داستان سکسی تقدیم به شما

کریم همون چند سانتی رو که تو کونم فرو کرده بود یواش یواش می کشید عقب و به نرمی اونو رو به جلو حرکتش می داد . -آخخخخخخ کریم حتی کون کردن تو هم به من حال میده . معلوم نیست چرا نمی تونی ملیحه رو سر حالش کنی . کف دستاشو گذاشته بود رو کپل من واونو به دو طرف می گردوند . خیلی از این گردشهای کونم خوشم میومد . کلفتی کیر شوبین دو تیکه کونم حس می کردم و اون حالی که به من می داد دلم نمی خواست که جاسم و زینال و عماد بر گردن . دستاشو از رو کونم رسوند به سینه هام و اونا رو به هر طرف که دوست داشت می گردوند . -کریم بازم که آبتو خالی کردی . چه زود ;/; تازه داشتم حال می کردم . باتو دارم می فهمم که کون  دادن هم چه کیفی داره . با این حرفام اونو بازم حشری نگه داشته طوری که وقتی کیرشو از کونم کشید بیرون دستشو گذاشت رو کیر و اونو دوباره فرو کردش توی کوس .. اون روز کریم ول کنم نبود و منم که به اندازه کافی حشری شده بودم دست ازش بر نمی داشتم تمام موهای سرشو کندم . .. وقتی هردومون حس کردیم که دیگه به اندازه کافی سیر شدیم دیگه تعطیلش کردیم . یه ساعتی بعد از تموم شدن کار ملیحه بر گشت و وقت غروب هم جاسم و زینال و عماد اومدن . کیر کریم سر حالم کرده بود . حوصله سرویس دادن به اونا رو نداشتم . نمی دونم چرا یه حس شومی داشتم . یه حس بدی که نمی ذاشت آروم بگیرم . منتظر یه حادثه بد بودم . تو بغل مردا آروم گرفتم و سه تایی اومدن سراغم . هر چند حال و حوصله حال کردن و حال دادن نداشتم ولی اون سه تا افتادن روم و خودشونو خالی کردن . نیمه های شب  که خواب بودم دیدم بیدارم کردن . راه بیفت بریم . -کجا ;/; -بریم زاهدان  -حالا ;/; -آره الان بهترین وقته -بذارین بخوابم بچه ها .. مسخره شدین ;/; الان چه وقت حرکته . صبح راه بیفتیم . الان اگه راه بیفتیم تا روشنی هوا فقط سه ساعت تو راهیم .. -پاشو بیا نازیلا این قدر باهامون یکی به دو نکن . مجبور شدم همراهشون راه بیفتم . تمام راه پشت ماشین چرت می زدم . خسته بودم . حالم گرفته بود . نمی خواستم به این آسونی ها اون کاری رو که شروع کرده بودم بی خیال شم . آخه باید به درد یه چیزی می خوردم . فقط داشتیم تخت گاز می رفتیم . من با این جاده ها آشنایی نداشتم و اولین باری بود که از این مسیر ها رد می شدم . تا چش کار می کرد بیابون بود . از اون بیابونایی که فقط اسمشو شنیده بودم . مدام تلفنی حرف می زدند . -جاسم بر نامه عوض شده .. جنسا رسیده بین راه . باید از بیراهه بریم . .. ظاهرا بر نامه زاهدان به هم خورده بود . اصلا نمی دونستم اینا از کجا دارن میرن . می دونستم جاده اصلی نیست . اصلا شبیه به جاده هم نبود .. -لعنتی ها ردمونو گرفتن ولی خدمت همه شون می رسیم . -مگه جناب سروان باهامون نبود ;/; -نمی دونم چرا کشیک اونا بهم خورد . ظاهرا وضع خراب بود و نتونستن به ما اطلاع بدن . .. یه چیزایی از حرفاشون فهمیده بودم و اون این که یه سری از مامورای دولتی و مبارزه با مواد مخدر یا پاسگاهها با این قاچاقچیا دست داشته با اونا همکاری می کنند و ظاهرا یه خورده با تغییر در افراد کشیک , سیستم بر نامه های اونا به هم خورده و یه سری از دوستاشون هم افتادن تله .. خود منم حس می کردم بد جوری افتادم تله . ترس برم داشته بود . اگه می خواستم فرار کنم توی این بیابون چیکار می کردم ;/; صدای تیر اندازی و درگیری منو به وحشت انداخته بود . اونا همونجا نگه داشته بودند . -زینال میگم بر گردیم -نه نامردیه شاید بچه ها کمک بخوان . این صدای گلوله های ماموراست . اینم صدای تیر  بچه هاست . -جاسم عماد همین جا باشین . نمی خوام یه تار مو از سر نازیلا جونم کم شه . مثل بید می لرزیدم . می تونستم خودمو قایم کنم ولی اگه یه گلوله راهشو کج می کرد و بهم می خورد چیکار می کردم . صدای تیر اندازی قطع شده بود . خاک و دود رو از چند صد متر اون طرف تر می دیدیم که به هوا پخش شده . نمی دونستیم که جلو تر بریم یا  بر گردیم عقب . همه جا ساکت بود . -زینال سر و صدای بچه  های ما میاد . اگه مامورا پیروز می شدند فریاد الله اکبر و مرگ بر امریکا و از این شعار های کوس شعرشون بیابونو پر می کرد .. در همین لحظات با فاصله های چند ثانیه صدای تک تیر می شنیدیم .. زینال یکی زد پشت عماد و یکی هم به پشت جاسم .. خودشه بچه ها ما بردیم . من این صدا رو می شناسم . این صدای تیر های خلاصیه که بچه ها دارن تو کله مامورا شلیک می کنن و اونا رو به درک واصل می کنن . جاااااان چه حالی میده .. من چندشم شده بود . با این که دل خوشی از این رژیم و ماموراش نداشتم ولی اونایی که خالصانه داشتن با این افیون ها و افیون پروران می جنگیدند چه گناهی کرده بودند . رفتیم طرف میدون جنگ .. ده  دوازده تا جسد پخش و پلا شده رو زمین افتاده بود …. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

نوشته های مرتبط:
جر دادن کس و کون زنِ خواننده مشهور شهر در شب احیاء
هدیه زنِ فاعل
سکس با زنِ همسایه قدیمی
زن نامرئی 64
زن نامرئی 13
زن نامرئی 300 (قسمت آخر )
زن نامرئی 239
زن نامرئی 250
زن نامرئی 216
زن نامرئی 224
زن نامرئی 263
زن نامرئی 240
زن نامرئی 215
زن نامرئی 20
زن نامرئی 274
زن نامرئی 28
زن نامرئی 256
زن نامرئی 23
زن نامرئی 247
زن نامرئی 6
زن نامرئی 17
زن نامرئی 254
زن نامرئی 4
زن نامرئی 232
زن نامرئی 25
زن نامرئی 280
زن نامرئی 214
زن نامرئی 8
زن نامرئی 255
زن نامرئی 275
زن نامرئی 36
زن نامرئی 32
زن نامرئی 70
زن نامرئی 226
زن نامرئی 34
زن نامرئی 10
زن نامرئی 189
زن نامرئی 267
زن نامرئی 91
زن نامرئی 22
زن نامرئی 292
زن نامرئی 251
زن نامرئی 98
زن نامرئی 293
زن نامرئی 227
زن نامرئی 41
زن نامرئی 282
زن نامرئی 270
زن نامرئی 262
زن نامرئی 287
زن نامرئی 299
زن نامرئی 228
زن نامرئی 127
زن نامرئی 289
زن نامرئی 38
زن نامرئی 40
زن نامرئی 279
زن نامرئی 14
زن نامرئی 85
زن نامرئی 79
زن نامرئی 33
زن نامرئی 113
زن نامرئی 223
زن نامرئی 108
زن نامرئی 264
زن نامرئی 2
زن نامرئی 222
زن نامرئی 105
زن نامرئی 153
زن نامرئی 290
زن نامرئی 18
زن نامرئی 71
زن نامرئی 74
زن نامرئی 246
زن نامرئی 137
زن نامرئی 141
زن نامرئی 89
زن نامرئی 76
زن نامرئی 45
زن نامرئی 72
زن نامرئی 278
زن نامرئی 281
زن نامرئی 101
زن نامرئی 66
زن نامرئی 59
زن نامرئی 94
زن نامرئی 202
زن نامرئی 150
زن نامرئی 50
زن نامرئی 77
زن نامرئی 269
زن نامرئی 57
زن نامرئی 284
زن نامرئی 155
زن نامرئی 75
زن نامرئی 102
زن نامرئی 15
زن نامرئی 157
زن نامرئی 88
زن نامرئی 27
زن نامرئی 56
زن نامرئی 117
زن نامرئی 58
زن نامرئی 123
زن نامرئی 3
زن نامرئی 49
زن نامرئی 276
زن نامرئی 80
زن نامرئی 60
زن نامرئی 51
زن نامرئی 82
زن نامرئی 149
زن نامرئی 55
زن نامرئی 122
زن نامرئی 165
زن نامرئی 285
زن نامرئی 159
زن نامرئی 142
زن نامرئی 286
زن نامرئی 120
زن نامرئی 115
زن نامرئی 164
زن نامرئی 130
زن نامرئی 143
زن نامرئی 111
زن نامرئی 166
زن نامرئی 125
زن نامرئی 128
زن نامرئی 210
زن نامرئی 158
زن نامرئی 211
زن نامرئی 178
زن نامرئی 132
زن نامرئی 160
زن نامرئی 134
زن نامرئی 207
زن نامرئی 97
زن نامرئی 156
زن نامرئی 193
زن نامرئی 177
زن نامرئی 197
زن نامرئی 212
زن نامرئی 288
زن نامرئی 188
زن نامرئی 144
زن نامرئی 121
زن نامرئی 174
زن نامرئی 186
زن نامرئی 206
زن نامرئی 195

اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *