این داستان تقدیم به شما

سلام زنم خیلی زیباست تو مجلس ختم خواهرم پسندید و بهم معرفی کرد و بعد فهمیدم که عقد یکی بوده عروسی نکرده به طلاق کشیده منو پسندید خلاصه 95/01/01 ازدواج کردیم درست همزمان با جشن نوروز تالار را قبلا رزرو کرده بودیم که خیلی هم نسبت به به روزهای مناسبتدار ارزانترین زمانش بود بسیار هم عالی شد توصیه می کنم شما ها اگر مجردین همین روز را برای زندگی مشترک انتخاب کنید که خیلی به صرف و ثبت خاطرات خودتان است باید بگم که اولا عقد قبلیشو با کلی هزینه و رشوه در شناسنامه جدید نگذاشتیم ثبت بشه با وجودیکه مهتاب پرده اش را نامزد قبلیش زده بود وانمود کردیم دختره پزشک قانونی را هم از آنجا که پرده اش دوخته شده بود با رضایت خودم گواهی کرد باکره است مهتاب فقط یکبار توسط نامزدش گاییده شده بود آنهم قرارشون نبوده که دلیل طلاق گرفتنش هم همین میشه 6 سال دوندگی با بخشیدن مهرش موفق به طلاق می شه که تو روزهای اولش بوده خواهرم برام تو هوا قاپید گفته بود که باکره هستم (خودشو بعد از پارشده دوخته بوده) متولد 1370 من با ده سال اختلاف متولد1360 که تو خوابم نمی تونستم ببینم همچین ستاره ای نصیبم بشه
 
مهتاب یک ستاره بی نقص بود انگار دهها پیکر تراش ماهر او را تراشیده و ساخته بودند هر چه تو عکسها و فیلمها هم می دیدم به زیبایی مهتاب نبود منم بدک نیستم ورزشکار در رشته دو هستم استیل بدنیم عالیه قد و هیکلم متناسبه البته الان فقط نرمش می کنم و کوهنوردی و دوچرخه سواری تفریحی
زندگی مشترکمان زود شروع شد از آنجا که کاملا غریبه بودیم تا الانم کسی نمی دونه که مهتاب گذشته اش چی بوده ولی زن و دخترای فامیل هنوزم که هنوزه دنبال کشف گذشته مهتابند چند تا دوست قدیمی دارم که با هم خیلی ایاق هستیم مخصوصا با یکی از آنها که ایشانم با کپی از من جشن ازدواجشو یک فروردین 96/01/01 انداخت درست یک سال بعد از من
سال 97 دومین سالگرد ازدواجمون منو مهتاب و اولین سالگرد دوستم شهرام با خانمش فرانک با هماهنگی تالار مناسبی را رزرو کردیم برای 60 نفر که همه مهمونامونم بدون حتی یک نفر غایب اومدن البته تدارک برای 100 نفر دیده بودیم که با اوردن برخی از بچه هاشون و چند تنم خواهران دم بخت و برادران دم بخت را برای گرم شدن جشنمون با اطلاع آوردندکه جمعا دقیقا 83 نفر شد بسیار جشن مفصل و زن و مرد قاطی و راحتی بود صاحب تالار اولین سال تاسیس تالارش بود جایی در داخل باغات کلارک کرج با اجاره ناچیز بر خلاف انتظارمون بقدری کادوی نقدی مخصوصا تو پاکت دادند که ده برابر خرجمونم زیاد تر شد اخه من و دوستم دهها بار جشنشون رفته و تو مجردی کادو برده بودیم .
من باغ کوچولویی جاده چالوس دارم یه ویلای نقلی توش از قبل بوده خریده بودم شب بعد از پایان جشن تهران نرفتیم چهارتایی رفتیم اونجا خودمم زیاد ندیده بودم اخه مبله کامل گرفته بودم 24 اسفند سند زده بودیم و کلیدو گرفتم و با مهتاب یک ماه قبلش چندتا باغ دیده بودیم که اینو بودجمون رسید فقط یکبار اونم سطحی دیده بودیم شب که رفتیم باغ خودمو بلد نبودم یکی از همسایه ها چراغش روشن بود خوشبختانه بیدار بود از اون پرسیدیم صاحب قبلیش همشهریش در اومد با ما اومد تا در باغ نشونمون داد
 
رفتیم تو ببینیم اگه قابل موندن است بمونیم البته اگر اصرار شهرام نبود نمیرفتیم دیدیم نه مثل اینکه تا اخرین روز کسی تو باغ بوده حتی بخاری برقی در دو جا روشنه گرم بود شومینه چوبی را شهرام با اوردن کلی چوب اماده و بریده شده انباری زیر ویلا روشن کرد دیگه گرماش زیاد تر شد و خانمها هر دو دستور دادند از ماشینها ساک لباسشان را اوردیم رفتن بالا تا لباسهای عروسشان را در اورده لباس راحت تری بپوشند
پذیرایی و سرویس بهداشتی و اشپزخونه اش همکف بود خوابها پله میخورد دوبلکس با تراسی بزرگ و زیبا رو به جنوب با چشم انداز عالی بود بین دو اتاق خوابم یک حمام مشترکی هم بود که از هر دو اتاق خواب در داشت
لباسهای تو ساک داشتند لباس مجلسی بود من که مال مهتاب را می دونستم نگو مال فرانکم مجلسیه البته تصورشان این بوده که لباس عروسو تو تالار برای رقص های اخر شب عوض کنند برداشته بودند
بنظرم سکسی ترین هاشنو پوشیدن تا هم ما رو تحریک کنند هم زیبایی های خودشونو به هم نشون بدن

 
فرانک هم واقعا زیبا بود ولی نه به زیبایی مهتاب لباسهایی که تن کرده بودند بی نهایت سکسی بود بزور باسنشونو می پوشوند سینه ها فقط نوکشون یه مثلث زیرشون پوشیده بود پشتشون هردو تا روی باسنشون کاملا باز بود لباسهاشون با یه تغییر جزئی خیلی مثل هم بود هردو با آرایش جدید که مورد پسند خودما بود و بدون پوشش رون و پا تا نشستن روی مبل شورت هردو تا پاهاشون باز میشد معلوم بود شهرام دوتا چشم داشت دوتا هم قرض گرفته بود چشش تو هیکل زن خودشو زنم بود هر دو مست بودیم تو گوشم گفت دارم مقایسشون می کنم مهتاب بینظیره چه شانسی داری ریدم به شانس خودم که هیچ جا باهام همراه نیست زنه دورتر بودنو داشتند با هم اختلاط می کردند حرفهای همو نمیشنیدیم گفتم ناشکر نباش فرانک ماهه گفت حاضرم همه دارایی و فرانکو بدم یکی مثل مهتاب مال من باشه گفتم بابا همه زنا مثل همند گفت از فرانک راضیم ولی مهتاب انگار از ونوس اومده لنگشو ندیدم خودش اینو بارها هم گفته بود که دنبال کیس کپی مهتاب بودم ولی انگار تو دنیا مهتاب مثل ماه تو اسمون یکی بود و بس اونم قسمت تو بوده شهرام از من هم خوشگل تر بود هم اندامش زیباتر او هم دونده بود و باب دوستیمان از میادین ورزشی شروع شده بود که به سالهای دوران دبیرستان بر می گشت تو استخر بارها نقش کیرشو تو شورتش دیده بودم از مال من به مراتب بزرگتر بود

 
کمی نشستیم تا با گوشی زنها اهنگی گوش دادیم شهرام پا شد دست زنمو گرفت رقصو شروع کردن منم با فرانک دو به دو رقصیدیم گاهی هی عوض می شدیم البته رقص تقریبا معمولی مهتاب تانگو گذاشت با هم هرکی با زنش رقصیدیم و تو دلم میدونستم شهرام ارزوی بقل کردن مهتابو داره چون همش تو رقص چشاش تو باسن و کمر و گردن و هیکل مهتاب بود منم بدم نمی اومد زیبایی مهتابو به رخش بکشم ولی فرانکم با داشتن باسن درشت و کمر باریک و گودی زیبا و رونهای شفاف و پر وسفید دل هر مردی را می ربود رفتیم سمت اتاقای خودمون
تا رسیدیم مهتابو با همون لباس هل دادم رو تخت تختی که خودش ملافه هاشو عوض کرده و مرتب کرده بود خودم سریع لخت شدم افتادم جونش صدامون فضای ویلا را گرفت صدای شهرام و فرانکم شروع شد زنها مسابقه گذاشته بودند تا میتونستند صداشونو بالا می بردند و اخ و اووووخشان را بلندتر لحظه ای رفتم سمت در حمام باز کردم که صداها بیشتر به هم برسه که دیدم وااای شهرام فرانکو اورده تو حمام هردو لخت رو به دیوار سمت ما یه پاشو داده هوا کیرش تو کس زنشه بقدری تو حس بود و داشت سینشو میخورد منو مهتاب هاج و واج موندیم کره خر شهرام کیرش اندازه کیر انگار اسب بود یه لحظه مثل اینکه متوجه شد در باز شده عوض اینکه پنهان بشه فرانکو کمی چرخونود بیشتر سرشو رو سینهاش برد تا منو مهتاب کیر و کسی که هی باد میکردو کش می اومد زنشو ببینیم یواش در تا خواستم ببندم نگو داره درو میبینه انگار تازه متوجه شد کیرشو کشید و با ما چهره به چهره شد دید سینه های مهتاب هردو بیرونه ولی لباسش تا بالای باینش جمع شده و موسرش ژولیده و پریشان شده یهو که شهرامو دید جیغ زد و فرار کرد
 
فرانک تازه فهمید چه خبره که دیگه من درو بسته بودم واقعا کیر شهرام عجیب بود خم شمشیری خورده به کلفتی تنه ی کیر اسب با سری خوشگل مثل خودش متناسب تنه ی کیرش درو بستم سکس ما تمام شده بود شهرام قهقه زد خطاب به من که نامردا پس داشتین فیلم سکسی میدیدین ما بی خبر بودیم ؟! خخخخخ اقا داریوش مهتاب خانووووم چشاتون دیگه بیمه شد نوش جونتوووون فرانک هی معلوم بود جلو دهن شهرامو می گیره و واااا ابرومون رفت و از این حرفا کورکوری منم شروع شد و هی به هم دیگه کصشعر گفتیم تا شهرام بی مقدمه در حمامو باز کرد و گفت کی هست کی نیست ؟! من که لخت مادر زاد بودم ولی مهتاب شوت تنش بود (مهتاب بدبختی روز اول پریودش تو سالن که بودیم گفت شروع شده نوار بهداشتی قبلا گذاشته بود) منم از کون گاییدمش نوارشو تازه عوض کرده بود سر پا بود جلو آئینه داشت جلو عقبشو میزون می کرد اخه شورتکس نبود درست زمانی در باز شد که نزدیکترین نقطه به شهرام و روبروش بود کسش انگار به همون اندازه است که نوار مسافرتی جمع و جوری روش بود تو هالم چند بار شهرام دیده بود قبل رقصیدن زود دستاشو گذاشت رو سینه هاش فرار کرد خودشو جمع کرد که اقا شهرام چشاتو ببند لباس بپوشم منم ملافه را قبل مهتاب تا شهرام اومد پیچیدم رو پایین تنم گفت شما دو نامرد یکساعت فیلم سکس منو فرانکو از چند سانتی دزدکی تماشا کردین حال چی شد من شما دو تا دزدو اونم با شوت تو را دیدم و با لنگ حاجی راااا خخخخ زیر پوش رکابی منو گیر اورد اول گرفت جلو سینه هاش دید شهرام هی لغوز میخونه پشتشو کرد به اون تنش کر اصلا سینه هاشو نگرفت تا نافش باز بود ولی تا روی باسنشو گرفت و دستاش رو سینه هاش بود کرم می ریخت میدونستم دوس داره شهرام ببینتش تا فرانک با لباس قبلیش اومد و با اومدن او رفت پشت فرانک چسبید خیالش مثلا تخت شد

 
فرانک شهرامو دعواش کرد غرغر کنان رفتن اتاقشون هی می گفت خواستم عوض کنم اخه همه جای تو را داریوش دیده اونم می گفت نه داریوش چشاش مثل تو هرز نیست خوابیدیم …
قرار گذاشته بودیم یکی از ماشینها را بذاریم تا پایان تعطیلات سمت کردستان بریم بگردیم هر دو نیو اوپتیمای داشتیم جفت با هم خریده بودیم که با ماشین من بعد دو روز راه افتادیم که خیلی اتفاقات جالبی افتاد تو #تعریف و نوشته بعدی خودم مینویسم می فرستم که خیلی شنیدنیست
 
#روز و #شبتون پر از #لذت #داریوش از #تهران

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *