این داستان تقدیم به شما

من عاشق زنم ( اسمشو نمیتونم کامل بگم فقط اول اسمش ر هستش ) بودم و هنوز هم هستم چون خیلی زیبا و خوش هیکل بود. قد بلند و بدن پر، پاهای پر و گوشتی، باسن درشت و سینه های سایز 85، پوستش خیلی نرم و داغ بود و دفعه اولی که باهاش سکس کردم دیگه نتونستم با هیشکی رابطه داشته باشم، حرکاتش توی سکس دیوونه کننده بود خصوصا اگه خیلی تحریک میشد و میگفت نریمان منو دیوونه کن منو بکن. ولی درکل اهل این نبود که حرفای زشت بزنه و مثل جنده ها رفتار نمیکرد.
سال 95 باهم ازدواج کردیم و دوماه بعد از اتفاقی که توی موبایلش افتاد واسم چیزهایی رو شد و فهمیدم قبلا با 9نفر تجربه سکس داشته، بااینحال چون میدونستم از گذشته ش ناراحته و آدم کثیفی نیس به زندگیم ادامه دادم تا زمانیکه این داستان پیش اومد و از هم جدا شدیم.
ر یه برادر داشت که 22سالش بود یعنی از خودش 8سال کوچکتر. من همیشه نسبت به برادرش شک داشتم چون یکبار توی ماه اول ازدواجمون ، موقع رفتن به یه مهمونی ، علی رفته بود و توی بستن سوتین به خواهرش کمک کرده بود، یبار هم من از سر کار رفته بودم خونه که دیدم روی تخت خوابیدن، ر با لباس خواب حریر بود و علی با شورت و از پشت ر رو بغل کرده بود انگار بعداز سکس خوابیده باشن
اما داستانی که باعث طلاقمون شد :
من قرار بود برم یه مسافرت کاری که کنسل شده بود و برگشتم خونه اما به ر نگفتم چون قرار بود علی بیاد پیشش که تنها نباشه و من میخواستم مچشون رو بگیرم
خونه ما یه اتاقک توی پشت بومش بود که من درستش کرده بودم اتاق کارم، اون روزم رفتم اونجا پنهون شدم
سر ظهر ر اومد خونه و تنها بود بعد علی بهش زنگ زد و ظاهرا گفت داره میاد خونه، از حرفای ر فهمیدم علی گراس کشیده و خیلی منگه.
وقتی علی اومد، ر یه تی شرت بلند پوشیده بود که یه وجب بالای زانوش بود.
علی یهو رفت سمت ر و پاهاشو مالید و میگفت ر خیلی داغی دلم میخوادت تورو خدا لخت شو
دستشو میکرد زیر لباس ر و تنش رو میمالوند و شدیدا حشری شده بود و میگفت بزار اینو دربیارم سینه ت رو بخورم فقط یکمی
حتی گاهی از بس حشری بود میلرزید و ر رو محکم بغل میکرد و گردنشو میخورد
ر عصبی شده بود و سعی میکرد علی رو آروم کنه اما علی خیلی حشری بود
ر : علی زشته بخدا اینجوری نکن من ازدواج کردم من خواهرتم نکن واااای زشته علییییی بسه
 
 
علی خواهرشو چسبونده بود به ستون و تی شرت رو تا کمر ر بالا آورده بود و پاهای سفید و تراشیده و زیباش رو میمالید و میگفت خیلی داغی بذارم لای پات؟ ر من خیلی دوست دارم ، میشه یکمی بکنمت؟
بعد لرزش افتاد به تنش و صداش و خودشو به ر فشار میداد
ر : دیگه وقتی گراس میکشی سمت من نیا کثافت من خواهرتم بعد نئشگیت میپره پشیمون میشی نکن علی
علی بیشتر فشارش میداد و درحالیکه تقریبن تی شرت رو از تن ر درآورده بود و داشت نوک سینه های درشتش رو میخورد یهو گفت : لااقل بزارم لای پاهات آبم بیاد خیلی دارم دیوونه میشم آبجی، خیلی کونت خوشگله خیلی سینه هات خوشگله، آبم بیاد آروم میشم
ر هرکاری کرد نتونست مانع بشه و تسلیم شد و گفت : نه لای پاهام نه … باشه با دستم بمالم واست تموم میکنی؟
علی گفت آره
بعد ر با دستش کیر علی رو از شلوارش در آورد و براش جق زد علی هم از پشت سینه های ر رو گرفته بود و شونه و گردنش رو میخورد و میبوسید.
من هم عصبی بودم هم ازشون متنفر شده بودم چون طوری علی داشت ر رو میمالید که سینه های بلوری و نازش داشت کبود میشد و حتا یبار گفت علی آروم بخدا نوک سینه هام درد گرفت ، علی من پوستم حساسه علامت میمونه نریمان میفهمه
یدفه علی بلند گفت جوووووون قربون سینه های حساس و درشت و نازت بشم من
بعد کیرشو از دستای ر درآورد و گذاشت لای پاهاش و بهش لاپایی زد که ر عصبی شد و گفت نه اینکار دیگه نه
ولی علی طوری فشارش داد که ر از درد سرشو داد عقب و با یه عشوه ی خیلی ناز گفت علیییی آی دردم میگیره
علی هم گفت جوووون اینجوری نکن دیوونه تر میشما بعد مجبورم کوس توپولتو بکنما
ر گفت خفه شو این حرفا چیه اشغال تو الان نمیفهمی تو حالت عادی نیستی بعد پشیمون میشی تورو خدا نکن
علی گفت پاهاتو بچسبون کاملا سریع آبم بیاد
 
بعد برش گردوند و از جلو بهش لاپایی زد و گفت آبجی تو هم حال کن دیگه کیرم نمیخوره به چوچولت؟
ر گفت : خفه شو تمومش کن
علی با دستی که دور کمر ر انداخته بود کون ر رو گرفته بود و از بس حشری بود یهویی یه چیز گفت : آبجی تو خیلی داغی خیلی کوسی کاش امیرم بود دوتایی میکردیمت نفست بند میاوردیم
ر هلش داد و عصبی شد و قاطی کرد ولی علی دوباره از پشت بغلش کرد و درحالیکه ر سعی میکرد خودشو رها کنه و به علی فحش میداد، علی هم از پشت کیرشو گذاشت لای پای ر و سریع شروع کررد به لاپایی زدن و طوری حشری شده بود و ر رو فشار میداد که ر لال شده بود از ترس. همینطور که داشت میکردش میگفت : امیر تو هم بیا دوتایی آبجیمو بکنیم تو که عاشق پاهاشی بکن توی کوسش منم بزارم دهنش واسم ساک بزنه … آبجی خیلی کوسی بخدا، امیر عاشق کونته امیر عاشق رون و سینه هاته بیاد بکنیمت جوووووون
بعد یهویی آبش اومد و ریخت روی پای ر .
ر خودشو از بغل علی در اورد و همونطوری لخت با یه شورت که هنوز پاش بود رفت حموم و فقط به علی فحش میداد که تو بی غیرتی.
من مونده بودم چیکار کنم، ر حموم بود که متوجه شدم علی به دوستش امیر زنگ زد و گفت در و باز میکنم بیا تو ولی آروم بیا. بعد یه نخ گراس آتیش کرد، امیر اومد توی هال و وقتی ر حموم بود دوتایی بازم گراس کشیدن و حرفایی میزدن که نمیشنیدم
چند دقیقه بعد ر از حموم اومد بیرون و داد زد کثافت اینجا ازین آشغالا نکش من بدم …
یهو خشک شد، لخت بود حتی شورت هم پاش نبود، همیشه جلوی داداشش راحت میگشت و نتیجه ش همین شده بود
وقتی از حموم اومد بیرون و امیر دوست علی رو دید خشکش زد و امیر سلام کرد و ر گفت علی تو نمیبینی من حموم هستم چیکار داری میکنی
بعد رفت توی اتاق خوابی که کاملا از اتاق کارم همه جاش رو میشد دید.
رفت توی اتاق خودشو خشک کنه و لباس بپوشه و در رو هم بسته بود، علی در زد و گفت ابجی یه لحظه باز کن کارت دارم نمیخوام جلو امیر ضایع ست . ر در رو باز کرد و علی رفت تو و دوباره شروع کرد به مالیدن پا و سینه های ر،
ر عصبی شد و گفت ولم کن چیکار داری میکنی اخه جلوی دوستت حتی؟
علی گفت نه اون کاری نداره ولی من الان چت کردم و فاز سکس دارم بیا یبار دیگه…
ر گفت خفه شو امیر میشنوه

 
 
علی هی بلند تر گفت و بعد گفت اگر نمیخوای امیر بشنوه پس بزار سریع یبار دیگه بکنم به کوس کاری ندارم…
بحدی بلند میگفت که امیر میشنید. ر عاجز شده بود و گفت توروخدا ول کن باشه برات میمالم ارضا شی بعد برو خونه
علی گفت باشه ولی بذارم لای سینه هات برام ساک بزنی تموم میکنم
ر انگار چاره نداشته باشه زانو زد و با بی میلی کیر علی رو کرد دهنشو سریع ساک زد اما علی کثافت بلند بلند میگفت جااااان چه سینه هایی داری تو چه ساکی میزنی…
ر بلند شد دستشو گذاشت روی دهن علی و گفت خفه شوووووو امیر میشنوه….
یهویی علی ر رو محکم گرفت و با حالت حشری داد زد اینجوری نکن بیشتر حشریم میکنیا
ر گفت چشم غلط کردم
علی درحالیکه داشت با انگشتش توی کوس خواهرشو میمالید گفت بذار امیرم بیاااااد دوتایی بکنیمت بخدا خوشت میاد
بعد صدا زد امیر داداش بیا
ر سعی کرد خودشو آزاد کنه ولی امیر هم اومد.باید میرفتم کمکش اما ازش متنفر شده بودم چون حاصل لخت چرخیدنهاش جلوی داداشش بود.
امیر از پشت ر رو بغل کرد و با انگشت سوراخ کونشو میمالید،علی هم انگشتشو فرو کرده بود توی کوسش.
دوتایی نزدیک به هفت هشت دقیقه اینکارو ادامه دادن و همزمان امیر شونه و گردن ر رو میخورد علی هم سینه هاشو.
یهو ر خودشو سفت کرد و لرزید و سرشو عقب داد و گذاشت روی شونه امیر، علی و امیرم تندتر مالوندنش تااینکه ر ارگاسم رسید و بلند بلند گفت بسه خواهش میکنم بسه تنم سست شد علی بسه داداشی…
علی گفت قربون نوک سینه هات که اینجوری درشت شده، دیدی خودتم حال کردی…
امیر هم گفت خیلی کوس خوبی هستین ر خانوم من اگه نکنم تموم نمیکنم
ر دیگه وا رفته بود. امیر خوابوندش روی تخت و علی از بالا دستای ر رو نگه داشت و امیر کیرشو در آورد و اول چندبار زد روی کوسش و بعد آروم آروم کردش تو، ر با بی حالی فقط میگفت بچه ها بسه خواهش میکنم….
بعد یهو آه میکشید و باز ادامه میداد بچه هااااا… علی منو نکنین منو دوتایی نکنین… علی داداش دوتایی منو نکنین..
امیر تند تند میکرد و علی هم سینه ها شو فشار میداد بعد ر رو برگردوندن امیر از پشت کیرشو کرد توی کوسش و علی هم کیرشو برد نزدیک صورت ر .
ر اول با دستش یکمی کیر علی رو مالید و بعد کرد دهنش و ساک زد.

 
 
بعد از یکمی امیر و علی جاشون رو عوض کردن و وقتی ر داشت کیر امیر رو ساک میزد امیر میگفت خیلی کوسی من تورو میخوام ببرم خونه مون و هرشب بکنمت خیلییی کوسی ، اخه این کوس و کون و پا و سینه حیفه یه نفری بکنه باید چندنفری بکننت
بعد آبش اومد و دیدم ر همونطوریکه اوایل آب منو میخورد آب امیر رو هم خورد و امیر داد زد جااااان علی آبمو داره میخوره
همینو که گفت علی هم کیرشو از کوس خیس ر کشید بیرون و آبشو ریخت روی کمرش
دیدن این صحنه ها برام عذاب بود ولی ازش متنفر شدم و سر همین ماجرا طلاقش دادم
جالب اینه که وقتی سکسشون تموم شد و علی با شورت ر کمرشو پاک کرد و ر هم با دستمال کاغذی کیر امیر رو پاک کرد و بعدش گفت علی خواهش میکنم حالا برو من باورم نمیشه اینکارو کردیم من به نریمان خیانت کردم
همینطوریکه داشت این حرفارو میزد امیر داشت پاهای ر رو نوازش میکرد.
یک ماه بعد طلاقش دادم و بشدت افسرده و پشیمون شد اما من ازش متنفر شده بودم، سال پیش از بس اصرار کرد دوباره رجوع کنیم و فهمیدم بعد از من دیگه هرگز باکسی نبوده و حتی سکس هم نداشته، بعداز اصرارهای زیادش قرار شد یه شب بیاد پیشم تا باهم باشیم، منم بخاطراینکه ازش انتقام بگیرم گفتم به شرطی که با علی بیاد
وقتی اومدن من به علی گراس دادم کشید و منو ر هم مشروب خوردیم و بعد از ر خواستم سه تایی سکس کنیم اولش گفت هرگز اما من براش داستان خیانتشو یاداوری کردم و گفتم من دلم میخواد تجربه کنم بعدش سه تایی سکس کردیم و چون ر مدتها بود سکس نداشت دیوونه شده بود
توی سکس بهش میگفتم ازمون بخواه بکنیمت، اونم با حشر زیاد میگفت نریمان علی منو بکنین نریمان منو بکن
اون شب تا صبح من و داداشش کردیمش
فرداش هم رفتیم انزلی و عصرش یه قایق با قایقران دربست گرفتیم و رفتیم وسط مرداب و قایق رو نگه داشتیم. از ر خواستم واسم ساک بزنه گفت جلوی این یارو قایقرانه نمیشه، اما اصرار کردم و واسم ساک زد، قایقرانه راست کرده بود
بعدش لباسای ر رو در آوردیم و منو علی دوتایی فقط مالوندیمش از حشری شدن زیاد منو علی چند بار ارضا شدیم
بعد قرار شد قایقرانه ر رو از پشت نگه داره و منو علی سینه و کوسش رو بخوریم اما یارو قایقرانه هم کم نذاشت و سریع مایوش رو در اورد و اونم افتاد به جون ر.
ر واقعا سکسی بود و هست توی قایق منو علی از بس ارضا شده بودیم دیگه رمق نداشتیم و قایقرانه تنهایی کیرشو کرد توی کوس ر و طوری گاییدش که داشت پاره میشد، من بیهوش افتاده بودم توی قایق و فقط با دست موهای ر رو ناز میکردم موقعی که داشت کوس میداد وقتی کیر توی کوس ناز خیسش فرو میرفت طوری سینه هاش و بدنش میلرزیدن که سه تایی از دیدنش داشتیم دیوونه میشدیم
فیلم بعضی قسمتای توی قایق رو دارم اگر کسی بخواد میتونم نشونش بدم.

 
 
نوشته: شوهر راحله

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *