این داستان تقدیم به شما
سلام .من عاشق زنم هستم ولی دست خودم نیست…
دوست دارم وقتی مهمون داریم از کون حسابی بکنمش. خونه ای گرفته بودم که صدا از اتاق خواب خوب بره بیرون. از در اتاق از دورش و زیرش صدا میره بیرون. از کانال کولر صدای نفس بلند. کشیدن حتی رد میشه..با دوستاش خیلی خوبم دختر خاله ها دختر دایی ها. 2 تا داداشش.و همش دعوتشون میکنم شب بمونن .مخصوصا عاشق اون دوستاشم که از شهرستان میان. میمونن .و از دانشجویی با هم بودن. از اوایل ازدواجمون دختر خاله ها خیلی باهاش صمیمی و تک تک میان پشیمون میمونن منم به خاطر این قضیه خیلی بهشون میرسم.اولا خانومم شبهایی که مهمون داشتیم نمیداشت سکس کنیم ولی یواش یواش را اومد.و بی سرو صدا سکس میکردیم .یه شبی که دختر خالش مهمونمون بود خواستم سکس کنیم.البته زنم نمیدونه صدا انقدر تو سکوت شنیده میشه.
وسط سکس گفتم از عقب بکنم خلاصه به زورراضیش کردم .کون دادنش وقتی زیرم نمیتونه سر و صدا کنه و مجبوره کون بده خیلی بهم حال میده یعنی یه جوری میکنم که قشنگ مهمونمون بفهمه زنم داره بد جوری کون میده ولی به زنم میگم صدا نمیره.اونم ناله هاشو تا جایی که میتونه میخوره.ولی یه جوری میکنم و اروم حرف میزنم که کاملا از بیرون شنیده میشه.الان چند ساله که برای دختر خاله هاش تک تک که میان مجبورش میکنم کون بده. البته لکن نمیدونست که به خاطر چی من شبهایی که مهمون داریم از کون باید بکنم دردش میاد چون معذبه جلوی مهمون.و سوراخ کونش حسابی تنگ میشه. 2 تا داداش کو چکاش که جاشون هر موقه میان پشت دره اتاق خوابه البته جدا جدا میان شب میمونن میدونم. از سوراخ در نگاه میکنن. منم زنمو یه جوری لخت میکنم که قشنگ بشه از سوراخ در همه جاشو دید.مخصوصا تو حیات لامپ بزرگ زدم که تو اتاق خواب نور باشه. روی تخت واسه داداشاش یه جوری لختش میکنم که قشنگ ببینن کون خواهرشون چه شکلیه . زنم فهمیده اونا نگاه میکنن ولی روش نمیشه چیزی بگه.
من همیشه کونشو قمبل میکنم به سمت سوراخ. در و میگنمش .خلاصه بعضی موقه ها میبرمش پشت در اتاق خواب میکنم تو کونش که ناله هاش شنیده بشه.مخصوصا دختر خاله هاش که میان التماساش و میشنون دیوونه میشم. یه شب درو نیمه باز گذاشتم و به سمت پنجره کردمش که متوجه نشه در بازه بیرون و حسابی تاریک کردم .جلوی چشمای دختر خالش از کون حسابی کردمش . یه شب بحثمون شد .داداشاش هر تو تا بودن ِخلاصه تو رختخواب نمیداد .منم با صدای .که همه بشنوند گفتم باید کون بدی.مجبورش کردم علنا کون بده. هر موقع دوستاش میان دیگه یواشِکی. در و کامل نمیبندم.اونم فهمیده چرا هی داداشاش و دختر خاله هاش شب اینجا میمونن. خلاصه از کون خشکلش یه تفریح خوب برای مهموناش ساختم. یه دفعه. قهر بودیم دیگه کون نداد منم جریمه اش کردم گفتم اذیتم نکن . گوش نکرد گفتم جریمت اینه که یه هفته هرشب باید کون بدی تا بدونی کون دادن نباید قطع شه .هر شب داداش شو میآوردم با خودم خونه. شب از کون. حسابی زنمو میکردمش لامپ و روشن میداشتم .که داداشش دقیقا ببینه .میدونست واسه داداشش کونشو روبروی در میکنم ولی نمیتونست چیزی بگه. شب که میشد التماساش به دعوا میرسید قشنگ سر کون دادنش دعوامون میشد و بعد دوباره باید جلوی چشمای. داداش میداد .3 روز از کون پشت سر هم از کون کردمش .رفت خونه مامانش فرداش رفتم دنبالش اونشب نکردمش .فرداشب اون یکی داداششو اوردم خونه.
این سری واسه داداش وسطیش کون باید بهم میداد. بردمش دم در اتاق خواب خوابوندمش سگی روی صندلی کونشو دادم سمت سوراخ کلید ولی زیاد دم در نرفتم که شک نکنه میدونست چرا دم سوراخ کلید داره کون میده. .میدونست داداشش منتظر گاییده شدنشه. ولی من خودمو میزدم به اون راه .حسابی که کونشو چرب کردم چشمای داداشش دقیقا داشت در فاصله 1 متری چرب کردن سوراخ کون خواهرش و میدید خیلی کون زنم باربی و خوشکل و سفید وتمیزه. زنم. خیلی ناراحت بود ..
خلاصه حسابی کردمش. از درد کون دیگه نمیتونست بده. 3 شب دیگه از جریمه مونده بود .اون سه شب. و فهمیده بود باید بده نمیتونست خیلی کونش درد میکرد. هی میرفت خونه مامانش .خلاصه رفتم دنبالش دوباره با داداش برگشتیم .بعد دختر دایی اومد خونمون چون میخواست. بره. داداش و نگه داشتم 7 شب جریمه و گذروند .بهش گفتم دیگه منمو اذیت نکن. اونوقت من عصبی میشم مجبور میشم جریمت کنم . هر سه شنبه داداشش میومد چون من سه شنبه شبها از کون میکردم..بعد خونمونو عوض کردیم. سه شنبه ها از کون میکردمش .داداشاش سر خونه ما اومدن دعواشون میشد. اونم. فهمیده بودن سه شنبه ها چه خبره. هر سه شنبه میخواستند بیان اونجا. ولی یواش یواش پیچوندمشون. الان فقط دختر خاله هاش میان منم دیگه سعی کردم گندشو در نیارم .داداشاش کم میان دختر خاله هم کم میاد ولی زنم میدونه سه شنبه ها باید کون بده.
نوشته: اسی کونکن
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید