این داستان تقدیم به شما
سلام من اولین بار هست که دارم داستان سکسی مینویسم
اسم من ساسان هستش
داستان من برمیگرده به ۸ سال پیش…
من یه دوست دختر فاب داشتم به اسم نازنین که جدا شده بود و برای خودش کار و زندگی میکرد
چند سالی باهم بودیم و حسابی بهم وابسته بودم
نازنین یه دوستی داشت به اسم بهار ، بهار اصالتا برای ترکمنستان بود و ظاهرش خیلی شبیه به روس ها بود
چشم رنگی و موی بلوند
با همون استیل خاص روس ها
بهار هم چند سالی بود که جدا شده بود و اونم برای خودش خونه و زندگی داشت
بعضی اوقات میومد پیش ما شبها مشروب میخوردیم و چند ساعتی پیش هم بودیم
بعدش میرفت خونه اشو ما هم عشق و حال خودمونو میکردیم
اما اصل داستان ما تازه از اینجا شروع میشه
خب من طبق روال همیشه ام یه شیشه ودکا اسمیرنوف گرفتم و رفتم خونه ، اون شب بهار هم قرار بود اونجا باشه و مشروب بخوریم
نازنین و هم که حسابی زحمت مزه و قلیون و کشیده بود و منتظر بود تا من برسم
شب ما شروع شد و یادمه هفت یا هشت پیک خوردیم
حسابی بالا بودیم
که نازنین نشست روی پای من و یکم همدیگرو بغل کردیم
بهار گفت ای بابا زود باشید بوس کنید هم دیگرو
منم یه بوس از لبای نازنین کردم و دیدم یکم بیشتر روی پام بشینه راست میکنم
به یه بهانه بلند شدم رفتم تو آشپزخونه و برگشتم
اینو بهتون بگم من اون موقع خیلی به هیکل خودم میرسیدم و خوب از لحاظ قیافه هم چیزی کم ندارم قدم ۱۸۷ هست و خیلی راحت خانمها جذب میشن
نازنین هم با ۱۷۲ سانت قد ، سینه های محکم و ۸۰، پاهای ناز و خوش فرم و کون قلمبه اش واقعا عالی بود
وقتی برگشتم نازی نشسته بود کنار بهار و گفتم بخوریم ؟ اونا هم اوکی دادند
من دیگه داشتم مست میشدم و پاهای خوشگل نازنین زیر اون شورت لی داشت بهم چشمک میزد
چندتا پیک خوردیم که تلوزیون یه آهنگ شاد گذاشت دخترا بلند شدن یکم رقصیدن و منم در همین حال براشون مشروب میریختم
دیگه همه مست مست بودیم
که دیدم به به بهار خانم نازی و بغل کرده و داره باهاش میرقصه و عشوه سکسی میاد برای من
انقدر مست شده بودن که همینطوری که میرقصیدن پیک اخرشونو خوردنو و پیک پرت کردن زمین
بهار که دید حالمون خیلی خوبه دوباره به نازی گفت برو تو بغلش دیگه
نازی اومد جلو منو یکم کونشو کرد سمتو رقصید
بعدم افتاد تو بغلم
با صدای تشویق بهار که زود باشید دیگه لب بگیرید
دیگه حیا رو گذاشتیم کنار و شروع کردم به خوردن لبای قلوه ای نازی
چند دقیقه که گذشت کیرم کامل راست شده بود
نازی گفت اینو چیکار کنیم؟ پاشو بریم تواتاق ضایعست
خب کیر من تقریبا ۱۸ سانتی میشه و قشنگ از زیر لباس پیدا بود
داشتیم همین حرفارو میزدیم که دیدم بهار بلند شد و گفت بابا راحت باشید من مثلا نمیدونم کیر ساسان راست شده!؟!
منو میگی هنگ کردم
اخه اصلا از این حرفا نداشتیم ، خیلی مراعات میکردیم
من دیدم انگار بهار خودش داره میخاره
دستمو یواش کردم تو شورت لی نازی و از بغل رون پاهاش دستمو رسوندم به کسش
اول گفت نکن میبینه و ضایع است
بعد که دستمو گذاشتم رو کس خیسش یه آه کشید و دیگه هیچی نگفت
وای عجب کس داغی
خیییس و داغ
دستمو در آوردم و آروم دکمه شورتشو باز کردم شروع کردم به مالیدنش
تو این زمان بهار با فاصله روی مبل دراز کشیده بود
کم کم چشماشو باز کرد و داشت تماشا میکرد
مست مست بود
منم زدمبه سیم آخر ، از روی مبل بلند شدم و شلوارمو کشیدم پایین
به نازی گفتم من میخواااام
نازی گفت صبر کن بریم تو اتاق
من گفتم نه بابا دیگه بهار که خودی هستش
کیرمو از تو شورتم درآوردم و اشاره کردم بخور
بهار هم پشت سر من روی مبل بود
نازی شروع کردبه ساک زدن ، واقعا عالی بود
آب دهنشو از روی کیرم لیس میزد و باز جمع میکرد
یکم که ساک زد دیدم بهار هم بلند شد و اومد سمت ما
به تعجب به کیر منو ساک زدن نازی نگاه میکرد
یواش یواش موهای نازی و جمع کرد و کمکش میکرد که خوب بخوره برام
نازی هم متعجب بود از اتفاقی داره میوفته و هم دوست داشت
قبلا درباره اینکه نفر سوم باشه صحبت کرده بودیم ولی هیچ وقت تصمیمی نداشتیم
از چشم هاش میدیدم که راضی هستش
اروم دستمو گذاشتم روی سر بهار که اون ساک بزنه برام
ولی بهار دستمو پس زد! تعجب کردم
گفتم شاید خجالت کشیده بذار کم کم پیش بریم
من که دیگه کامل لباسامو در آوردم وسط پذیرایی
نازی و بلند کردم چند تا لب ازش گرفتم و گفتم بریم توتختمون
بهار هم اومد
رفتیم روی تخت من وسط دراز کشیدم و بهار و نازی هر کدوم یه طرف من
من شروع کردم درآوردن تاپ و شورت لی نازی و همزمان داشتم لباشو میخوردم
بهار هم از کنار من بود آروم دستشو گرفتم گذاشتم روی کیرم
شروع کرد به مالیدن
بعد چند دقیقه حالا دیگه نازی کامل لخت بود
شروع کردم از گردنش به خوردن و لیس زدن اومدم روی سینه هاش اوووف نوکش میک میزدم عالی بود
با زبون دور سینه هاشو لیس زدمو بعد اومد پایینتر روی نافش دیگه داشتم به کس خوشگلو خوش مزه اش نزدیک میشدم
که دیدم کیرم دورش خیس شده
بهار رفته بود زیر من ، داشت کیرمو میکرد تو دهنش
چه حسی ازین بهتر
من دارم یه کس خیس و روی تخت میخورم و زیر من یکی داره کیرمو میخوره
چند دقیقه ایی حسابی از بالا تا پایین کس تنگ و خوش بوی نازی و لیس زدم
نازی صداش کل اتاقو برداشته بود داشت به اولین سانس اورگاسمش نزدیک میشد ، که یه دفعه دیدم بهار از زیر من اومد بیرونو با صدای مست و حشری خودش گفت بذار من بخورم کسشو تا آبش بیاد دوست دارم آبشو بخورم
منم بلند شدم
بهار سرشو کرد لای پاهای ناز و شروع کرد به لیس زدن کس
الحق که خیلی حرفه ای لیس میزد و با انگشت با کس نازی بازی میکرد ، هر چند دقیقه هم سر سینه های نازی و خیس میکرد و با انگشت و دستش میمالید
چند دقیقه ای داشتم تماشا میکردم که دیدم کیرم داره میترکه از این همه شهوت
بهار همینطوری که داشت میخورد برای نازی شورت و سوتین اشو که هنوز تنش بود و در آوردم
آروم دستمو گذاشتم زیر شکمش تا قمبل کنه
آروم قمبل کرد و منم سر کیرمو یواش گذاشتم روی کسش
اومدم بکنم تو که دیدم آه و ناله اش در اومد
خب حق داشت بنده خدا هم کیر من بزرگ و کلفت بود ، هم اون چند وقتی بود سکس نکرده بود
یواش یواش کیرمو کردم تو کسش
یه جیغ بلند زد و باز ادامه داد به لیس زدنش
منم آروم آروم شروع کردم به تلمبه زدن
واییی چه کس تنگی
باورم نمیشد با بهار سکس کنم ، اونم تو این حالت
داشتم میکردم تو کسش و از طرفی هم چه صحنه ایی میدیم
منم کمک بهار کردمو پاهای نازی و گرفتم بالا که راحت بخوره
پاهای نازی و بادستم گرفته بودم بالا کسش جلوی روم بود و چشم تو چشم بودیم ولی بین من و نازی امشب یه نفر بود
بهار !!
داشتیم به هم نگاه میکردیم که صدای جیغش اتاقو برداشت و پاهاش شروع کرد به لرزیدن ، ارضا شد و بهار هنوز داشت لیس میزد
نازی به خودش میپیچید
جون از بدنش اومده بود بیرون
بهش گفتم جونمتو جونت
آروم باش
پاهاش گذاشتم پایین
ولی خب منالان میخواستم
بهار هم که داشت آب نازی و جمع میکرد و میخورد
من ادامه دادم به همون پوزیشن و کردم تو
چند دقیقه ای گذشت ، اخه من وقتی مشروب میخورم شدیدا دیر انزال میشم
نازی حالش اومد سر جاش بهم گفتم بیا رو من ببینم
خوشت اومده دیگه منو نمیکنی
گفتم نه بابا تو که باید حالا حالا بهم بدی
امشب شب سکسه
از تو کس بهار در آوردم و نشسته ام جلو پای نازی
کیرمو گذاشتم جلوی کسش
فرو کردم توش
وای وای وای
لعنتی هر بار سکس می کردیم مثل اینکه بار اولش هست
تنگه تنگه
یواش یواش شروع کردم به سرعت دادن
امشب خیلی آروم کردم دیگه
نازی به سکس هات و هاردمون عادت داشت
میکردم تو کسش و اونم داد میزد بیشتر بیشتر
تو این دقیقه ها بهار نشسته بود رو تخت و سینه های نازی میمالید
دست میکشید روی سرش نوازشش میکرد
به نازی گفتم خب حالا وقتشه پوزیشن عوض کنیم
داگی و دوست دارم
روتخت داگ استایل شد و پشت پاهاش قرار گرفتم
موهاشو تو دستم گرفتم و شروع کردم به تلمبه زدن
محکم میزدم تا تهش
بهار هنگ کرده بود
گفت یواش تر حیف اینکس نیست!؟
یکم که ادامه دادم بدن هردوتامون خیس عرق شد
به بهار گفتم لوسیون بدن روی میز و بیار
گفت حیف این کس نیست خودش خیسه دیگه
یه لب ازش گرفتم و زدم در کونش گفتم بلند شو
احساس کردم یکم دیگه ادامه بدم آب میاد
سریع در آوردم و خوابیدم به بهار گفتم بیا بشین رو
گفت خب لوسیون برای چی میخواستی
گفتم بیا حالا تو که خیسی بیا بشین روی کیرم
بهار نشست و شروع کرد به بالا پایین شدن
چند تا تلمبه بیشتر نزده بود که ارگاسم شد
منم که دیدم کیرم حشرش کمتر شده دوباره بلند شدم و به نازی گفتم بیا دیگه نوبت منه
آب تا پشت چشمام جمع شده بود
نازی افتاد روی بهار یکم مالیدش
بهار انگار دنیاروبهش میدادن وقتی نازی لمس میکرد
به نازی گفتم لوسیون و بده من حسابی ریختم رو کس بهار که دراز کشیده بود و شروع کردم از بالا کسش و دست کشیدم تا پایین
که حسابی نرم بشه
بعدش هم با نازی همین کردم و به نازی گفتم کدومتون رو اون یکی میخوابید ؟ بهار سریع گفت من روی نازی
نازی خوابیدو بهار بغلش کرد
دوباره شروع کرد به خوردن لبای نازی
من کیرمو گذاشتم رو کس نازی
همین که تلمبه میزدم
تخمم میخورد روی سوراخ کونش و زیر شکمم میخورد به کس بهار
بهار هم حسابی چرب بود آروم دستمو گذاشتم لای کونش دیدم چیزی نگفت
همزمان که کیرمو تو دوست دختر خودم نازی عقب جلو میکردم دستم روی سوراخ کون بهار بود
بهارم داشت لبای نازی و میخورد
کم کم صدای نازی بلند شد
داشت دوباره ارضا میشد
منم شدت و سرعت امو بردم بالا ، کیرم میخورد در کون و کس بهار و میرفت توی کس نازی
هر سه تامون حشری بودیم
نازی داد بد تندتر تند تر
منم تند زدم تا جیغش بازم بلند شد
همراه با نازی بهار هم ارضا شد
البته انگار بخاطر ارضا شدن نازی بود که اونم ارضا شد
همینطوری که بی حال رو هم بودن گفتم خب همه کاری کردیم
شما هم که آماده ایی
یکم هم کون بهم بدید تمومش کنم
بهار گفت وای من که نه
خیلی کلفته من جر میخورم
منم تو دلم میخواست بهار وبکنم
خب تجربه جدید و تکرار نشدنی بود
باید نهایت استفاده رو میبردم
نازی یه دفعه گفت وای بهار بخاطر من تمومش کن
من دیگه جون ندارم
بهارم سریع گفت باشهبخاطر تو ! ولی کمک کن !
منم که دیدم اینطوریه گفتم حله
همینطوری که نازی و بهار خوابیده بودن
به نازی گفتم تو از زیر دستتو بیار کون بهار م باز کن
به خود بهارم گفتم تو هم جای کیرمو با سوراخ کونت میزون کن
هروقت و هر چقدر دیدی میتونی بکن توش
سوراخ کون که دیدم باز کیرم حشری شد
کون به اون بزرگی بعد سوراخ به اینکوچیکی
صورتی خوشگل
یواش یواش کردم توی کونت
سرش که رفت تو دیگهنفس نمیتونست بکشه
نازی لبای بهار گاز می گرفت که جیغ نزنه
منم آروم آروم میکردم توی کونش
سرش وچند بار عقب جلوکردم دیدم نه بهار میتونه تحمل کنه که کامل بکنم توش نه من خودم میتونم بیشتر از این آبمو نگه دارم
چندتا تلمبه توی کون بهار زدمو گفتم بچه ها دارم میام
نازی که طبق رسم همیشمون بدش نمیومد
آبمو بخوره یا بریزم رو صورتش
گویا بهارمهمین بود
کیرمو در آوردم و پاشدم روتخت وایسادم
نازنین جلوم دهنشو باز کرد سریع بهارم کنارش
انقدر آبم فشارش زیاد بود نصفشو با شدت پاچیدم تو صورتشون و بقیه اش هم روی بدنشون
ساعت ۵ صبح شده بود و همونجا لخت افتادم و فقط با دستمال خودمونو تمیز کردیم
فردای اون روز که مستی پریده بود همه عادی برخورد کردیم و انگار نه انگار که دیشب چیکار کردیم
قسمت جالبش اینبود فهمیدیم بهار لز هست و انقدری که با خانمها حال میکنه با آقایون نه
جالبتر هم اینکه گویا خود بهار قبل مشروب خوردن که میره دستشویی حسابی خودشو میشوره و به نازی گفته بود من فکر میکردم اایناتفاق بیوفته
این داستان رویایی ترین سکس من بود
نوشته: بلو آیز
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید