این داستان تقدیم به شما
سلام بکس. منم یه سری زن داداشم خونه تنها بود رفتم بالا دیدم باحوله حمومه خودش خشک میکرد حوله رو که در اوورد لباس تنش کنه پوست سفیدش افتاد بیرون و باسن خشگلشو دیدم تا منو دید معذب شد خودمو زدم به اون راه و لباساشودادم دستش
چند روز بعد دیدم خوابه وکسی خونه نیست رفتم تی وی یه فیلم سکسی گذاشتم مرده درحال کردن کوس بود اه ونالشون درمیومد یه دفعه زن داداشم اومد پایین دید. به هرترتیبی بود رفتم پیشش دستمو بردم وبقلش کردم اول عصبی شد بعد که کیرمو دید راست شده بهش خورد و لباشو خوردم اروم شد درو قفل کردم بردمش رو تختم بزور لباساشو دراووردم
مقاومت کرد گفتم ندی میگم با فلانی دیدمت دامنشو زدم بالا شرتشو دراووردم تف زدم سرکیرم یه دفه کردم تو کوسش دادش دراومد خیلی تنگ بود رفتم سرسوراخ کونش اروم تف مالش کردم گفت نکن تا حالا ازکون ندادم گفتم خوشت میاد اروم اروم کیرمو کردم تو سوراخ کونش یکی دوبار فشاردادم بازشد گذاشتم تو کوسش میخواست بره بزور نگرش داشتم تا ابم بیاد ریختم رو شکمش گفتم هروقت گفتم میای میدی اونم چن تا فش داد رفت ولی ازاون وقت هروقت کسی خونه نیست حسابی میکنمش و جنده ی خودم شده البته شنیدم به چند تا از بچه محلها هم داده آمارشو در بیارم مینویسم براتون.
رجب رینگو
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید