داستان سکسی تقدیم به شما
–
دختر مشتاشو به زمین می زد و یک دفعه ناگهان دیدم که از اطراف پاهاش داره آب کیر بر گشت می کنه .. . به نظرمیومد که یکی داره میاد اون نزدیکی . دیگه این اواخر نکات ایمنی و امنیتی از دستشون در رفته بود . دلم واسشون می سوخت رفتم طرف صدا . پامو گذاشتم زیر پای مردی که بی هوا داشت میومد به این سمت و طوری اونو روچمنها به زمینش زدم که دیگه به زور از جاش بلند شد و فرار را بر قرار تر جیح داد . اون دو تا هم خودشونو جمع و جور کرده از محیط فرار کردند . سر به سر دیگران گذاشتن هم تا حدودی از دردهامو دوا و در مون می کرد . باید یه فکری به حال خودم می کردم که زندگی من از حالت یکنواختی خارج شه . رفتن به مجلس شورا و دخالت در سیاست و مبارزه با قاچاقچیان خیلی هیجان انگیز بود . یه گوشه ای از پارک یه اتاقکی بود که فکر کنم مال باغبون و نظافتچی وگلکار اون قسمت بود . دو تا جوون خوش تیپ ولی با لباس کار وژولیده کنار هم بودند .. رفتم به اتاقک اونا . دلم می خواست که ببینم چیکار می کنن . به چی فکر می کنند و خواسته هاشون چیه . این که نمیشه همش دنبال کراواتی و اتو کشیده و جنتلمن باشیم . اینا هم یه خدایی دارن . اتفاقا داشتن در مورد کس و دختر و زن و از این چیزا حرف می زدند . یه مشت حرفای پسرونه الکی خوش که مردا وقتی دور هم می شینن می زنن . هر زن یا دختری که یه نگاهی به اونا میندازه فکر می کنند که دیگه اون زن بنده و برده اونا شده و هر حرفی که می زنن باید گوش کنه . اسم یکیشون بود بهمن و یکی دیگه هم بود کامبیز . ظاهرا از اون دیپلمه های بیکاری بودند که دیگه از روی اجبار اومده و مشغول بودند . -ببینم کامی فکر می کنی با این شرایط بهمون زن بدن ;/; -چی میگی بهمن پیر زن هم ما رو قبول نمی کنه . عین سگ می دویم و نمی رسیم دولت هم میگه کون لق ما کار گرا . یه چیزی میندازن جلومون که از گشنگی نمیریم . دیگه چه فرقی براشون می کنه که خواسته های ما چیه . بهمن و کامی هر کدوم رفتن به سمتی . .. اییییییی این بهمن رفت یه گوشه ای و کیرشو در آورد و شروع کرد به جلق زدن . دیوونه شده بودم از دست این پسرا . خیلی از دخترا هم هستند که دلشون می خواد یه جورایی با پسرا حال کنند و خیلی هاشون هم اصلا از خجالت چیزی رو متوجه نمیشن ولی این ترس و نگرانی از آینده و جنبه نداشتن پسراست که نمیذاره چراغ سبزی نشون بدن . .. در هر حال اونا که رفتند و منم اتاقشونو خالی دیدم رفتم و دراز کشیدم . روی یه تشک کهنه که بوی خوبی هم نمی داد . همه وسایل اون اتاق نشونی از یک زندگی ساده مجردی رو می داد . سماور گازی کهنه ای هم اونجا بود که ظاهرا چای وقوری هم به راه بود . چقدر از تماشای گل و گیاه لذت می بردم . عطر ملایم و هوس انگیزی رو که همرام داشتم به لباسم زدم و خودمو با شکم انداختم روی تشک که حسابی دلبری کنم .. خواستم که خیلی بی خیال هم بخوابم ولی نتونستم . . بهمن و کامی تقریبا هم سن من نشون می دادند . . راستی راستی داشت خوابم می گرفت .. لحظاتی بعد یکیشون وارد شد . وقتی منو با اون وضعیت اونجا دید تعجب کرد ..خیلی آروم و به ملایمت طوری که مثلا منو از خواب بیدار نکنه رفیقشو صدا زد ..-هی کامی بیا اینجا ببینتم این فامیلته ;/; -نهههههه ولی عجب تن و بدنی داره . حاضرم اونو یک دست بکنم یک سرویس باهاش بر نامه اجرا کنم و اخراج شم از اینجا .. بهتره صداش کنیم -نه طفلکی خوابیده . -ولی بهمن عجب کون توپی داره . خسته شدیم از بس جلق زدیم . ببینم نکنه اینجا رو با هتل اشتباهی گرفته . -چی میگی کامی اینجا که بوی گندش آدمو جون به لب می کنه همینش هم مونده بود که این هتل پنج ستاره رو در اختیار این خوشگله بذاریم -ببینم بهمن همین طوری باید اینجا افتاده باشه تا چند ساعت دیگه ;/; اگه یه وقتی بیان و ببینن یک زن اینجا خوابیده یک فکرایی بد می کنند و نون ما آجر مبشه .شایدم اون از بس خسته بوده اومده اینجا خوابیده . انتظار داشتم که مثل گرگهای گرسنه مثل جوونایی که سیری پذیری ندارند بیان طرف من و بخوان باهام حال کنند ولی اونا بهم دست نزدند . تازه یه ملافه هم انداختند رو تنم که از پهلوها این بادی که داره میاد پهلوهامو اذیت نکنه . چقدر از این حرکتشون خوشم اومده بود . هر چند کامی یه خورده تیزتر حرف می زد ولی هر دو شون دوست داشتنی بودند دلم می خواست با هر دو تاشون حال می کردم و به هر دو تا شون حال می دادم …. ادامه دارد … نویسنده …. ایرانی
نوشته های مرتبط:
جر دادن کس و کون زنِ خواننده مشهور شهر در شب احیاء
هدیه زنِ فاعل
سکس با زنِ همسایه قدیمی
لبخند سیاه 134
خارتو , گل دیگران 134
گناه عشق 134
نامردی بسه رفیق 134
نادر و نازنین 134
پسران طلایی 134
خانواده خوش خیال 134
زنی عاشق آنال سکس 134
شیدای شی میل 134
فقط یک مرد 134
هرکی به هرکی 134
حضور نامرئی من!
دستی نامرئی (۱)
زن نامرئی 194
زن نامرئی 13
زن نامرئی 225
زن نامرئی 53
زن نامرئی 252
زن نامرئی 245
زن نامرئی 239
زن نامرئی 220
زن نامرئی 215
زن نامرئی 234
زن نامرئی 20
زن نامرئی 256
زن نامرئی 6
زن نامرئی 17
زن نامرئی 254
زن نامرئی 258
زن نامرئی 243
زن نامرئی 232
زن نامرئی 25
زن نامرئی 29
زن نامرئی 214
زن نامرئی 8
زن نامرئی 255
زن نامرئی 242
زن نامرئی 275
زن نامرئی 249
زن نامرئی 294
زن نامرئی 36
زن نامرئی 145
زن نامرئی 273
زن نامرئی 291
زن نامرئی 12
زن نامرئی 233
زن نامرئی 83
زن نامرئی 91
زن نامرئی 22
زن نامرئی 292
زن نامرئی 251
زن نامرئی 16
زن نامرئی 98
زن نامرئی 293
زن نامرئی 227
زن نامرئی 43
زن نامرئی 228
زن نامرئی 127
زن نامرئی 289
زن نامرئی 38
زن نامرئی 146
زن نامرئی 14
زن نامرئی 73
زن نامرئی 63
زن نامرئی 79
زن نامرئی 113
زن نامرئی 223
زن نامرئی 108
زن نامرئی 148
زن نامرئی 2
زن نامرئی 18
زن نامرئی 71
زن نامرئی 19
زن نامرئی 74
زن نامرئی 116
زن نامرئی 246
زن نامرئی 141
زن نامرئی 45
زن نامرئی 72
زن نامرئی 152
زن نامرئی 278
زن نامرئی 281
زن نامرئی 298
زن نامرئی 90
زن نامرئی 50
زن نامرئی 69
زن نامرئی 77
زن نامرئی 269
زن نامرئی 57
زن نامرئی 99
زن نامرئی 155
زن نامرئی 102
زن نامرئی 157
زن نامرئی 147
زن نامرئی 88
زن نامرئی 27
زن نامرئی 117
زن نامرئی 58
زن نامرئی 123
زن نامرئی 161
زن نامرئی 3
زن نامرئی 49
زن نامرئی 276
زن نامرئی 80
زن نامرئی 60
زن نامرئی 82
زن نامرئی 149
زن نامرئی 135
زن نامرئی 55
زن نامرئی 122
زن نامرئی 190
زن نامرئی 165
زن نامرئی 285
زن نامرئی 68
زن نامرئی 142
زن نامرئی 163
زن نامرئی 118
زن نامرئی 120
زن نامرئی 115
زن نامرئی 164
زن نامرئی 119
زن نامرئی 130
زن نامرئی 198
زن نامرئی 191
زن نامرئی 143
زن نامرئی 111
زن نامرئی 166
زن نامرئی 125
زن نامرئی 128
زن نامرئی 210
زن نامرئی 158
زن نامرئی 211
زن نامرئی 109
زن نامرئی 178
زن نامرئی 160
زن نامرئی 156
زن نامرئی 193
زن نامرئی 154
زن نامرئی 177
زن نامرئی 197
زن نامرئی 212
زن نامرئی 188
زن نامرئی 144
زن نامرئی 179
زن نامرئی 121
زن نامرئی 186
زن نامرئی 171
اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره
دیدگاهتان را بنویسید