این داستان تقدیم به شما
سلام به همه ی خوانندگان سایت شهوتناک.
مردی ۴۷ ساله هستم و ۱۷ ساله که ازدواج کرده ام و ماجرایی که میخوام بگم به حدود ۲ سال قبل برمیگرده . من از نظر سکس زیاد گرم نیستم ولی سرد هم نیستم اما از شانس بدم ، زنم خیلی سرد هستش و بزور دو سه بار در ماه سکس داریم . بنابراین نیازهای جنسیم اصلا برآورده نمیشد و اوایل با این موضوع کنار اومده بودم ولی بعد از چند سال و بخصوص بعد از توهینهای زنم در مورد نیاز من به سکس ، به این فکر افتادم که بناچار باید نیاز جنسیم را بیرون از خانه تامین کنم . اینم رو بگم که بنده مهندس کامپیوتر بوده و کارم تعمیرات کامپیوتر هستش بنابراین زیاد به شرکتهای مختلف رفت آمد دارم . در یکی از شرکتها خانم منشی زیبا و تپلی بود که خیلی باهاش احساس راحتی میکردم و عمدا سعی میکردم کارهای اون شرکت را به بعد ازظهر انداخته و بعد از رفتن بقیه خودمونی تر باهم صبحت کنیم .
بعد از مدتی که باهم صمیمی تر شدیم ، یک بار توی صحبتهام بهش گفتم که ما که از سکس شانس نیاوریم و ….گفت یعنی چی؟ گفتم یعنی اینکه در ماه بزرو یک یا دوبار با زنم سکس دارم و …. گفت مگه میشه ؟ گفتم والا برای ما که شده
.
اونروز تموم شد و یه روز سارا بهم زنگ زد و گفت که کامپیوتر دخترش خراب شده و اگه تونستم بهش یه سری بزنم . منهم بدروغ گفتم که خیلی سرم شلوغه و بعد از ساعت ۶ میتونم بیام و اونم گفت باشه منتظرم . از نوع گفتنش و لحن صداش شک کرده بودم که موضوع دیگه ای هست تا کامپیوتری ولی از طرفی بخودم میگفتم نه بابا اون شوهر داره و ….
بالاخره ساعت مقرر رسید و من به خونه سارا رسیدم زنگ زدم و وارد خونه شدم. از چیزی که میدیدم حیرت کرده بودم ، یه خونه زیبا با یه حوری زیباتر در داخل خونه . سارا خانم یک لباس نازک سفید با یه شلوارک پوشیده بود و رونهای سفیدش بهم چشمک میزد. سارا از اونی که قبلا دیده بودم خیلی زیباتر و خوشگلتر شده بود . گفتم دخترت کجاست و کامپیوترش چه بلایی سرش اومده ؟ اون گفت فعلا یه ذره بشین و یه گلویی تازه کن تا بعد . منهم از خدا خواسته سریع روی مبل نشستم و سارا برام یه چای اورد.
وای که چی بگم از وقتی که خم شد تا چایو بهم بده ، چاک سینه اش زده بود بیرون و از طرفی بوی عطرش هم دیونم کرده بود . کم کم داشتم شهوتی میشدم که به خودم نهیب زدم که سارا شوهر داره و نباید از این فکرا بکنم . ازش پرسیدم شوهرت چیکارس و اون گفت که یک سالی میشه که طلاق گرفته ولی بنا به دلایلی دوست نداره توی محل کارش بقیه بدونند که اون مطلقه هستش .
با گفتن این حرف چشام برقی زد و گفتم به به اگه شانس بیارم امروز یه سکس توپ را افتادم و میتونم دق دلی چندین ساله را امروز دربیارم . تو این فکرا بودم که سارا گفت میای به کامپیرترم یه نگاهی بکنی و بعد به سمت اتاق خواب راه افتاد . به اتاق که رسیدم پشت میز نشستم و کامپیوتر را روشن کردم . بعد از چند دقیقه سارا هم اومد نزدیکم نشست و شروع کرد با عشوه تمام به توضیح دادن مشکل کامپیوتر . من گفتم سارا خانم نمیگی با این عشوه که صحبت میکنی ، دل من اینجا ضعف میره . گفت مگه چشه؟ چطوری صحبت میکنم ؟ گفتم طوری صحبت میکنی که من چشام کامپیوترو نمبینه فقط شما رو میبینه؟
گفت وا . چه حرفا شما که مرد متاهل هستید، براتون خوب نیست به اینچیزا فکر کنید . منهم گفتم مگه متاهل ها دل ندارند . زیبایی شما هر مردی را مسحور خودش میکنه . خلاصه بعد از یک ربع صحبت کردن سارا راضی شد بشرطی باهام سکس داشته باشه که به چشم یه زن هرزه بهش نیگا نکنم و او را درک بکنم و تا حدامکان هفته ای یکی دو روز باهم سکس داشته باشیم و ….. بعدا فهمیدم که همه اینها نقشه ای بوده تا هم سارا بتونه به نیاز سکس اش برسه و هم من یعنی معامله برنده برنده .
بعد از قول و قرارمون دستمو دور گردنش حلقه زدم و لبمو روی لبش گذاشتم.از طرفی لب میگرفتمو از طرفی دستم روی سینه های بزرگ و سفت شده سارا بود و داشتم حسابی لذت میبردم. بعد از مدتی لباسشو دراوردم و کرست طوریش نمایان شد. آروم آروم شروع کردم به بوسیدن بدنش و از گردن شروع کرده و به سینه ها و روی ناف رسیدم .در این گیرو دار صدای ناله های سارا بلند شده بود و معلوم بود که عین من بشدت نیاز جنسی انباشته و عقب افتاده داره . به شورتش که رسیدم ، از روی شورت ، اروم اروم شروع به نوازش کردن کس خیسش کردم .
چند بار نوازش نکرده بودم که خودش شورتش را درآورده و دستم را گرفته و روی کسش گذاشت .
وای که چه کس نرم و زیبایی بود . حیف بود که نخورمش ، بنابراین شروع به خوردنش کردم و همزمان با انگشتم داخل کسش میکردم . صدای سارا خیلی بلند شده بود و با شدت سرم را به کسش فشار میداد و هی میگفت بخورش ، همه اش مال خودته ، محکمتر بخورش ، آخ خ خ خ البته منهم با این حرفای سارا بیشتر حشری شده و با حرارت تمام کسش را میخوردم .
بعد از چند دقیقه سارا پاهاشو جمع کرده و یه آخ آروم کشید که فهمیدم به ارگاسم رسید . چند لحظه ای اونو بحال خودش گذاشتم و کنارش دراز کشیدم تا اینکه سرم را در اغوشش گرفت و محکم لبمو بوسید و گفت که حالا نوبت منه که بهت حال بدم . منهم دراز کشیده و کیرم را در اختیارش قرار دادم تا حسابی بهش حالی بدهد. اونم سریع شروع کرد به ساک زدن ، نمیدونم سارا خوب سال میزد یا زنم بد که ساک زدن سارا خیلی بهم حال میداد .
بعد از چند باری که ساک زد ، باسن اونو بسمت خودم کشیدم بطوری که تقریبا حالت ۶۹ بشه و بعد بهش گفتم که ساک زدنشو ادامه بده و در همان حال من هم شروع کردم با سوراخ کس و کونش بازی کردن . بعد از چند دقیقه کیرم تو دهن سارا و انگشت بزرگم توی کسش و دو انگشت کوچکم تون سوراخ کونش بود و حسابی داشتم هم حال میکردم و هم به سارا جونم حال میدادم .
بعد از دو سه دقیقه ، سارا دوباره به ارگاسم رسید و من هنوز کار اصلیم را شروع نکرده بودم . بنابراین سارا را بلند کرده به حالت چهار دست و پا قرار داده و آرام کیرم و توی کس فرو کردم . وای که چه کس نرم و گرمی داشت ، تلمبه هام که شروع شد ، قربون صدقه رفتنهای سارا جون هم شروع شده بود و بیشتر بهم حال میداد . سارا هی بهم میگفت قربون کیرت بشم که اینهمه سختی کشیده ، بکن عزیزم ، محکمتر ، هرچه قدر که دوست داری بکن ، آخ خ خ خ خ ، فقط وای نایستا ، محکمتر فشار بده تا هردومون حسابی حال کنیم عزیزم ، بکن که خوب میکنی .
بعد از ۵ ، ۶ دقیقه آبم داشت میومد که کیرم و از کسش در آورده و روی باسنش ریختم و بیحال کنارش افتادم . سارا هم در حالی که محکم دستمو گرفته بود و خودشو بهم فشار میداد میگفت : سکس خوبی بود و میخوای ادامه بدی که من گفتم میخوام ولی بعد از ۱۰ دقیقه نه الان .
اونهم کنار دراز کشید و شروع کرد به نوازش کردن موهام .
بعد از یه ربع بلند شده و بهم گفت پاشو تنبل ۱۰ دقیقه شد دیگه، منهم بهش گفتم سارا تا حالا سکس از کون داشتی؟ اونهم گفت آره و بدم نمیاد دوباره هم داشته باشم . منهم بهش گفتم خدا رو شکر که حداقل تو با این مسئله مشکلی نداری چرا که زنم تاحالا نگذاشته از کون سکس داشته باشیم . سارا تا اینو شنید سریع بلند شده یه کرم از کشو میز آوردو بهم داد و گفت پس چرا معطلی ، شروع کن دیگه . منهم با کرم دستم و چرب کرده و آروم شروع کردم با سوراخ کون سارا بازی کردن .
اول یه انگشت و بعد دو انگشت و در ادامه آروم کیرمو تو سوراخ کون سارا جای داده و شروع کردم به تلمبه زدن . برای اولین تجربه سکس از کون ، تجربه جالبی بود و خیلی بهم حال داد . بعد از چند دقیقه سارا و من هردو با هم ارضا شده و من دوباره بیحال افتادم و یه بوس آبدار از پیشونی سارا کرده و ازش تشکر کردم .
این ارتباط باعث شد که از نظر سکس ارضا بشم و رفتارهای بد و سرد زنم دیگر آزارم نمیداد و از طرفی اخلاقم هم با زنم بهتر شده بود و بخاطر سکس با زنم دیگر دعوا نمیکردم و…….این رابطه تا ۲ سال ادامه داشت تا اینکه سارا بخاطر مسایل کاری شرکت از تهران منتقل شده و به شهر دیگری رفت و من الان دو ماهی هستش که دوباره با زنم به مشکل سرد مزاجی برخورده ام .
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید