این داستان تقدیم به شما
سلام من ارشم و خانومم فریبا
تو این چند سال اخیر که همه جادصحبت ضربدری و سکس هایه ازاد و بیغرتی هست منو فریبا هم مثل همه شما تشویق شدیم ولی قصه ما خیلی قشنگه همسر من فقط میگه به من راست بگو که منم بتونم راست بگم من اول فکر میکردم مثلا چند کوس کردم و زنم نفهمیده خیلی زرنگ بودم البته زن من بعضی هاشونو میدونست چون یکیشون دوست خودش بوده سرتونو درد نیارم یه شب تو شمال فریبا گفت بیا هر کاری کردی بگو منم میگم و اوکی از این به بعد هم هردو ازاد من که هنوز ننیخواستم راست بگم بازم یکی در میون گفتم که فریبا با ناراحتی گفت باشه نگو ولی من میگم که وقتی شروع کرد که از چند سال قبل به کیا کوس داده و چقد جنده بوده واقعا حال کردم و ماچش کردم و گفتم زن نمونه تو هستی واقعا
وقتی دیدم تو فامیل هر کی سرش به تنش میارزیده زن منو خاسته و کرده و تو همکارام هم به همین شکل واقعا خوشحال شدم فقط به فریبا جان گفتم سعی کن جلو خودم کوس بدی و من لدت ببرم .فقط عاشق دیدن زنم زیر کیر دوستامم .البته ۹۰ درصد مردا دوس دارن ولی میترسن که بیعرت خطابشون کنن .ولی من خیلی دوس دارم الانم زنم زیر کیر صاحب خونه داره له له میزنه .
نوش جونش
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید