داستان سکسی تقدیم به شما
سلام دوستان افشین هستم 25 ساله از کشور همسایه یعنی افغانستان چیزی رو که میخاهم بهتون بگم جزی از حقیقت های زندگی مشترک منو زنم (خاطره) که تو دوران زندگی مون اتفاق افتاده امید که گفتنش باعث ضیاع وقت شما نشه ولی فکر نکنید که یه داستانه…
وقتی فیلم سکس ایرانی نگاه میکردم همیشه یه جوری تصور میکردم که او دختر یا زنی که داره میده زن منه البته این فقط یه تصور بود چون اون موقه من مجرد بودم و این فقط یه خواب و خیال و تصور بود…
با خودم عهد کرده بودم که وقتی ازدواج کردم با همسرم ایران گردش بیایم…
اینا قبل از متاهلی بود که حالا بهتون میگم که چجوری با خاطره آشنا شدم و…
پنج سال قبل من به کورس کامپیوتر (بخش آفیس) تدریس میکردم یه روز یکی از شاگردا با خودش مهمون آورده بود بلی او خاطره بود که مهمون ما بود…
چند روزی با نفیسه(شاگرد من) به صنف(کلاس) آمد و منم کم کم دلم رفت بهش و با خیلی بدبختی باهاش تو اداره تنها شدم و باهاش کمی صحبت کردیم در رابطه به زندگی و … گفت که تو ایران بزرگ شده ولی حالا اومدن افغانستان ولی اون راضی نبوده اونم مثل من از ایران خوشش اومده بود …
نیم ساعتی باهام تنها بودیم من بهش پیشنهاد دوستی دادم و خوشبختانه قبول کرد و شماره هامون بهم دیگه ردوبدل کردیم…
تو سه چهار روز خیلی باهم دیگه صمیمی شده بودیم و هر دوتا مون دنبال یه جای خالی میگشتیم تا با هم دیگه بتونیم کارای بکنیم(سکس) یک هفته نگذشته بود که دیگه خیلی بی طاقت شده بودیم، به هر طرف زنگ میزدم جواب منفی میشنیدم. که زنگ خاطره اومد :
من: بله جیگر طلا سلام خوبی؟ خاطره: مرسی من خوبم توهم خوبی نفس؟
من: هی میگذره دیگه ، چی خبر چیزی پیدا نشد؟ خاطره : راستش به همین خاطر بهت زنگ زدم
من: خب! خاطره: یکی از دوستام بهم زنگ زد گفت یه مهمونه خونه خارجی هست واسه همین کاراست هرچی دوست دختر و دوست پسر هست همونجا میرن ساعتی 20 دولار میگیره.
من: خیلی خوبه میریم خاطره: خوب که اره خیلی خوبه عزیزم ولی یه مشکل دیگه هم هست
من: چی مشکلی؟ خاطره: دوستم میگفت باید اول با طرف حرف بزنی تا بتونی از کاری که میخواد بکنه دست بکشه
من: چی کاری؟ خاطره: هر دختر یا زنی که میره باید اول با اون یه سکسی داشته باشه فقط خیلی کم اتفاق میفته که نکنه.
من: ای بخوشه این چانس، حالا چیکار کنیم؟ خاطره: نمیدونم ولی اینو میدونم که بخاطر تو حاضرم هر کاری بکنم
من: یعنی بریم؟ خاطره: بریم ببینیم چی میشه قرار گذاشتیم وقتی با تاکسی رفتم دنبالش وای خدای من چی چیزی شده بود، چشای رارنده تاکسی بیرون شده بود وقتی اومد تو تاکسی منم رفتم دنبال کنارش نشستم ، یواش تو گوشش گفتم اینجور که تو خوشگل شدی محاله که اون از تو دست بکشه…
اشکالی نداره عزیزم خیلی حرس نخور یه کاریش میکنیم… وقتی رسیدم رفتیم تو با کمی مشکل ریسو پیدا کردیم مار بردن پیش ریس، به به وقتی پیش ریس رسیدم واقعن ریس بود چون دوتا دخترای نازی هم کنارش بودن، رییس که مارو دید گفت پس شما هم 20 دولاری هستین؟(خیلی خوب فارسی حرف میزد) گفتم بله به اجازه شما رییس گفت اشکالی نداره بشرطیکه تابع قوانین باشید قوانینو که میدونید؟ خاطره گفت میشه شما بیشتر توضیح بدین، رییس گفت باشه حتمن چرا که نه اول اینکه باید پولتونو همین الان بدین بعدشم باید اول من تو دختر نازوخوشگل و خوش اندامو خوش تیپو یه چکی بکنم من گفتم خب حالا نمیشه این چک کردنو بذارین یه کنار یا یه جور دیگه حساب کنید؟ گفت نه نمیشه کی میخواد این جیگر طلا رو از دست بده… بعد از خیلی گفتگو گفت باشه من خودمو سکس میکنم و دراز میکشم باید این عسل بانو آبمنو بیاره هر جوری که خودش میخاد ولی باید کاملا سکس باشه، خاطره رو به من کردوگفت قبول میکنیم دیگه چاره نیست؛ بهش گفتم مجبور نیستی گفت میدونم. خاطره به رییس گفت باشه قبوله رییس هم از جاش بلد شد و اومد از لبای خاطره یه بوسی گرفت وگفت برین تو اون اطاق بغلی پولو دادم به رییس و رفتیم تو همون اطاق یه تخت خواب بود که کنارشم یه مبل یکنفره گذاشته بود، خاطره جلو بود منم پشتش بودم همین که داخل شدیم از پشت خاطره رو بغل کردم اونم دور زد و شروع به لب بازی کردیم که رییس اومد و گفت او او او اول نوبت منه بعد خاطره روشو دور داد و از روی رییس یه بوسی گرفت و گفت باشه تو لباساتو در بیار دراز بکش منم الان میام… رییس لباساشو ردآورد و روی تخت دراز کشید و به من گفت تو باید روی مبل بشنی و هیچی کاری نکنی تا من تموم بشم منم گفتم باشه… خاطره به من گفت نگران نباش کوشش میکنم هر چی زودتر کلکشو بکنم بعد من رفتم روی مبل نشستم رییس هم روی تخت دارز کشیده بود منتظر خاطره بود کیشرم هنوز کامل بلند نشده بود خاطره هم مانتوشو در آورد وای زیر این مانتوی تنگش یه بولیز بدون آستین که معلوم بود کرست هم نبسته با یه شلوار ساق مانند چسپو تنگ که کوسو کونش معلوم بود پوشیده بود(قد یکو هفتاد؛وزن50،رنگ پوست سفید، رنگ چشماش مشکی، صورتش تغریبا کشید و کمر باریک) بعد همونجوری خودشو انداخت روی آقا رییسه و شروع کرد به لب بازی وای وای وای یک دقیقه ای لب بازی میکردن بعد یواش یواش بوسیده اومد پاین تا که رسید به کیرش عجب کیر کلفتو بزرگی داشت از این بزرگی و کلفتی معلوم بود آبشم دیر میاد ، خاطره شروع کرد به ساک زدن ، خاطره تا ته ساک میزد رییس هم دستشو کرده بود تو یخنش داشت سینه های بزرگ و نرمشو میمالید بعد چند دقیقه خاطره بولیزشو در آورد سینه هاش میمالید به کیر رییس و بعد سینه هاشو برد تو دهن رییس ، رییس هم خوب سینه های بزرگشو(سایز سینه هاش 70) چوشید ، خاطره با دستاش سینه های شو میکرد تو دهن رییس رییس هم با دستاش رفت سراغ کون خاطره و دستشو کرد تو شلوار خاطره بعد چند دقیقه بلند شد و شلوارشو درآورد حالا دیگه موند شرتش که شرت نخی بود(باریک) بعد نسشت روی دهن آقا رییسه رییس هم تو کارش ماهر بود شروع کرد به خوردن کوسش بعد از چند لحظه ای دیدم صدای خاطره داره بالا میاد دیگه فهمیدم که تو فاز رفته کوسو کون خاطره حسابی خیس شده بود حتی شرتش بعدش خاطره دوباره رفت سراغ کیر کلفتش و شروع کرد به ساک زدن بعداز چند لحظه ای که حسابی کیرشو خیس کرد بلند شد و روش نشست رییس دستاشو دراز کرد و خواست که شرت خاطره رو کنار بزنه و کیرشو بکنه توش ولی خاطره دستای رییسو گرفت و گذاشت روی سینه هاش خاطره هم هی روی کیرش تندتند ور میرفت تقریبآ 5 دقیقه ای تو همین حالت بودن خاطره بعضی وقتا میرفت پاین و به رییس لب میداد رییس گفت اینجوری نمیشه تا توش نکنم آبم نمیاد خاطره گفت ولی تو قول دادی که توش نمیکنی منم دیگه کیرم میخاست بترکه، رییس گفت باشه توش نمیکنم شرتتو در بیار، خاطره هم بلند شد و طرفش سمبات (قلمبه) کرد و گفت خودت در بیارش بعد رییس هم شرتشو در آورد (عجب چیز سفیدی واییییییییییییی) و دوباره شروع کرد به خوردن کوس و کون سفیدوبی موش بعد خاطره رو گرفت خوابوند روی تخت و پاهاشو هم داد بالا و یه تفی هم روی کیرش انداخت و گذاشت دم کوسش گفت نترس سر قولم هستم و شروع کرد به مالیدن کوس خاطره با کیرش بعد ازچند دقیقه رفت بالا تر سراغ سینه هاش و گذاشت لای سینه هاش خاطره هم با دستاش سینه هاشو گرفته بود هی تندتند میکرد لای سینه هاش بعد خاطره رو پشت خوابوند و کیرشو کرد لای پالاش و خودشو انداخت روش یه دقیقه ای شد که سرعتش زیاد شد خاطره ازش پرسید آبت نزدیکه ؟ گفت اره الان میاد خاطره هم پاشو روی پا دیگش گذاشت تا لای پاهاش تنگتر بشه و زودتر آبش بیاد خوشبختانه بعد از تقریبا 20 دقیقه خاطره موقق شد و آب کیرکلفت آومد…و آبشو هم ریخت روی کونش بخصوص روی سوراخ کونش که خاطره با دستاش سوراخشو داد بیرون تا آبشو بریزه روش وقتی رییس از روش بلند شد منم از جام بلند شدم تا پشت سر رییس دروقفل کنم وقت بیرون شدن رییس رییس بهم گفت دمت گرم دوست دختر خوبی داری از من میشنوی تا میتونی عشقشو بکن خیلی توپه… بعد دیگه نوبت من شد رفتم با خاطره جون سکس یک ساعتمو شروع کردم ، خاطره گفت بیا که بهت ساک بزنم گفتم الان وقت ساک نیست سوراخ کونش پر آب کیر بود منم لباسمو در آوردم و کیرمو خیس کردم رفتم روی خاطره کیرمو گذاشتم دم سوراخش گفتم آماده ای گفت اره قبلا رییس آمادم کرده فشار دادم تو سوراخش یه آخی گفت منم خودمو اندام روش 4 یا 5 بار که تلمبه کردم آبم اومد… تو یه ساعت 4 بار خاطره جون منو ارضا کرد خلاصه روز خیلی خوبی گذشت… رفته رفته رابطه مون خیلی جدیتر شد و دیدیدم که بهم دیگه خیلی وابسته شدیم… تو این مودت که باهم بودیم خیلی از رازهامو بهش گفتم اونم همینطور رازاشو بهم گفت ازش پرسیدم که تو ایران دوست پسرم داشت؟ گفت اره ولی اونا مثل تو مهربون و صادق نبودن… گفتم نبودن! مگه چندتا دوست پسر داشتی؟ خاطره: از 15 سالگی دوست پسر داشتم آخریش سومی بود که اینجا اومدیم. با خودم گفتم پس چرا پرده بکارتش زده نشده حتی سوراخ کونشم تنگه! همین سوالو ازش کردم خاطره: خیلی سکس نمیکردیم هر وقتم که سکس میکردیم لای پاهام ، سینه و ساک بود مثلیکه الان با توام… ولی خیلی دختر خوب و مودبی بود و خیلی ازش خوشم اومده بود تا این که یه روز بهش پیشنهاد ازدواج دادم… خاطره: با اینکه از گذشته من باخبری بازم میخای با من ازدواج کنی در صورتی خیلی دخترای پاکتر از من هست؟
من: تو هم از گذشته من باخبری و میدونی که با چندتا دختر رابطه داشتم ولی به تو دل باخته شدم و دریافتم که دختر زندگی هستی و اگه تو راضی باشی شاید بهترین زندگی رو باهم بسازیم بشرطیکه هم دیگرو مثل حال درک کنیم… خاطره: راستش نمیدونم چی بگم تو هم از دوست پسرای سابقه من متفاوت هستی وقتی با توام خیلی راحتر از قبلم و فک میکنم که منم بهت عاشق شدم و الان فکر میکنم هردوتامون بهم دیگه عاشق شدیم…!
من: پس جوابت بلی ست؟ خاطره: بلی بلی بلی دوستت دارم عشقم…(مثل همیشه اومد تو بغلم) اون موقع من 20 سالم بود و خاطره جون 18 سالش (خیلی خوشکل و خوش اندام بود) موضوع رو با خانواده ام در میان گذاشتم ، اولش کمی دل میزدن ولی راضیشون کردم که بریم خاستگاری … خلاصه سرتونو درد نیارم رفتیم خاستگاری خاطره هم با خانواده اش حرف زده بود و روز خاستگاری وقتی مارو بردن تو یه اطاق تا باهم کمی تنها باشیم و بحرفیم ولی ما چسپیدیم بجون هم دیگه … تاریخ نامزدی تعین شد… امروز دیگه روز نامزدی ما هست هر دوتامون خیلی استرس داشتیم… بعد از سلسله مراتب مراسم ما دوتارو کنار هم ایستاد کردن و کیک آوردن که به دهن هم دیگه کنیم بعدش شربت به دهن هم دیگه دادیم دیگه نوبت رسید به لب گرفتن منم لحظه شماری میکنم که وقت لب برسه چون خیلی خوشگل شده بود بخصوص لبای شرینش، راستش اکثریت زنها خوشگل شده بودن خدا خیر بده به خاطره جون چون بهم یه شرت اکس داده بود(چون با دیدن خاطره تو اون لباس و بقیه زنها کیرم شق شده بود) خلاصه لبم گرفتیم و نبوت رسید به رقص منکه رقصیدن بلد نبودم الکی یه دستی تکون دادم ولی خاطره استاده… وقتی باهم دوست پسر و دوست دختر بودیم خیلی بهم میرقصید. جاتون پر شب نامزادی را هم پشت سر گذاشتیم ولی خیلی حال کردیم… دیگه یه ماهی از نامزدی مون گذشته بود تو خونه بودم که مامانم اینا گفتن ما میریم خونه دایی تو نمیری گفتم نه من کار دارم گفتن باشه پس شب بیای گفتم باشه میایم… ساعاتای 10 صبح بود مامانم اینا هم آماده میشدن که برن مهمونی منم رفتم تو هارد لبتابم خیلی وقت بود چک نکرده بودم ، هی از این فایل تو این فایل میرفتم که ناگاه چشم خورد به یه پوشه بنام عزیزم وقتی باز کردم دیدم فیلم های سوپری که گلچین کرده بودم اینجاست و همیشه اینارو به زنم ربط میدادم یکی رو پلی کردم کیرم شق شد و صدای خداحافظ هم بگوشم خورد دیگه خونه خالی شد کیر منم میخاست بترقه میخواستم جرق بزنم گفتم الان که یه ماهی با خودم دارم پس چرا جرق (جلق) بزنم! زنگ زدم به نامزدم بهش گفتم زود تاکسی بگیر بیا خونه ما… نامزدم: چرا مشکلی هست؟
من: نه کیرم بلد شده دنبال تو میگرده . نامزدم: الاهی قربونش برم الان میایم کی هست خونه؟
من: کسی نیست رفتن مهمونی زود بیا… بعد از 20 دقیقه ای نامزدم رسید همینکه رسید رفتم و تو بغل گرفتم و آوردمش تو اطاق خودم و شروع کردیم به مالیدن و چوشیدن هم دیگه…
من: عزیزم امروز میخام بکنم تو سوراخ کونت نامزدم: هر جا که میخای بکن قربونت برم
من: درد نمیکشی اگه بذارم تو سوراخ کونت؟ نامزدم: عسلم بخاطر تو هر چی میکشم تا تو در آرامش باشی…
من: قربونت برم میخام تو کونت کنم تا کونت هم بزرگتر بشه و خوش اندام تر معلوم بشی نامزدم: اگه میخای کونم از این بزرگتر بشی باید آبتو بریزی تو کونم تا از اینم که هست بزگتر بشه.
من: از کجا میدونی که باید آبمو بریزم تو تا بزرگتر بشه؟ نامزدم: قبلن که بهت گفتم عزیزم ؛ دوست پسر دومیم تو ایران دوکتوری میخوند اون بهم گفت اگه میخای کونت یا سینه هات از اینم که هست بزرگ بشه یکی اینکه باید مالیده بشی یا ماساژ بخوری و یا هم بدی و وقت دادن آب طرف بره تو کونت. ولی وقتی تو سوراخم کرد خیلی درد داشت چون کیرش خیلی کلفت بود مثل کیر همون رییس بود بهش گفتم مالیدنو ترجیح میدم، اونم گفت باشه ولی امروز باید آبمو بریزم توش پس باید کیرمو بکنم تو کونت… اونروز اولین آبی بود که رفت تو کنم … معذرت میخام
من: دیگه نگی معذرت میخام عزیزم منم خیلی کارا کردم، اون موقه هم تو جون بودی و احتیاج به دوست پسر داشتی هم من احتیاج به دوست دختر، مرسی از اون دوکتوره که بهت معلومات خوبی داده … نامزدم: ولی اون رییس هم خیلی آدم خوبی بود آدم مردی بود سر قولش وایستاد از اینجور مردا خوشم میاد، مرد قوی هم بود خدا به حال من رحم کرد وگرنه جر خورده بودم، خوشبحال اون دخترا که کنارش بودن هر وقت خواستن یه سکس طولانی میکنن…
من: اره، مرد خوب و قوی بود و یه خوبی دیگش این که جا واسه جونا درست کرده نامزدم: اره دستش درد نکنه بعدش کمی بهم ساک زد و به پشت درازکشید و یه بالشتی هم داد زیر شکمش و با دستاش سوراخشو باز کرد منم یه تفی انداختم روی کیرم و گذاشتم دم سوراخش و یواش یواش دادم بره تو تنگ بود ولی نه خیلی چون سه یا چهار دفه ای به وقت دوستی من کرده بودم تو سوراخش و چند دفعه ای هم دوست پسرای ایرانیش… تا ته کیرمو کردم تو سوراخش اونم داشت نفس هاش بالا میرفت شروع کردم به تلمبه زدن دیگه نفس نفس های اونم تبدیل شد به آه و ناله انجمن کیر تو کس بعد از چند لحظه ای من ارضا شدم و تمام آبمو ریختم تو کون نامزدم… بعد همین طور روش بودم و کیرمم تو کونش … لبتابم کنارش بود گفت فیلم سکس هم داری گفتم اره برو تو پوشه عزیزم میبینی… تو اون پوشه سوپرهای گلچین بود از جمله سوپرهای گروهی، عشقی، داستانی و اجباری… یه سوپر عشقی پلی کرد و گفت اینو نگاه کنیم… چند دقیقه ای تو همون حالت بودیم ولی با نگاه کردن فیلم کم کم داشت کیرم دوباره شق میشد بهش گفتم عزیزم سکس گروهی هم دوست داری؟ نامزدم: تا حالا که امتحان نکردم نمیدونم چی ویژه گی داره
من: تا حالا کسی بهت پیشنهاد نکرده؟ نامزدم: راستش از تو چی پنهون عزیزم تو ایران که بودم یکی از دوستام(دختر) بهم گفت امشب یه پارتی هستش تو هم بیا ، گتفم حوصله رقصو ندارم، گفت نه عزیزم تنها رقص نیست سکس گروهی هم هست… خلاصه منو راضی کرد وقتی به مامانم گفتم میخام برم خونه یکی از دوستام بخاطر درسام بهم اجازه داد… و وقتی رفتیم پارتی تا وقت رقص اونجا بودم و خیلی هم با بقیه رقصیدم و تو رقصیدین کمی مالیده هم شدم البته کمی بیشتر ، یکی از پشت بهم چسپیده بود ، کیرشم از روی شلورش معلوم بود که شق شده داشت به کونم میمالید و گردنمو میخورد ، یکی دیگه هم از جلو خودشو چسپونده بود داشتیم به هم دیگه لب میدادیم و با دستاش سینه هامو میمالید ، تعویض میشدن ولی به سکس که نزدیک شده بودیم از خونه زنگ اومد که زود خودتو برسون خونه که حال مامانت خراب شده دیگه مجبور شدم که پارتی رو ترک کنم و برم خونه
من: و خیلی هم با بقیه رقصیدم منظورت از بقیه پسراست؟ نامزدم : اره هم پسر هم دختر
من: حدودن چند دختر و پسر بودید؟ نامزدم: با من چهار دختر و نه پسر
من: اگه بهت زنگ نمیزدن چی! اگه پردتو میزدن چی؟ نامزدم: پردمو که نمیزدن چون او دوست دیگمم از پشت میداد ولی کونمو شاید جر میدادن من : پس من جرش میدم نامزدم: حتمن چراکه نه، راستی تو چی سکس گروهی داشتی؟
من: راستش اره نامزدم: باکی؟!
من: دوست دختر سابقم به اسم یلدا نامزدم: خب تعریف کن ببینم کیا بودین چندتا پسر و چندتا دختر؟
من: خیلی وقت بود که با کسی سکس نکرده بودم چون خونه خالی نبود…
یه روزی یلدا بهم زنگ زد گفت امروز میخوای سکس کنی؟ گفتم اره چراکه نه ، گفت نمیپرسی کی هست و کجا هست؟ گفتم کی که معلومه خودت کجاشو دیگه نمیدونم. گفت اره من و زن داداشم تو خونه ما، خیلی تعجب نکردم چون بهم گفته بود زن داداششم تو خطه، گفتم خیلی خوبه کی بیام؟ گفت همین الان حرکت که از اونا زودتر برسی… گفتم منظورت از اونا کیه؟ گفت زن داداششمم دوتا از دوست پسراشو خواسته بیاین منم چون به تو قول داده بودم که زن داداششمو بهت جور میکنم بهت زنگ زدم ، حالا میایی یا نه همینطور سوال میپرسی؟! گفتم اره حتمن الان میام. همون روز یه سکس گروهی به اجازه شما داشتیم…جات خالی نامزدم: خوبه، یلدا چند سالشه؟
من: تقریبآ 19 یا 20 نامزدم: و زن داداشش؟
من: شاید 25 یا 26 نامزدم: کدومش کشادتر بود؟
من: والا هر دوش جر خورده بودن نامزدم: زن داداشش از کون هم میداد؟
من: اره بابا نامزدم: اونوقت یلدا چی؟
من: یلدا فقط از پشت میداد که خیلی هم داده بود… نامزدم: بهتون ساک هم زدن؛ آبتونم خوردن؟
من: اره خیلی ساک زدن و آبمونو هم میخوردن و دیگه اینکه وقتی رفتیم به هر کدوممون یه قرص تآخیری هم دادن که تا نیم ساعت از آب خبری نبود نامزدم: هر کدومتون چندبار آبتونو آوردین؟ من : دوبار نامزدم: چند دقیقه طول کشید هر بار؟
من: دفعه اول تقریبآ 15 دقیقه دفعه دوم نیم ساعتی شد چون قرص خورده بودیم. نامزدم: کاش از اون قرصا الانم میخوردی
من: پیدا بکنم حتمن… نامزدم: پس حسابی به هم دیگه حال دادید کاش منم بودم من : اره کاش بودی تا خودم جرت میدادم نامزدم: پس الان جرم بده بعد از زیرم بلد شد و گفت اول باید کیرت حسابی خیس بشه و هم حسابی بلد بشه تا بتونه جر بده و شروع کرد به ساک زدن خیلی ماهرانه ساک میزد اصلآ فکر میکردی دندون نداره( من حشری بودم ولی اون بیشتر از من حشری بود) دیگه اونروزم حسابی باهم حال کردیم…
یه روز دیگه نامزدم بهم زنگ زد گفت عزیزم امروز با دوستام میرم بازار باخبر باش(قبلن بهش اجازه عام و تام داده بودم) منم با خودم گفتم امروز کمی سرم خلوته برم بازار هم به خودم یه چیزی بگیرم هم به نامزدم رفتم بازار زرگری(جایکه جواهرات میفروشن) خواستم یه انگشتر نقره به نامزدم هدیه بگیرم چون چند روز بعد از نامزدی مون یه سال میگذشت تو طبقه سوم بودم دیدم سه تا دخترای ناز دارن بلد بلد میخندن و رفتن تو یه مغازه کمی جلوتر رفتم دیدم از این سه تا یکیش نامزد منه که یه مانتو تنگ پوشیده که از پشت فورم کونش کامل معلوم میشه و یه ساق سرخی هم پاشه(خیلی سکسی بود) همه شون یه تیپ زده بودن ، ساعت تقریبآ 1 بود و نصفی از مغازه ها هم بسته بود چون هم تعطیلی بود هم وقت ناهار بود از اون مغازه یه بسته گرفتن و اومدن بیرون وقت خداحافظی یکی از دوستاش با پسره لبچوشی کرد و این دوتا هم دست دادن و بیرون شدن کمی شک کردم وقتی خوب متوجه شدم دیدم همونی که به دوکاندار لب داد دوست دختر سابق منه ولی با نامزد من چیکار میکنه ؟ سوالی بود به ذهنم خلق شد ، زنگ زدم به نامزدم نامزدم: بلی عزیزم سلام
من: سلام عزیزم چطوری میخام ببینمت و باهات حرف بزنم نامزدم: عزیزم من الان تو بازارم دوستم به دوست پسرش کادو میخره اتفاقی افتاده الان خودمو میرسونم من : نه عزیزم هیچی نیست اره دارم میبینمت که کادو میخرین کمی از دوستات فاصله بگیر میخام یه چیزی ازت بپرسم دست راستتو نگاه کن… نامزدم: اره دیدمت الان میام پیشت
من: نه نمیخاد از همینجا از پشت گوشی میپرسم این دوستا تو چند وقته میشناسی؟ نامزدم: سارارو که خودتم میشناسی همونی که چند ماه جلوتر رفتیم محفل نامزدیش اومده که به دوست پسرش کادو بخره هم نامزد داره هم دوست پسر، یلدا (دوست دختر سابق من) رو که من نمیشناسم امروز دیدمش ولی دوست سارارست و سارا بهش زنگ زد چون دوست پسرش اینجا مغازه داره الان هم از مغازه دوست پسرش بیرون شدیم ، چطور مگه؟ من : همینجوری چون یلدا دوست دختر سابق من بود همونیکه سکس گروهی داشتیم. نامزدم: به به پس یار قدیمیتو دیدی الان میایم
من: نه عزیزم مزاحمتون نمیشه نمیخاد نامزدم: چرا ؟ اگه مثلا با یه دختر دیگه نامزد میشدی یا ازدواج میکردی پس از من فرار میکردی؟
من: نه عزیزم این حرف نیست نامزدم : اگه تو نیای ما میایم ( نامزدم خیلی خوب میدونست که یلدا یه دختر سکسیه وقتی با من بود بغیر من هفتا دوست پسر دیگه هم داشت، (در باره یلدا من به نامزدم گفته بودم که در سابق یه دختری بود بنام یلدا…)
خوب دوستان بنظرتون چرا نامزدم اینقد اصرار داشت که من دوست دختر سابقمو که باهاش رابطه سکسی هم داشتم بینمش؟) بعدآ اگه خواستین جواب درستو بهتون میدم
نوشته: افشین

نوشته های مرتبط:
جر دادن کس و کون زنِ خواننده مشهور شهر در شب احیاء
هدیه زنِ فاعل
سکس با زنِ همسایه قدیمی
منِ‌ حشری
منِ سزاوار (۳ و پایانی)
منِ سزاوار (۲)
منِ سزاوار (۱)
سودابه زندایی مهربونم
زنداداش مهربونم
زندان مهربونم (۱)
ممــنوعـه ی مَن
دكتر كار بَلد و منِ عشق سن بالا
خواهرزاده مهربونم
جرخوردن کونم به دست مهران مهربونم
زندگی من زندگی من پس از باکرگی (۲)
عجیب تر از زندگی، مراحل زندگی هست
زندگی تو ایران….یعنی زندگی پر از ظلم
زندگی چاپ دوم نداره پس عاشقانه زندگی کن
زندگی یعنی زندگی
بهترین روز زندگی با عمه
شهوت برای زندگی
زندگی عادی یک ارباب
نفرت، عشق، زندگی (۱)
زندگی پس از طلاق (۴)
زندگی حسرت بار (۳ و پایانی)
زندگی حسرت بار (۱)
زندگی منو خواهرم (۴ و پایانی)
زندگی من و خواهرم (۱)
اولین سکس زندگی با میلف شوهردار (۱)
بدترین اتفاق زندگی مهسا (۱)
زندگی نامحدود (۳ و پایانی)
زندگی و سکس سوسن (۲)
پارادوکس زندگی و خیانت (۱)
زندگی دوباره
زندگی عجیب من
واقعیت زندگی
نقطه سیاه زندگی من
من و زندگی پنهانم
زنم و تلخی زندگی
زندگی نکبتی
ُسکس پولی یا بدون سکس زندگی کردن ؟
زندگی من و همسرم بعد از اولین گایش دوست پسرش (۲)
زندگی متفاوت
اولین و آخرین شب زندگی مشترک من (۱)
زندگی مشترک با علی آقا
یک زندگی جدید (۲)
یک زندگی جدید (۱)
بهترین روز زندگی مهدی
زندگی جدید (۵ و پایانی)
زندگی پس از مرگ همسرم (۳ و پایانی)
زندگی پشت پرده
زندگی پس از مرگ همسرم (۲)
زندگی لیا (۱)
زندگی پس از مرگ همسرم (۱)
سهم من از زندگی
زندگی محمود و شراره (۲)
زندگی جدید (۴)
زندگی محمود و شراره (۱)
داستان زندگی من
انگیزه ای برای زندگی
زندگی مشترک (۱)
زندگی یک اتئیست
زندگی سکسی پیچیده من
بُرِشی از زندگیِ چشمانِ آبی (۱)
زندگی یک زن (۱)
زندگی مخفی پرهام (۲ و پایانی)
زندگی من پس از باکرگی (۱)
بدترین شب زندگی من با یک معلول
لذت زندگی با حقارت
وقتی تو زندگی بد میاری (۱)
اولین سکس زندگی مارکوس
زندگی من با دو پسر
زندگی یک جقی
ترانه رو واسه زندگی انتخاب کردم نه سکس
شاید زندگی بعضی ها مث من باشه
ارغوان زندگی نکرد
زندگی سیاه سفید
گوشه ای از زندگی من (۲)
زندگی پیچیده اکبر (۱)
تلخ و شیرین زندگی من
زندگی سکسی فاطی (۴ و پایانی)
زندگی سکسی فاطی (۲)
زندگی سکسی فاطی (۱)
زندگی تلخ من و علی (۱)
اولین مرد زندگی من و زنم
سکس ناجی زندگی من
بدترین دوران ممکن زندگی من
داستان زندگی ستاره (۲)
مرد زندگی
یک عمر زندگی در حباب (۱)
تحول زندگی
زندگی رویا نیست، واقعیته (۲)
زندگی در مقابل گناه (۱)
نه سال زندگی با لیلا
زندگی جدیدم با مریم
سکس اجباری _ سکس یا زندگی
اشتباهی که زندگی ام را خراب کرد (۱)
حکایت زندگی امیر (۱)
پری و تغییر زندگی متاهلی من (۱)
زندگی شیرین اما …..
زندگی غیرمشترک سکسی (۲)
زندگی ای که متحول شد (۱)
زندگی غیرمشترک سکسی (۱)
زندگی جدید من (۱)
حس خوب زندگی
زندگی من و پدرم (1)
قسمتی از زندگی من (1)
زندگی جدید بردیا با بانو نگار
زندگی یلدا
دختر هرزه 17 ساله و تغییر مسیر زندگی من (1)
بهترین سکس زندگی علی
خاطرات زندگی جاوید (1)
تنها سکسم با عشق زندگی ام
تلخ و شیرین زندگی مهلا
داستان تلخ زندگی من
زندگی سکسی من و محبوبه
زندگی پر از حسرت من
اولین ساک زندگی ام
زندگی من و مهرانم
زندگی زیبا نیست
سه روز زندگی
شروع زندگی سکسی من
خفن ترین سکس زندگی مهشید
زندگی صدف (1)
سکس با عشق زندگی ام
زندگی ندا (1)
یک زندگی
حس تلخ زندگی
روزهای زندگی (1)
زندگی هیچوقت به من نخندید (1)
اولین سکس زندگی ام با ژاله
زندگی سکسی من و همسرم فرشته جون (1)
زندگی کیوان و نازی
شروع سکس توی زندگی من
این است ناسازگاری زندگی
هزارتوی زندگی (1)
زندگی یا شهوت شما بگید؟
بهترین کس زندگی ام
زندگی رها (قسمت آخر)
بهترین تابستان زندگی ام
زندگی دوباره به کمک سایت انجمن کیر تو کس
زندگی رها (۳)
زندگی رها (۱)
زندگی سکسی من (۲)
زندگی سکسی من (۱)
از مرگ تا زندگی
زندگی مال زنده هاست
ستاره ای زیبا تر از زندگی
راستی , زندگی چیه ؟!
بهترین ستاره زندگی من

اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *