این داستان تقدیم به شما

با سلام خدمت دوستان عزیز
این داستان بیشتر به درد خانم های متاهلی که از سکس با شوهراشون راضی نیستن و اصلا ارضا نمیشن یا دخترخانم هایی که مجرد هستن ولی دوست دارن ارضا بشن و پسر های خوشگلی که دوست دارن مفعول باشن و از مفعول بودن لذت میبرن میخوره …
***
این اولین بار هستش که من داستان سکسی مینویسم و واسه همین میخوام جریان اینکه چطور شد اولین سکس اتفاقی را شروع کردم و تا الان هم هنوز ادامه داشته را براتون تعریف کنم .شاید بعدا دوباره داستان تمام سکس های قبل و بعد از این سکس اتفاقی را براتون بنویسم .
اول چند جمله ای در مورد خودم از زبان دیگران بگم .
کلا آدم شوخ طبعی هستم و اصلا دوست ندارم وقتی یک نفر چند لحظه ای با من هستش بهش سخت بگذره و کلا شادش میکنم طوری که دوست داشته باشه تا آخر عمرش همیشه با من باشه به همین دلیل همه به من میگن که اخلاقم خیلی خوبه و حرف نداره . از نامردی و سو استفاده از صداقت و اعتماد و آبرو و هزارتا چیز دیگه هم به شدت بدم میاد .
یه مختصری هم در مورد نیاز زن به ارضا شدن بگم .
دلیل و ریشه اصلی اکثر طلاق ها نارضایتی در نیازهای جنسی هستش . همونطور که آقایون به ارضا شدن نیاز دارن خانم ها چند برابر آقایون به ارضا شدن نیاز دارن ولی متاسفانه اکثر آقایون از این موضوع بی خبرن و اصلا در این زمینه آگاهی ندارن .خوشبختانه من در زمینه آناتومی اندام و دستگاه تناسلی و جنسی زن ، نیاز جنسی زن و نیاز زن به ارضا شدن ، مشکلات روحی و جسمی ای که به دلیل ارضا نشدن زن واسش به وجود میاد و نحوه ارضا کردن زن و خیلی چیزای دیگه آگاهی و اطلاعات کافی را دارم .

 
تا قبل از این جریان با چند تا پسر خوشگل که دوست داشتن مفعول باشن و از مفعول بودن و سکس لذت میبردن سکس داشتم و چند باری هم با چند تا دخترمجرد که دوست داشتن سکس و ارضا شدن رو تجربه کنن ولی یا از آبروشون میترسیدن یا نمیتونستن به هر پسری اعتماد کنن تا اینکه به من اعتماد کردن سکس داشتم .
این داستان رو هم با اجازه خود زهره واستون نوشتم
من الان 27 سالمه وچند سالی هستش که ساکن استان چهارمحال و بختیاری هستم این جریان مال موقعی هستش که من 22 ساله بودم .
آشنایی با این خانم که اسمش زهره بود و اینکه چطور با هم یواش یواش دوست شدیم و تا اونجا که با هم حسابی رفیق شدیم رو خیلی خیلی خیلی مختصر میگم .یه روز توی یه اداره ای کار داشتم و برای حل کردن کارم به اون اداره رفتم که از شانس من کارمندی که باید کار من رو حل میکرد زن بود قد تقریبا بلند . اندام پر . سفید و 30 ساله و کون تقریبا تپل . این خانم یه متلکی انداخت و منم جوابشو به شوخی دادم و زهره که بعدا خودش بهم گفت عمدا کار من رو به روزهای بعد موکول کرد تا من دوباره به اون اداره برم تا بیشتر باهام دوست بشه و شمارمو برداشته بود.بعدازظهر همون روز یه نفر بهم اس ام اس دادتا اینکه حسابی با هم دوست شدیم و فهمیدم که زهره هستش.زهره متاهل بود با دو تا بچه و به همین دلیل اصلا قبول نمیکردم که باهاش سکس داشته باشم چون در حق شوهرش خیانت میشد تا اینکه گفت زندگیش و بچه هاشو دوست داره و تنها مشکلش تو زندگیش اینه که شوهرش نمیتونه ارضاش بکنه و چند بارهم با چند تا مرد دیگه آشنا شده که ازشون درخواست سکس بکنه ولی نتونسته بهشون اعتماد بکنه و خلاصه دیدم واقعا زندگی و آبروش در خطره و به زورقبول کردم . یه شب که شوهرش سر کار بود قرار شد بچه هاشو بخوابونه تا من برم خونشون و تاصبح حسابی ارضاش کنم شب فرا رسید و رفتم خونشون .
 
رفتم خونشون تمام اتاقا تاریک بودن بردمش تو اتاق کناری و تو همون تاریکی همین طور که سرپا بودیم شروع کردم به مالوندن سینه هاش . سینهاشو حسابی با روش اصولی ماساژ دادم و صدای آه وناله زهره دراومد وای باورم نمیشه بالاخره قبول کردی بیای منو ارضا کنی منو بکنی تورو خدا زودتر منو بکن منو ارضا کن بعد مانتوشو دراووردم و دوباره سینه هاشو کمرشو مالش دادم کرستشو دراووردم و شروع کردم به خوردن سینه و پستوناش و همزمان سینه و شکم و کمرشو ماساژ میدادم تمام بدنش خیس شده بود و هی آه آه میکرد و میگفت وای باورم نمیشه خیلی بهم حال میده کاش تو شوهرم بودی تو را خدا بهم حال بده ارضام کن منم هی پستونا و سینشو میخوردم و مالشش میدادم و زهره هی آه و ناله میکرد و حسابی حال کرده بود شلوارشو دراووردم و یواش دستم رو بردم رو کوسش آخخخخخخخخخخخخخخخخخ چه کوسی یه کوس تپل و نرم که تمام دستمو پر کرد کوسشو ماساژمیدادم و زهره هم هی ناله میکرد تو را خدا بهم حال بده منو بکن وای وای آه آه کوسم حال میخواد کوسم کیر میخواد کاش تو شوهرم بودی تمام بدنش بی حال شده بود و اصلا حال نداشت حرف بزنه شرتشو دراووردم و کوس و کونشو حسابی مالش دادم و زهره را میگی از بس آه و ناله میکرد و قربون صدقم میرفت دیگه حالی واسش نمونده بود همونطور که سر پا بودیم کیرمو گذاشتم رو کوسش با دستام کمر و پشتشو ماساژ میدادم و همزمان گردن و گونه و گوش و پستوناشو میخوردم و کیرمو رو کوسش میمالیم و کونشو ماساژ میدادم سوراخ کونشو میمالیدم زهره هم حسابی ناله میکرد و میگفت باورم نمیشه برای اولین بار یه شب بیاد موندنی دارم و دارم اساسی و حسابی حال میام .
 
خوابوندمش روی زمین و نشستم روی روناش و شروع کردم به ماساژ دادن و خوردن و لیس زدن بدنش از صورتش شروع کردم تا رسیدم به نافش و همزمان کیرم میمالید رو کوسش و زهره هم نفساش تند شده بود و آروم آه و ناله میکرد برگردوندمش رو شکم و نشستم رو پاهاش و دوباره شروع کردم به ماساژ دادن و خوردن و لیس زدن بدنش از گردنش شروع کردم تا رسیدم به کمرش و همزمان کیرم میمالید رو لبه های کوسش و کونش و زهره را میگی تند تند نفس میزد و حسابی صداش دراومده بود آه اه آه وای دارم حال میام من حال میخوام من باید ارضا بشم تا اینکه گفت حالا نوبت منه جاتون خالی یه ساک حسابی واسم زد و حسابی حال بردم بعد اسپری را اوورد زد به کیرم و دوباره خوابوندمش و یه نیم ساعتی بدنشو دوباره با دست ماساژ دادم و حسابی لیسش زدم زهره هم از بس آه و ناله میکرد کلا بیحال شده بود حالا دیگه نوبت کوسش شده بود انگشتمو کردم تو کوسشو شروع کردم به ماساژدادن چوچول و نقطه جی کوسش و حسابی ماساژ میدادم و زهره هم حسابی داغ و بی حال شده بود و هی آه و ناله میکرد که یه دفعه صدای آه و نالش بیشتر شد و ازتو کوسش حسابی آب پاشید بیرون همه جارو خیس خیس کرد منم اینقدر چوچوله و نقطه جی کوسشو مالش دادم تا حسابی ارضا بشه

 
ارضا که شد خوابیدم کنارش و یه نیم ساعتی ماساژش دادم تا حالش جا بیاد حالش که جا اومد دوباره یه ساک حسابی واسم زد و آبمو ریختم تو دهنش و زهره هم آب کیرمو مزه مزه کرد و قورتش داد و گفت فدای این کیرت برم که میخواد بره توکوسم گفتم هنوز مونده تا کیرم بره تو کوست گفت یعنی چی گفتم یعنی اینکه 1 بار دیگه باید کوستو با زبونم ماساژ بدم تا ارضا بشی بعد کیرمو میکنم تو کوست اینا که گفتم خیلی خوشحال شد انگار دنیا رو بهش دادن گفت من مردم واسه ارضا شدن خوابوندمش رو حالت یه پوزیشن 80 درصد به نفع زن و کوسشو چوچوله و نقطه جی کوسشو با زبون ماساژ دادم 20 دقیقه ای شد با زبون ماساژش دادم که دوباره یه جیغ بلندی کشید و دوباره آب از کوسش زد بیرون و ارضا شد دوباره یه نیم ساعت ماساژش دادم تا حالش جا بیاد حالش که جا اومد خوابوندمش رو زمین گفتم حالا نوبت اینه که کیرم بره تو کوست گفت آخ جون مردم واسه کیرت آخه کیر شوهرش کوچیکه و نمیتونه زهره را حسابی بکنه ولی کیر من 20 سانته و میدونم باید چطور زنو کرد که زیاد درد نداشته باشه و لذت هم ببره خوابیدم روشو کیرمو گذاشتم جلوی کوسشو یذره با کیرم به کوسش ور رفتم تا آماده بشه که خودش گفت بکن تو کوسم یواش یواش کردم تو کوسش چه کوسی تنگ و داغ و نرم شروع کردم به تلمبه زدن دوباره صدای آه و نالش در اومد و هی میگفت امشب رو اصلا فراموش نمیکنم امشب واسه اولین بار دارم حسابی حال میکنم تو را خدا حسابی منو بکن منو حسابی ارضا بکن کیرتو تا ته بکن تو کوسم و هی ناله میکرد …
 
با 5 تا پوزیشن کوسشو کردم که تو پوزیشن ششم که پوزیشن 90 درصد به نفع زن بود دیدم دوباره صدای آه و نالش زیاد شد و یه دفعه منو حسابی بغل کرد و فشار داد و بیحال شد فهمیدم دوباره ارضا شد تلمبه زدنوهمونطور ادامه دادم تا حسابی ارضا بشه بعد که ارضاشد همینطور که کیرم توی کوسش بود یه 10 دقیقه استراحت کردیم و دوباره شروع کردم به تلمبه زدن یه ربع ساعتی تامبه زدم که دیدم آبم داره میاد گفتم زهره آبم داره میاد کجا خالیش کنم گفت قربون کیرت برم فکر کردی من نامردم و به کیرت حال نمیدم قرص خوردم با خیال راحت بریزش تو کوسم منم حسابی تلمبه زدم و آبمو ریختم توی کوسش و زهره گفت جووووووووووووووووووون وای کوسم سوخت کوسم حال اومد کیر رفته تو کوسم قربون کیرت برم کوسم فدای کیرت حسابی بکنش چقدر داغ بود بهم حال داد سیرم کرد بعدش همینطور افتادیم تو بغل هم و هر دوتامون بیحال شده بودیم و هی بهم ور میرفتیم تا اینکه 2 ساعتی گذشت و دوباره کیرم بلند شد زهره گفت قربون کیرت برم انگار دوباره میخواد گفتم اره گفت خودم دربست در خدمتشم و یه ساک حسابی زد بهش گفتم زهره میشه از کون بکنمت گفت تا الان به شوهرم از پشت ندادم ولی چون امشب حسابی بهم حال دادی باشه از پشت بکن
 
منم خوابوندمش رو شکم و کیرمو گذاشتم لای رونای پاش و چند دقیقه با ماساژ بدنی آرومش کردم تا آماده بشه بعدش سر کیرمو گذاشتم رو سوراخ کونش یذره فشار دادم که دیدم گفت دردم میاد ولی اینقدر امشب بهم حال دادی که تا جایی که شده دردشو تحمل میکنم تا حسابی حال ببری منم کیرمو فشار میدادم ولی اینقدر تنگ بود که صدای جیغ زهره دراومد ولی کیرم تو کونش نرفت تا اینکه خودش گفت نترس با تمام وجود بکن تو کونم منم نمیخواستم اذیت بشه و از یه طرف میدونستم باید چطوری بکنم تو کونش که زیاد دردش نیاد و عادت بکنه با همون روش کردم تو کونش و چند دقیقه ای آروم هم کیرمو تو کونش عقب جلو میکردم هم ماساژ بدنی میدادم هم با دستام سینه و پستوناشو ماساژ میدادم هم با زبونم گردن و گونه و گوشاشو ماساژ میدادم و دوباره صدای آه و ناله زهره بلند شد از صداش کاملا مشخص بود که داره حسابی از روش و پوزیشن ها خوششمیاد و حسابی بهش حال داده خوب که حسابی آمادش کردم منم شروع کردم به تلمبه زدن تو کونش و صدای آه وناله زهره بیشتر و بیشتر شد و منم هی تلمبه میزدم نیم ساعت که تلمبه زدم خسته شدم کیرمو در اووردم و زهره یه ساک حسابی زد دوباره خوابوندمش و کیرمو کردم تو کونش و هی تلمبه زدم تا آبم اومد و خالی کردم تو کونش.

 
 
بعد کنار هم خوابیدیم به هم ور رفتیم تا خوابمون برد و ساعت تقریبا 4 صبح بود که زهره بیدارم کرد گفت پاشو برو حموم دوش بگیر و تا بچه ها بیدار نشدن و شوهرم نیومده برو گفتم خب بیا تا با هم بریم حموم اونجا دوباره ارضات بکنم گفت مگه میشه گفتم آره من راهشو بلدم با هم رفتیم تو حموم و دیدم چه کوس و کونی را دیشب کردم سفید سفید و تمیززهره یه ساک حسابی زد و دوباره خوابوندمش کف حموم و کیرموکردم تو کوسشو با یه پوزیشن خاص شروع کردم به تلمبه زدن و دوباره صدای آه وناله زهره بلند شد و هی میگفت امشب بهترین شب عمرم بود بدنش داغ داغ شده بود و دوباره آه و نالش در اومد من تلمبه میزدم و زهره هم آروم آه و ناله میکرد و بدنش بیحال شده بود و منم هی تلمبه میزدم و زهره هی ناله میکرد وتا اینکه ارضاشد و هی تو کوسش تلمبه زدم تا حسابی ارضا بشه بعدم اینقدر تو کوسش تلمبه زدم تا خودم هم ارضا شدم و ربع ساعتی روش خوابیدم و ماساژش دادم تا آروم شد وبعدم دوش گرفتیم و من رفتم بعد از این جریان تا الان هر وقت موقعیتش جور بشه یه شب تا صبح حسابی با هم حال میکنیم .
 
نظری داشتید بگین
 
نویسنده : مستر فانتزی

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *