داستان سکسی تقدیم به شما

پرده رو بزنین بالا . بزنین بالا . من می خوام همه جا رو ببینم . دنیا رو ببینم حال کنم . عشق کنم . می خوام بی پرده کس بدم . اکبر : تو که پرده نداری . بیا اینم یه پرده دیگه همه جا رو روشن ببین . اسمال جان مسافرا رو ببین چه جوری دور ماشین تو رو گرفته ان . اسمال آقا کس دزد -تو به کی میگی اکبر خان . اول تا آخر فکر و حواست در زندگی فقط به همین چیزاست . این زن جنده هست اون زن میده .. اون که لبخند می زنه حتما دلش می خواد -اووووووفففففف چقدر حرف می زنین از مزه میفته . تا تنور گرمه نونو بچسبونین . حالا دو تایی تون وقت سکس شدین کارشناس . بابا یه زن اون جوری که فکر می کنین نیست . اونم آدمه انسانه . از کره مریخ که نیومده . دلیل نمیشه که به هر کی که لبخند بزنه بخواد زیر کیرش بخوابه .اسماعیل : ولی همه زنا با کیر حال می کنند . می خواستم بگم نه این طور نیست دیدم که خودم از اوناشم و همین طور هم هست واسه همین ساکت شدم و دیگه چیزی نگفتم . گفتم بهتره فیلم بازی کردن رو بذارم کنار و بی ریا باشم ولی اینو هم گفتم که همه مردای دنیا هم با کس حال می کنن . -آره ولی انکار نمی کنن … اکبر همچین ضربه ای به کونم زد که یه لحظه حس کردم دارم پرت میشم بیرون -واااااایییییییی جرم دادی چه خبره . مگه سر آوردی .. -دست خودم نیست هیجان زده شدم . خیلی خوشگل و خوش مدله این کونت .. -اکبر خوب داری دید می زنی و باهاش حال می کنی -اسمال خان نوبت تو هم میشه . این نادیا جون هوای هر دو تا مونو داره -فعلا اکبر آقا با این کیرت کونمو جرش دادی . وای به کیر اسمال که تا بره تو کونم خون سرازیر میشه -اکبر آقا هوای من و نادیا جونو داشته باش . ما هم دل داریم دیگه .. چه باد خنکی میومد . حس می کردم که هوسو داره در تمام بدنم پخش می کنه .. دلم می خواست بعد از سکس همین جا دراز می کشیدم و می خوابیدم . با این که مدتی رو از خونه دور بودم ولی حال و حوصله رفتن به خونه رو نداشتم . می دونستم همون یکی دو ساعت اول دلتنگی ها تموم میشه و بعد هوس می کنم که برم بیرون یه گشت و گذاری بکنم و انگشت توی لونه زنبور کنم . خیلی دلم می خواست بدونم آدما چیکار می کنن . ولی اون جوری که آدما رو شناخته بودم  حداقل مرداشون که شبیه به هم بودند . همه شون هوسباز و چشم چرون و سیری نا پذیر . انگاری ما زنا آفریده شدیم برای اونا . بهشون حال بدیم . تر و خشکشون کنیم . دنیا رو فقط برای خودشون میخوان . هر وقت هم که سیرشدن میگن که ایرادی نداره شما خانوما هم از سفره دنیا لقمه ای بر دارین . تازه اگه از پس مونده هاش چیزی مونده باشه . خدا بگم چیکارشون کنه . ولی با همه اینا ما هم بهشون نیاز مندیم . ما هم بهشون رو میدیم . مثل همین حالا که من زیر دو تا کیر دبش و جوندار قرار دارم . کمر اسی رو زمین قرار داشت و  با این پرده ای که کنار رفته بود آسمونو به خوبی می دیدم . اسماعیل : اکبر نکنه از بیرون ما رو ببینن -نه بابا زاویه نداره . ما می تونیم ببینیم اونا نمی تونن ببینن . ما می تونیم بکنیم اونا نمی تونن بکنن . -وااااایییییی کس نادیا رو عشق است -تو کونشو بگو .. کون .. جووووووون . دستامو گذاشته بودم دور کمر اسماعیل اونو با فشار زیاد تری به طرف خودم می کشوندم . کیرش وقتی به ته کوسم می چسبید دلم می خواست با سرعتی صد برابر داخل کسم حرکت می کرد . مغزمو تنمو به یه حالت انفجار می رسوند . دود از کله ام بلند می کرد .. ولی آتیش گرفته بودم . اکبر رو کمرم خم شده شونه هامو می بوسید . سینه هامو گذاشته بودم رو دهن اسماعیل . یکی روگذاشته بود توی دهنش و یکی دیگه رو گرفته بود وسط دوتا دستاش . در همون لحظه اکبر هم کف دستشو گذاشته بود رو سرم و با موهام ور می رفت و از اونجا اومد پایین تر و پس گردن و شونه هامو طوری مالوند که فقط می تونستم سرمو تکون بدم و با بی حالی  به دور دستها نگاه کنم . -بچه ها تند تر تند تر کسم همین جوری می خاره -اسمال آقا اگه نمی تونی خارش کس نادیا جونو بگیری بگو من بیام بخارونم -دوست دارم کیرمو فرو کنم توی کونش ولی خاروندن این نادیا خوشگله کار خودمه . کیر تو نازک تره ولی این کلفتی همون چیزیه که نادیا جونم آرزوشو داشته و حالا خودم در بست در اختیارش هستم -اوووووخخخخخخ فدای شما دو تا فدا کار بشم من . چقدر دوست دارم وقتی دو تا مرد رو می بینم که این جوری صمیمانه در کنار هم به خوبی یه چیزو شریک میشن . اسماعیل : من و اکبر آقا دو تایی مون با هم جوریم رفیقیم . نامردی توی ذاتمون نیست . میگیم یه چیزی رو که داریم باید شریکی بخوریم . حالا ببینم نادیا خانوم اگه شما دو تا زن باشین یه مرد رو این جوری قسمت می کنین ;/; -یه چیزی توی همین مایه ها آره . اونو از وسط به دو تیکه اش می کنیم . اینو که گفتم سه تایی مون با هم خندیدیم . وقتی که می خندیدم حس می کردم که جفت کیر هایی که توی بدنم هستندبا لرزش و تکون بیشتری دارن بهم حال میدن …. ادامه دارد .. نویسنده …. ایرانی

نوشته های مرتبط:
جر دادن کس و کون زنِ خواننده مشهور شهر در شب احیاء
هدیه زنِ فاعل
سکس با زنِ همسایه قدیمی
پسران طلایی 116
زنی عاشق آنال سکس 116
مردان مجرد , زنان متاهل 116
خانواده خوش خیال 116
لبخند سیاه 116
نامردی بسه رفیق 116
خارتو , گل دیگران 116
فقط یک مرد 116
یک سر و هزار سودا 116
گناه عشق 116
هرکی به هرکی 116
شیدای شی میل 116
نادر و نازنین 116
زن نامرئی 64
زن نامرئی 13
زن نامرئی 300 (قسمت آخر )
زن نامرئی 239
زن نامرئی 250
زن نامرئی 216
زن نامرئی 224
زن نامرئی 240
زن نامرئی 215
زن نامرئی 20
زن نامرئی 274
زن نامرئی 28
زن نامرئی 256
زن نامرئی 23
زن نامرئی 247
زن نامرئی 6
زن نامرئی 17
زن نامرئی 254
زن نامرئی 4
زن نامرئی 232
زن نامرئی 25
زن نامرئی 214
زن نامرئی 8
زن نامرئی 255
زن نامرئی 275
زن نامرئی 36
زن نامرئی 32
زن نامرئی 70
زن نامرئی 226
زن نامرئی 34
زن نامرئی 10
زن نامرئی 189
زن نامرئی 267
زن نامرئی 91
زن نامرئی 22
زن نامرئی 292
زن نامرئی 251
زن نامرئی 98
زن نامرئی 293
زن نامرئی 227
زن نامرئی 41
زن نامرئی 282
زن نامرئی 270
زن نامرئی 262
زن نامرئی 287
زن نامرئی 299
زن نامرئی 228
زن نامرئی 127
زن نامرئی 40
زن نامرئی 279
زن نامرئی 14
زن نامرئی 85
زن نامرئی 79
زن نامرئی 33
زن نامرئی 113
زن نامرئی 223
زن نامرئی 264
زن نامرئی 2
زن نامرئی 222
زن نامرئی 105
زن نامرئی 153
زن نامرئی 290
زن نامرئی 18
زن نامرئی 71
زن نامرئی 74
زن نامرئی 246
زن نامرئی 137
زن نامرئی 141
زن نامرئی 89
زن نامرئی 45
زن نامرئی 72
زن نامرئی 278
زن نامرئی 281
زن نامرئی 66
زن نامرئی 59
زن نامرئی 90
زن نامرئی 94
زن نامرئی 202
زن نامرئی 150
زن نامرئی 50
زن نامرئی 69
زن نامرئی 77
زن نامرئی 57
زن نامرئی 284
زن نامرئی 155
زن نامرئی 75
زن نامرئی 102
زن نامرئی 15
زن نامرئی 157
زن نامرئی 88
زن نامرئی 27
زن نامرئی 56
زن نامرئی 117
زن نامرئی 58
زن نامرئی 123
زن نامرئی 3
زن نامرئی 49
زن نامرئی 276
زن نامرئی 80
زن نامرئی 60
زن نامرئی 51
زن نامرئی 82
زن نامرئی 149
زن نامرئی 122
زن نامرئی 165
زن نامرئی 159
زن نامرئی 142
زن نامرئی 286
زن نامرئی 120
زن نامرئی 115
زن نامرئی 143
زن نامرئی 111
زن نامرئی 166
زن نامرئی 125
زن نامرئی 128
زن نامرئی 210
زن نامرئی 158
زن نامرئی 211
زن نامرئی 132
زن نامرئی 160
زن نامرئی 134
زن نامرئی 207
زن نامرئی 97
زن نامرئی 156
زن نامرئی 193
زن نامرئی 177
زن نامرئی 197
زن نامرئی 288
زن نامرئی 188
زن نامرئی 144
زن نامرئی 121
زن نامرئی 174
زن نامرئی 206
زن نامرئی 195

اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *