این داستان تقدیم به شما
سلام دوستان. تصميم گرفتم اتفاق واقعي در ارتباط با رابطه جنسي پسر و مادر رو براتون تعريف كنم تا متوجه بشين كه اين روابط (هرچند تعدادشون كم باشه كه نيست) وجود داره و انكارپذير نيستن. به علت واقعي بودن داستان اسامي كاملا ساختگي هستن.اسم پسر علي نوزده سالشه ساكن تهران و ارتباطش با مادرش هنوز ادامه داره.اسم مادر پروانه ٤٤ ساله بازنشسته …
***
سه چهار سال پيش من با پروانه توي يكي از سايت هاي اجتماعي آشنا شدم و بعد از چند بار چت كردن ارتباط تلفني مون با نم بر برار شد. درباره خيلي چيزا با هم صحبت كرديم. يكي از موضوعاتي كه درباره ش بحث كرديم رفتارهاي علي بود. پروانه ميگفت علي خيلي منو دوست داره و زياد منو مي بوسه و بغلم ميكنه. و به اين عشق فرزندي علي به خودش احساس غرور ميكرد. يه بار كه داشت از اين ابراز علاقه صحبت ميكرد ازش پرسيدم مطمئني كه بهت نظر نداره. پروانه كه جا خورده بود با قاطعيت گفت امكان نداره. علي پسر گلي هستش و از اين حرفا. نظر من اين بود كه علي با اين رفتار داره به نوعي با مامان ور ميره و پروانه متوجه نيست.
پروانه اصلا حاضر نبود نظر من رو قبول كنه.(تابوي رابطه جنسي مادر و پسر) خلاصه بعد از مدت هاي طولاني از پروانه خواستم كه با انجام يه سري كارها علي رو امتحان كنه و عكس العمل هاي علي رو واسم بگه. پروانه زير بار ومي رفت اما با اصرار من در نهايت قبول كرد.
يكي از كارهايي كه از پروانه خواستم اين بود كه يه بار كه از بيرون ميرسه خونه و ترجيحا خودش و علي تنها هستن بره تو اتاق و در حالي كه فقط با سوتين هستش، از علي بخواد كه كمكش سوتينش رو باز كنه. (البته پشت به علي)
يه روز كه شرايط پيش اومد پروانه وقتي ميره خونه و علي خونه بوده ميره تو اتاق و بر اساس حرف من با شلوار و سوتين علي رو صدا ميزنه ازش براي باز كردن سوتين كمك ميخواد. علي موقع باز كردن سوتين مكس چند ثانيه اي ميكنه و با مالش شونه هاي پروانه سوتين رو باز ميكنه و بعد از اون پشت گردن پروانه رو ميبوسه و ميره.
از پروانه خواستم به علي اجازه بده كه بيشتر بغلش كنه و موقع بوسيدن به طور نامحسوس بذاره علي گوشه لبش رو ببوسه. واكنش علي به اين كار علي اين بود كه دائم پروانه رو بغل ميكرد و خودش رو به پروانه مي ماليد و تعداد بوسه هاش بيشتر شده بود. پروانه ميگفت علي به دلايل مختلف باسن پروانه رو يا حتي سينه هاش رو لمس ميكنه البته نه بطور واضح. طوري كه يعني اتفاقي دستش خورده.
پروانه كم كم با نظر من موافق شد و فهميد كه بله! علي آقا خيلي تو نخ مامانش هستش. از اينجا پروانه كه به نوعي بر اساس فرهنگ عمومي نه تنها ايران بلكه دنيا از رابطه مادر و پسر دوري مي كرد تصميم گرفت توي رفتارش با علي تعادل بر برقرار كنه. يكي دو هفته هم تصميم خودش رو عملي كرد اما بعد از اون زمان درباره اينكه علي دپرس شده و خيلي منزوي شده با من صحبت كرد. ازش پرسيدم خارج از بحث فرهنگي اين رابطه آيا تو خودت واقعا مايل به اين ارتباط هستي!؟ كه بعد از كلي صغرا كبرا چي ن گفت به خاطر پسرش حاضره هر كاري بكنه.
در نهايت اوايل سال نود و شش بود كه يه روز پروانه از ورزش بر گشته خونه و علي هم خونه بوده. ميره توي اتاق خودشون و علي رو براي باز كردن سوتين صدا ميكنه. وقتي علي سوتين رو باز ميكنه و ميخواد از اتاق بره بيرون پروانه ازش ميخواد بمونه و بر ميگرده به سمت علي و سوتين. و كامل در مياره. به گفته پروانه بدون رد و بدل شدن واژه يا جمله خاصي اولين سكس پروانه و پسرش علي شكل ميگيره و تا امروز ادامه دار هستش. درباره واقعيت داشتن اين رابطه من مطمئن هستم چون منو پروانه تمام جزييات زندگي هم رو مي دونيم. اول نوشته م تاكيد كردم كه بيش از سه ساله با هم در تماسيم و گهگاهي همديگه رو ميبينيم.
اگه دوست داشتيد داستان رابطه يه آقا پسر و زنداييش هم براتون تعريف ميكنم.
نوشته: روزبه
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید