داستان سکسی تقدیم به شما
این داستان یکم طولانیه.اما داستان زندگی من هستش.امیدوارم ازش خسته نشید.
من صدف هستم 23 ساله,داستان برمیگرده به 8 سال پیش که 15 سالم بود.من همیشه دختر درشتی بودم.الان قدم 175 و وزنم 76 کیلو هست.اما حتی تو بچگی از هم سن و سالهای خودم درشت تر بودم و گاهی سطح فکرم و مشغولیات ذهنیم هم مثل بزرگترها بود.یادمه هنوز 10 ساله بودم که گاهی دستم و میکردم تو شرتم و با چوچولم بازی میکردم.بعدش یاد گرفتم که چطور وفتی میرم دستشویی آب و بگیرم رو کسم و حال کنم.اون موقع حتی نمیدونستم سکس چیه و شهوت یعنی چی.اولین بار خونه ی یکی از دوستام فیلم پورن دیدم.بعد از اون همیشه میرفتم تو حموم و کف حموم دراز میکشیدم و شیر آب رو کسم باز میکردم و به کیر اون آقاهه تو فیلم فکر میکردم.تو 15 سالگی به اسرار یکی از همکلاسیام با برادرش دوست شدم.اسمش مهدی بود و اون موقع یه پسر 24 ساله بود.برای من که تا اون موقع فاصله ای بیشتر از خونه تا مدرسه رو نرفته بودم و شناختی از دنیای اطرافم نداشتم,داشتن دوست پسر یه ماجراجویی بزرگ بود.در مقایسه با دوستام که یا دوست پسراشون بچه مدرسه ای بودن,یا خودشون هنوز اونقدر رشد نکرده بودن که بتونن پسری رو جذب کنن,مهدی خیلی خوب بود.تمام این جذابیت ها باعث شد عاشقش بشم.البته من اون موقع نمیفهمیدم پسری که اینقدر با تجربه تر از آدم باشه واسه دوستی مناسب نیست!2 ماه از دوستیمون گذشته بود که ازم خواست برم خونش.خونه مجردی داشت.منم بس پخمه بودم نمیدونستم که وقتی یه پسر دعوتت میکنه خونش یعنی برات برنامه ی ویژه ای داره.همون بار اول از کون کردم.البته باید بگم که من اصلا درد نکشیدم و کلی هم لذت بردم.اونم بخاطر این بود که بطور فوق حرفه ای باهام عشق بازی کرد و حشریم کرد.تا دو سال بعدش هفته ای دوبار سکس داشتیم.البته همیشه نمیذاشت تو کونم.میگفت هم خودت گشاد میشی و برات ضرر داره هم من کون گشاد بکارم نمیاد.من هنوز دیوانه وار عاشقش بودم.یه مدتی بود به فکرم زده بود که باهاش سکس کامل کنم هنوز با این فکر بازی میکردم تو ذهنم,که یکی از روزایی که خونشون بودم و تو بغل هم بودیم و داشتیم واسه سکس آماده میشدیم همونطور که داشت گردنم و میلیسید و سینه هام و فشار میداد,گفت عشقم میذاری بذارم تو کست؟منم با چشایی که از تعجب گشاد شده بودن نگاش کردم و تا خواستم بگم تو چطور فکر منو خوندی!هنو حرف از دهنم بیرون نیومده گفت چیه خانممی دیگه.سرتون رو درد نیارم منو رو به بالا خوابوندو با کلی نازو نوازش سر کیرشو آروم کرد تو کسم.یه لحظه حس کردم الانه که استخون لگنم منفجر شه.جای تعجب بود که اولین بار از آنال سکس دردی احساس نکردم,ولی اینبار…خیلی آروم سر کیرشو تو کسم جلو عقب میکرد.اینقدر که دردم از بین رفت و لذت شروع شد.کسم پر آب بودو مهدی چپ و راست قربون صدقه ام میرفت تا اینکه وفتی من تو حال خودم بودم و داشتم ارضا میشدم با یه فشار وحشتناک کیرشو یا ته کرد تو کسم.درد اینقدر زیاد بود که بالافاصله بدنم یخ کرد و مثل سنگ سفت شد.الان که به اون روز فکر میکنم با خودم میگم اگه یه آدم ناوارد واسه اولین بار میکردم دیگه چه دردی قرار بود بکشم!کیرشو چند لحظه اون تو نگه داشت.افتاد روم و همونطور که کیرش تو کسم بود و من داشتم از درد میلرزیدم,سر تا پامو بوسید.دوباره از روم پاشد و آروم کیرشو کشید بیرون,حس کردم از دیدن کیرش تو اون لحظه تعجب کرده.یه نگاه متعجب بهم انداخت و دوباره کیرشو تا ته کرد تو کسم.نمیتونم بگم چقدر دردش وحشتناک بود,اینقدر که از درد کمرم به بالا خم شده بود.جیغ کشیدم و گفتم دررررررششششش بیییییییااار.ولی مهدی انگار نشنیده با تمام وجودش دو تا تلمبه ی محکم تو کسم زدو سریع کشید بیرون.من از درد میلرزیدم و کم مونده بود گریه کنم.ولی مهدی همچنان زل زده بود به کیرش.بعد از چند لحظه بهم نگاه کرد.نگاهش ترسوندم.مثل یه غریبه شده بود,دیگه اون مهدی که دو سال همه ی عشق و زندگیم شده بود نبود.بدون اینکه حرفی بزنه از رو تخت پاشد.با صدای درد کشیده گفتم عزیزم چی شده؟ولی مهدی بی اینکه چیزی بگه رفت لباسامو از جا رختی برداشت و پرت کرد سمتم.دوباره پرسیدم : میگم چی شده؟؟؟؟گفت اینا رو بپوش و از اینجا گم شو بیرون.دهنم وا مونده بود.مهدی هیچوقت باهام اینطور حرف نزده بود!دردی که میکشیدم و فشار عصبی اون لحظه باعث شد به گریه بیوفتم.با گریه باز تکرار کردم:
_آخه چی شده؟بگووو؟
_خودت میدونی چی شده جنده ی عوضی.گم شو از خونه ی من بیرون.
دیگه بهم مجال حرف زدن نمیداد فقط فحش میداد و داد و بیداد میکرد.منو که از تعجب شاخ درآورده بودم و دهنم باز مونده بود به زور همونجور لخت کشید تو سالن و گفت همین الان لباساتو میپوشی و گورت و گم میکنی.و الا تا 5 دقیفه دیگه همینطور لخت میندازمت تو راهرو. یجوری این جمله رو گفت فهمیدم اگه حرفشو گوش ندم تهدیدشو عملی میکنه.لباسامو پوشیدمو با گریه زدم بیرون.زمستون بود و من بخاطر اتفاقایی که افتاده بود نای راه رفتن نداشتم.از لحظه ای که از خونش اومدم بیرون مدام موبایلشو میگرفتم,4,5 بار اول جواب نداد بعدشم گوشی رو خاموش کرد.گریه امونم نمیداد.اصلن نمیفهمیدم یهو چش شد,ما که خوب بودیم,قرار بود سکس کامل به هم نزدیکترمون کنه… تو همین فکرا بودم که چشام سیاهی رفت و گوشه ی پیاده رو خوردم زمین.
ادامه …
نوشته: صدف
نوشته های مرتبط:
زندگی صدف (2)
صدف خواهر سکسیم
مرواریدی در صدف
اولین سکس صدف در ۳۸ سالگی
صدف برده م شد (۱)
صدف زن متاهل دوست داشتنی
اولین سکس صدف
آرش و صدف
من و زندایی صدف
من و صدف
زندگی من زندگی من پس از باکرگی (۲)
عجیب تر از زندگی، مراحل زندگی هست
زندگی تو ایران….یعنی زندگی پر از ظلم
زندگی چاپ دوم نداره پس عاشقانه زندگی کن
زندگی یعنی زندگی
زندگی مستقل با نجمه (۲)
زندگی مستقل با نجمه (۱)
ترس یا زندگی (۱)
شروع یک زندگی پر شهوت (۱)
زندگی حسام (۱)
زندگی یه زنونه پوش (۱)
دوستدار تو تغییرت نمیده تو رو زندگی میکنه (۱)
بهترین روز زندگی با عمه
زندگی پس از طلاق (۲)
شیمیل عرب : زندگی با دوجنسه (۱)
زندگی نامحدود (۲)
پاردوکس زندگی و خیانت (۲)
زندگی و سکس سوسن (۱)
روی خوش زندگی (۲)
روی خوش زندگی (۱)
زندگی من با ارباب های روانیم
زندگی یه ترنس (۲)
زندگی بی نظیر من (۱)
اولین بار تو دهه چهارم زندگی
واقعیت زندگی
زندگی یه ترنس (۱)
نقطه سیاه زندگی من
واقعیت های زندگی (۱)
زنم و تلخی زندگی
بعد از ۲۰ سال زندگی
زندگی من و همسرم بعد از اولین گایش دوست پسرش (۳)
ماجرای جنسی زندگی من
زندگی عجیب نسرین
سکسی که زندگی منو تغییر داد
شروع زندگی
زندگی، اینستاگرام، اما واتسون و تفکرات
زندگی ایمان ، اولین سکس با علی
زندگی جدید مجید (۱)
زندگی بی روح
زندگی من: تاریکی ای که هیج وقت تغییر رنگ نداد (۲ و پایانی)
زندگی روزانه یک برده (۱)
زندگی لیا (۱)
بکارتِ نگاه (اولین فیلم پورن زندگی)
زندگی پس از مرگ همسرم (۱)
زندگی جدید (۴)
زندگی جدید (۳)
زندگی جدید (۲)
زندگی تازه (۱)
هزارتوی زندگی امید (۴ و پایانی)
زندگی دکتر دیوانه
تلخ و شیرین زندگی علی (۳)
داستان زندگی. دانستن یک حقیقت
زندگی یک اتئیست
داستان زندگی پویا
بُرشی از زندگیِ چشمانِ آبی (۲ و پایانی)
بُرِشی از زندگیِ چشمانِ آبی (۱)
فرشته ی زندگی من
زندگی من پس از باکرگی (۱)
بدترین شب زندگی من با یک معلول
جرقه سکس با پسرداییم و زندگی من
زندگی زیبام
تتوی همسر و آن روی سکه زندگی (۱)
تجربه یک عمر زندگی سکسی
ارغوان زندگی نکرد
زندگی پیچیده اکبر (۲)
آغاز زندگی من (۱)
ورق زندگی برگشت
شروع زندگی سکسی (۱)
زندگی ترنس
زندگی تلخ و شیرین ال (۱)
«واحد زندگی من زن است»
زندگی محمد (۱)
زندگی سکسی فاطی (۳)
زندگی تلخ من و علی (۱)
اولین مرد زندگی من و زنم
سکس ناجی زندگی من
سپیده زندگی حاج محسن
سکس، لذت، زندگی (۱)
بدترین دوران ممکن زندگی من
من فقط اون روز زندگی کردم
زندگی خصوصی من (۳)
زندگی پر از سکس من
بهترین سکس زندگی یک زنپوش
زندگی خاکستری لاله (۱)
سکس اجباری _ سکس یا زندگی
زندگی محمد کونی
زندگی من کامل شد
زندگی بر باد رفته سارا (۴)
حکایت زندگی امیر (۱)
زندگی بر باد رفته سارا (۳)
زندگی بر باد رفته سارا (۲)
اینترنت و شروع زندگی جدید
زندگی شیرین هرانوش و پدرام
زیباترین سکس تو زندگی امیر
زندگی رو به تباهی
تلخ و شیرین زندگی سلین
من لخت جلوی خواهرام زندگی میکردم
حکایت زندگی من (۱)
زندگی تخمی من
زندگی یا عذاب؟
حس خوب زندگی
ماجرای زندگی من (1)
دختر هرزه 17 ساله و تغییر مسیر زندگی من (2)
زندگی سکسی من و خواهرم
دختر هرزه 17 ساله و تغییر مسیر زندگی من (1)
بدترین شب زندگی ام با جانباز هوسران
نگین زندگی من
اولین سکس زندگی داش حسین
از سکس تا زندگی
زندگی درهم پاشیده
داستان تلخ زندگی من
بهترین شب زندگی مریم
بهترین شب زندگی سارا
اولین ساک زندگی ام
سه روز زندگی متاهلی رو تجربه کرديم
زندگی من و مهرانم
زندگی زیبا نیست
زندگی خصوصی شیرین و فرهاد
یک اس ام اس و شروع بهترین دوران زندگی
زندگی مهسا در مالزی
زندگی سلطان
همسایه همیشگی زندگی
زندگی پر از سکس سروش گی
حس تلخ زندگی
بدترین سکس زندگی ام با مرد متأهل
حقیقت زندگی این است (1)
این زندگی که به دردم نخورد…
عذاب وجدان، بد ترین درد زندگی
بهترین سکس زندگی ام با خانم چادری
زندگی کیوان و نازی
زندگی سكسی ومتفاوت من و زنم
کیر تو زندگی نکبتی
حسرت زندگی
نحس ترین روز زندگی یک پسر
حسرت زندگی – ۱
زندگی در آغوش شانس کامل
زندگی تلخ سینا
زندگی جهنمی
زندگی ما (۱)
بهار زندگی ام
اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره
دیدگاهتان را بنویسید