوندن تنم کرد.با یک لبخند رضایت گفت چه بدن نرمی داری، راست می گفت من با اینکه چاق نبودم بدن نرم و سفیدی داشتم. سینمو اطرافشو با دهن می خورد دستشو گذاشته بود لای پام.
دستاش قوی بودن و یک مقدار بدنم درد گرفته بود ولی حس اینکه یک نفر مالک بدنم باشه و خودمو در اختیارش بزارم بهم لذت زیادی می داد. دست راستش که روی شکممو نوازش میکرد کم کم داشت به سمت پایین می رفت و نوک انگشتاش زیر کش شلوارم حرکت می کرد. دستشو برده بود زیر شرتم و داشت بالای کسمو نوازش می کرد و به پیشروی ادامه می داد تا انگشتش رسید به وسط کسم. منم از مالوندن کسم تحریک شده بودم و نفسام به صدا افتاده بود.
دستشو انداخت زیر کش شلوارمو با شرتم کشید پایین و از پام در آورد. جورابامم درآورد و عقب ایستاد و شروع به تماشای تن لختم کرد. تمام لباساشو در آورد و اومد کنارم به پهلو دراز کشید. بدنمو در آغوش کشید و من بین بازوهای بزرگش رها شدم.دستاش روی کمر و باسنم حرکت میکرد کیر راست شدش لای پاهام بود و با بالا و پایین بردنش به کسم فشار میاورد. صورتمو چسبونده بودم زیر گردشو چشمامو بسته بودم و از لمس تنم لذت می بردم.
وضعیتشو عوض کرد و منو به پشت خوابوند و خودش اومد روم حواسش بود که وزن زیادی روم نندازه. تن ظریف من زیر جثه بزرگ و عضلانی اون گم شده بود و فکر کنم این لذت زیادی بهش می داد. سینش رو سینم بودو داشت لبامو گردنمو می خورد کیرشم لای رونام حرکت می کرد دوباره منو به پهلو خوابوند و خودشم به پهلو خوابید و از پشت چسبید بهم. سرمو گذاشتم روی بازوی راستش و دست چپش روم بود و تنمو نوازش می کرد.
حدو یک ساعت بود تو بغلش بودم. بدن داغ و آغوش گرمش برام لذت بخش بود. از اینکه تنم بدون هیچ مانعی در اختیارشه و هرجای بدنمو دوست داره لمس میکنه حس خوبی بهم می داد. ولی حس سرکشی که شدیدا در من بیدار شده بود حس دادن بود، حس میکردم فقط با فرو رفتن کیرش داخل بدنم من کاملا مال اون میشم، با اینکه درباره بکارت و دختر بودن اطلاعات داشتم ولی دوست داشتم اون زنم کنه.
انگار فکر منو خوند و در گوشم آروم گفت میخوام زنم بشی؟ منم با حرکت سرم تایید کردم. کنار گوشمو بوسید و از جاش بلند شد. منو طاق باز خوابوند و پاهامو باز کردو دو زانو نشست بین پاهام. با شصتش شروع کرد به مالوندن بالای کسم و از آب لاش می کشید بالا. حسابی تحریک شدم عضلاتم داشت منقبض میشد و خواستم پاهامو جمع کنم که نزاشت. یک تف انداخت سر کیرش و با دستش پخش کرد، پاهامو کامل آورد بالا و روم نیم خیز شد. دست چپشو کنار بازوم تکیه گاه کرد با دست راستش کیرشو آورد بین چاک کسم و شروع به حرکت دادن کرد. کلاهک کیرشو با دست حرکت می داد و من شدید تحریک شده بودم. دوباره داشتم ارضا می شدم چشمامو بستمو پاهامو به هم چسبوندم بدنم کاملا منقبض شد شروع کردم به لرزیدن و یک آه بلند گفتم تو همین حال بودم که ناگهان درد شدیدی تو کسم احساس کردم. اونقدر شدید بود که توی شکم و پاهامم پیچید. اون کیرشو فرو کرد توس کسم و پردمو زد ولی هنوز در حال ارضا شدن بودمو نمیتونستم از اون حالت خارج بشم. نمیدونستم از درد جیغ میکشم یا از ارضا شدن و اون دستشو گذاشت رو دهنمو تو دستش جیغ می کشیدم. وقتی پاهام شکمشو لمس کرد فهمیدم تا ته فرو کرده داخلم منم کاملا بی حال شده بودم و نفس نفس می زدم. از داخل حس سوزش داشتم که وقتی خواست کیرشو اون تو حرکت بده شدید تر شد برای همین با دست بهش فشار آوردم که از روم بلند بشه. وقتی کیرشو درآورد و بلند شد کیرش پر خون بود سرمو بلند کردمو لای پامو نگاه کردم و اون دستمال آورد تا لای پامو تمییز کنه. خیلی ازم خون رفته بود اصلا حس خوبی نداشتم و آروم اشک می ریختم. سعی کرد بلندم کنه ولی سرم گیج میرفت. بغلم کردو بردم حموم. منو نشوند روی چهارپایه و آبو تنظیم کرد و با دوش آب لای پاهامو شست. یک خورده که گذشت پاشدم و اون با لیف و صابون بدن منو خودشو شست. خون لای پام بند اومده بود و سوزشم کم شده بود. وقتی داشت منو میشست کیرش کاملا راست بود دلیلشو میدونستم بهش فرصت ندادم ارضا بشه. دوست داشتم ازم راضی بشه پس شروع کردم به مالوندن کیرش و اونقدر دو دستی مالوندم تا حسابی حشری شد ولی انگار دوست نداشت با جق زدن آبش بیاد، منو نشوند روی چهار پایه و زانوهاشو کمی خم کردو کیرشو کرد تو دهنم. دو دستی سرمو نگه داشت و توی دهنم تلنبه می زد. خودشو توی دهنم ارضا کرد و دستشو زیر فکم نگه داشت تا آبشو قورت بدم. کلا دوست نداشت آبش دور ریخته بشه. بدنامونو آب کشید و اومدیم بیرون.
وقتی داشت تنمو با حوله خشک میکرد شروع به تعریف از بدنم کرد. می گفت حالا دیگه مال خودمی خانم خودمی هرکار من بخوام انجام میدی...
اونروز وقتی برگشتم خونه احساس میکردم یک آدم متفاوتم احساس زن بودن داشتم رفتارمم عوض شده بود خونوادم متوجه شده بودن که تو فکرم ولی حدس هم نمی تونستن بزنن من چه تجربه ای پشت سر گذاشتم.
سری بعد که رفتم پیشش لخت مادرزاد اومد استقبالم بدون معطلی منو برد اتاق خواب و لختم کرد و شروع به سکس کردن کرد. ورود کامل کیرش داخل کسم با درد همراه بود انگار برای من زیادی بزرگه خودشم با آب دهنش تند تند دیواره کیرشو خیس میکرد.
بعد از چند دقیقه منو برگردوند و به حالت سگی کرد. بعد از مدتی تلنبه زدن آبش اومد. من دمر خوابیدم اونم بدون اینکه کیرشو در بیاره روم خوابید.
اونروز بغل هم خوابیدیمو یک بارم نزدیک رفتن سکس کردیم.
دیگه مثل زن و شوهرا بودیم هفته ای چهار پنج بار سکس می کردیم. منو مجبور کرد قرص ضد بارداری بخورم تا راحت آبشو بریزه داخلم.
حدود یک ماه از خوابیدنمون با هم میگذشت که با وجه جدیدی از مرد بودن آشنا شدم، اونم تنوع طلبی بود. مرد دوست داره همیشه کارای جدید بکنه یا جاهای جدید فتح کنه و مسلم بود که برای بدن من جای جدید کونم بود. اینو از وقتی موقع سکس با کونم ور می رفت و انگشتم می کرد فهمیدم تا اینکه یک روز قصدشو عملی کرد.
منو چهار دست و پا کرد و انگشت سبابشو توی کونم عقب جلو میکرد. قبلا هم بهش گفته بودم که ناخنش زخمم میکنه و دوست نداشتم انگشتم کنه. اونم ترجیح داد برای باز کردن کونم از خیار استفاده کنه. خیارو گذاشته بود تو یخدون تا حسابی سرد بشه بعد با ژل لیز کرد و فرو کرد داخلم چند دقیقه با خیار تلنبه زد بعد درش آورد و از یک خیار بزرگتر استفاده کرد. با اینکه درد و سوزش داشت ولی تحمل کردم. اومد روم و کیرشو روی سوراخم تنظیم کرد و فشار داد. نمیرفت داخل اونم انگار تسلطش روم کافی نبود، منو خوابوند و یک متکا گذاشت زیر شکمم تا کونم بیاد بالا خودشم خوابید رومو کیرشو فشار داد. کیرش داخل نمیرفت و اون هی میکشید عقب و دوباره فشار می داد من تحملم کم شده بود و ناله میکردم. بالاخره راهو باز کردو کیرش رفت داخل یک خورده نگه داشت و کم کم شروع به تکون دادن کرد. سوراخ کونم بدجور تیر میکشید ولی از درد ورود اولیش کم شده بود. دیگه داشت راحت توی کونم تلنبه میزد و من باز شده بودم. لذتش مثل از جلو دادن نبود ولی موقع بیرون کشیدن حسی شبیبه خروج مدفوع داشت و جالب بود. مدت نسبتا زیادی تلنبه زد تا اینکه آبشو داخل ریخت و ارضا شد.کیرشو بیرون کشید و خوابید منم تو بغلش خوابیدم. اونروز تا موقع خواب شب کونم میسوخت ولی کم کم دفعات بعدی برام راحت تر شد طوری که دیگه بدون درد کون میدادم. میلاد هم با تنوع بیشتری سکس می کرد معمولا از جلو می کرد ولی نمیزاشت سوراخ عقبم جمع بشه و از عقب هم میکرد.
۳سال من مثل زن میلاد زندگی میکردم حتی غذا هم براش درست میکردم و خونه رو تمییز میکردم ولی بیشتر تایم با هم بودنمون روی سکس می گذشت و منم داشتم زیرش بزرگ میشدم و دیگه مثل یک دختر بی تجربه رفتار نمی کردم. استخونبندی بدنم داشت بزرگتر میشد و سینه ها رشد کرده بودن و برای خودم یک زن کامل شده بودم. دیگه بعد از اون دوست پسر همسن خودم پیدا کردمو ارتباطم تقریبا باهاش کم شد ولی چون برای منی که با مردی تنومند و قوی ارضا می شد پسر های هم سنم و سالم راضی کننده نبودن بعضی وقتا پیشش می رفتم تا خوبم کنه.
داستان عجیب منو هیچوقت کسی نفهمید و همیشه یک راز باقی موند ولی من الانم که شوهر دارم از فکر کردن بهش لذت میبرم.
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید