داستان سکسی تقدیم به شما
–
دیدی خاله جون بهت گفتم اگه با نادیا باشی ضرر نمی کنی ;/; -همچین میگی که انگاری عمریه که این کاره ای . در حالی که ما خودمون الان چند وقته با هم از این بر نامه ها داریم . -این که درسته . من در همون مدت کوتاه تونستم خیلی چیزا یاد بگیرم .. آخخخ جاوید جون یواش تر . شما جوونا ی امروز که همش یه چیزی دم دستتونه این قدر حریصین ما جوونای دیروز باید چیکار کنیم . خاله خودشو جوون دیروزی فرض کرده بود . نمی خواست بگه که پیر شده . خوب که نگاه کردم دیدم جاوید حسابی کسشو هدف گرفته . شهین یه نگاهی هم به فرخ و ناهید انداخته بود . -تعجب می کنم . چه جوری یه خواهر و برادر این جوری با هم دارن حال می کنند . -خاله جون با تمرکز و حس گرفتن همه چی حله . الان من و تو با هم یه نسبت فامیلی داریم . با هم لز می کنیم . اونا هم یه همچین حالتی دارن . بهترین حالت برای این که این جور سکس ها جای اما و اگری نداشته باشه اینه که در حین سکس هر دو طرف فکر کنن که با هم هیچ آشنایی ندارند . فقط به لذت تماس فکر کنن . با همه اینا خاله بد جوری رفته بود توی نخ اون دو نفری که فکر می کرد برادر و خواهرن . اون از این که من با پدر ناصر و داداش نویان خودم سکس داشته خبری نداشت .. دستمو گذاشتم رو چشای خاله تا اون دیگه فقط حواسش به کیری باشه که رفته توی کسش . ور رفتن با سینه هاش به من لذت می داد . از این که خوشش میاد منم خوشم میومد . بالاخره بعد از دقایقی دسته جمعی با هم رفتیم حموم . چقدر به همه مون خوش گذشت . بدنهامونو کفی کردیم و همراه با کف فانتزیهای قشنگی درست کردیم . مثلا یه کف پرحجم روی کون خاله درست می شد . اونو می خوابوندیم یهو با کف دستمون می رسیدیم به کون خاله با همون دست اونو می مالوندیم . فکر کنم یه چند دقیقه ای رو همین جور توی بغل هم خواب رفته باشیم .. لحظه خداحافظی در روز بعد خیلی سخت بود . خیلی خنده دار بود همه مون هم شهری بودیم ولی خب یه حسی بهمون می گفت که وقتی پامون برسه به شهرمون این قدر مشکلات و کار های متفرقه زیاده که احتمال این که بتونیم دوباره همو ببینیم خیلی کمه . تازه من که برام پیدا کردن یه دوست پسر سکسی برام خیلی ساده بود زیاد در بند این دوستی ها نبودم ولی شهین مسئله رو خیلی جدی گرفته بود مخصوصا این که دو تا جوون بودند که خیلی بهش حال داده بودند . یه احساس خوبی رو درش به وجود آورده من اینو به خوبی درش حس می کردم . اون باور کرده بود که برای خودش کسی شده . به همه این بر و بچه ها علاقه خاصی پیدا کرده بود . یه چیزی باعث تعجب من شده بود و این که ناهید چه رابطه ای با اون دو تا پسر می تونه داشته باشه . یعنی یه زن بد کاره ایه که همیشه در دسترسه . آخه اونا طوری رفتار می کردند که اگه بخواهیم سه تایی شونو با هم ببینیم این کار خیلی راحت باشه . دیگه باید اونا را فراموش می کردیم . من و خاله مدتی رو در خیابون قدم زدیم . باید بر می گشتیم هتل پیش با با ناصر و مامان گلی خوشگلم . اونا حتما دیشب و دیروز بعد از ظهر رو حسابی با هم حال کردند . نمی دونستم این بابا جونمو چیکارش کنم . اون ازم انتظار داشت ونمی شد از دست خاله جون در برم . مامانو می تونستم کاریش کنم من و شهین روی نیمکتی در پارک نشسته بودیم . اون به نقطه ای خیره شده بود . انگاری عاشق شده بود -خاله جون شدی عین مجنون ها و نکنه گلوت پیش اون بچه ها گیر کرده . اگه غلط نکنم یه جورایی از فرخ خوشت اومده . ببین شهین جان تو با این لذتی که از سکس بردی و نشون دادی که یک زن در هر شرایط و سنی می تونه از زندگی خودش لذت ببره و احساس جوونی بکنه بازم می تونی کسان دیگه ای رو به طرف خودت بکشونی . ا گه قرار بر این باشه که با هر کی که باشی یه احساس عاطفی خاصی نسبت به اون پیدا کنی که این جوری نمیشه زندگی کرد . خلاصه با هر روضه خونی بود اون برش گردوندم هتل . دو تایی مون رفتیم حموم و یه حال حسابی بهش دادم . چند ساعتی رو خوابیدیم . وقتی که بیدار شدیم مامان بابا بهمون گفتند بچه ها دیشب پارتی بودین ;/; -بابا جون دست کمی از پار تی نداشت . نگاه خیره بابا به من نشون می داد که از من انتظار داره . انتظار داره که لذت سفر اونو تکمیل کنم -بابایی ما نبودیم خیلی به شما خوش گذشت ;/; یه اخمی بهم کرد که جا رفتم . وقتی که تنها شدیم بهش گفتم پدر تقصیر من چیه . این دو نفر رو چیکارش کنیم . حالا تو به اون شق القمرت بگو فعلا به همون زمین مامان قانع باشه تا سر فرصت بتونم یه کاری بکنم . خودمو انداختم توی بغل بابایی و از روی شلوار دستمو گذاشتم رو کیرش . آماده آماده بود . چون قبل از این که لمسش کنم به یاد دختردر تصور لختش شق کرده بود . …. ادامه دارد … نویسنده …. ایرانی
نوشته های مرتبط:
جر دادن کس و کون زنِ خواننده مشهور شهر در شب احیاء
هدیه زنِ فاعل
سکس با زنِ همسایه قدیمی
لبخند سیاه 161
نادر و نازنین 161
زنی عاشق آنال سکس 161
نامردی بسه رفیق 161
خارتو , گل دیگران 161
خانواده خوش خیال 161
پسران طلایی 161
فقط یک مرد 161
هرکی به هر کی 161
حضور نامرئی من!
دستی نامرئی (۱)
زن نامرئی 194
زن نامرئی 13
زن نامرئی 225
زن نامرئی 53
زن نامرئی 252
زن نامرئی 245
زن نامرئی 239
زن نامرئی 220
زن نامرئی 215
زن نامرئی 234
زن نامرئی 20
زن نامرئی 256
زن نامرئی 6
زن نامرئی 17
زن نامرئی 254
زن نامرئی 258
زن نامرئی 243
زن نامرئی 232
زن نامرئی 25
زن نامرئی 29
زن نامرئی 214
زن نامرئی 8
زن نامرئی 255
زن نامرئی 242
زن نامرئی 275
زن نامرئی 249
زن نامرئی 294
زن نامرئی 36
زن نامرئی 145
زن نامرئی 273
زن نامرئی 291
زن نامرئی 12
زن نامرئی 233
زن نامرئی 83
زن نامرئی 91
زن نامرئی 22
زن نامرئی 292
زن نامرئی 251
زن نامرئی 16
زن نامرئی 98
زن نامرئی 293
زن نامرئی 227
زن نامرئی 43
زن نامرئی 228
زن نامرئی 127
زن نامرئی 289
زن نامرئی 38
زن نامرئی 146
زن نامرئی 14
زن نامرئی 73
زن نامرئی 63
زن نامرئی 79
زن نامرئی 113
زن نامرئی 223
زن نامرئی 108
زن نامرئی 148
زن نامرئی 2
زن نامرئی 18
زن نامرئی 71
زن نامرئی 19
زن نامرئی 74
زن نامرئی 116
زن نامرئی 246
زن نامرئی 141
زن نامرئی 45
زن نامرئی 72
زن نامرئی 152
زن نامرئی 278
زن نامرئی 281
زن نامرئی 298
زن نامرئی 90
زن نامرئی 50
زن نامرئی 69
زن نامرئی 77
زن نامرئی 269
زن نامرئی 57
زن نامرئی 99
زن نامرئی 155
زن نامرئی 102
زن نامرئی 157
زن نامرئی 147
زن نامرئی 88
زن نامرئی 27
زن نامرئی 117
زن نامرئی 58
زن نامرئی 123
زن نامرئی 49
زن نامرئی 276
زن نامرئی 60
زن نامرئی 46
زن نامرئی 82
زن نامرئی 149
زن نامرئی 135
زن نامرئی 55
زن نامرئی 190
زن نامرئی 165
زن نامرئی 285
زن نامرئی 68
زن نامرئی 110
زن نامرئی 163
زن نامرئی 118
زن نامرئی 133
زن نامرئی 120
زن نامرئی 115
زن نامرئی 164
زن نامرئی 119
زن نامرئی 130
زن نامرئی 283
زن نامرئی 198
زن نامرئی 191
زن نامرئی 143
زن نامرئی 111
زن نامرئی 129
زن نامرئی 166
زن نامرئی 125
زن نامرئی 210
زن نامرئی 199
زن نامرئی 158
زن نامرئی 211
زن نامرئی 109
زن نامرئی 178
زن نامرئی 160
زن نامرئی 156
زن نامرئی 193
زن نامرئی 154
زن نامرئی 209
زن نامرئی 177
زن نامرئی 197
زن نامرئی 212
زن نامرئی 188
زن نامرئی 144
زن نامرئی 179
زن نامرئی 121
زن نامرئی 186
زن نامرئی 171
زن نامرئی 180
اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره
دیدگاهتان را بنویسید