این داستان تقدیم به شما

سلام میخوام بهترین اتفاق زندگی مو واسه تون تعریف کنم… من اول از خودم و خاله هام بگم من اسمم سامان و شانزده سالمه۱۸۸ سانت و ۹۳ کیلو وزن چون کشتی گیرم و باهاش!!  ( منظورش باشگاه بوده نویسنده ی عزیزمون) بدنسازی میرم بدن فوق العاده ای دارم و خاله کوچکم که چهارده سالشه واسمش ملیکا است خیلی خوشگل و جذاب که هرچی از خوشگلی اش بگم کم گفتم و خاله بزرگم که بیست سالشه اونم اندام خیلی رو فرمی داره و اسمش مینا است.
 
ما خانواده ی هستیم که مشکل مالی اصلا نداریم و باه خیلی راحتیم مثلا من باشلوارک کنارشون میشینم و اونا هم یا با ساپورت تنگ یا با شورت های که تا بالای زانو میاد اینم بگم که خاله هام باما زندگی میکنند داستان ما از اونجا شروع شد که یه شب قرار بود بریم خونه دختر عمو مادرم من بیرون بودم که مادرم زنگ زد گفت برو دنبال خاله ملیکا که باهم بیاید چون ما پولدار بودیم پدرم برام یه ۲۰۶ خریده بود منم رفتم خونه دنبال خاله ام وقتی صداش کردم و اومد جلوم قند تو دلم آب شد چی شده بود همونجا میخواستم بخورمش اومد جلو گفت چطورشدم عشقم گفتم عالی لپشو یه ماچ کردمو رفتیم اون جدی ترین اتفاقمون بود تا اینکه یه شب همه قرار گرفتن برن عیادت یه فامیل که منو خاله هامو تنها گذاشتن ده دقیقه از رفتنشون نگذشته بود که ملی صدام کرد گفت لب تاپم خراب شده یه نگاه بنداز
 
وقتی داشتم لب تاپشو ردیف می کردم اومد رو پاهام نشست نرم ترین کونی که بهش دست زده بودم و دستشو دور گردنم حلقه کرد نمیدونم چی شد که وقتی چشامو باز کردم دیدم که لبامون تو لب همدیکه است و داریم لب همو میخوریم که دستمو بردم زیر لباسش سینه اش کوچک و زیبا بود کع لباساشو در اوردم و فقط با یه شورت جلوم بود که اونم با دندان بیرون آوردم و یه ده دقیقه کسشو خوردم که در باز شد مینا با یه تاب کوتاه تا نافش و با یه شلوار تنگ جلو در ایستاده بود که با اشاره ملی جون به ما ملحق شد لباساشو دراورد کامل دوتا کس جلوم لخت لخت ایستاده بودن تا نیم ساعتی هر دوشون از کون کردم و بعدش لباسامون پوشیدیم.


من خیلی باهاشون سکس کردم و داستان های بعدی هم میذارم اگه خدا بخواد. اگرم خدا نخواد که هیچی‌ مجبورم دوباره خواب کردن کس ببینم و بیام براتون تعریف کنم مثل همین داستان.
 
توضیح ادمین: اینقدر از این داستان‌های جفنگ برامون میفرستن و ما حذف می‌کنیم که دیگه خسته شدیم. برای همین این داستان رو منتشر کردیم که دوستانی که علاقه به فحش دادن دارند و میخوان کامنت‌های منفی بدن حسابی‌ خودشونو خالی‌ کنن. یادتون باشه شهوتناک همیشه کامنت‌های فحش و منفی رو بدون هیچ گذشتی حذف میکنه ( قابل توجه بسیجی‌‌های اسکل که از این کامنتا میذارن) ولی در مورد این داستان ویژه! فحش دادن کاملا آزاده. حالشو ببرید!!

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *