من سارا هستم 33 ساله از تهران تنها زندگی می کنم . می خوام یه خاطره براتون تعریف کنم .
هر وقت مریض می شدم ،می رفتم پیش یه دکتر چون طرف قرارداد شرکت ما بود و هزینه ها رو شرکت پرداخت می کرد و شرکت فقط با اون دکتر قرارداد داشت . من همیشه با دوستم می رفتم پیشش . راستش زیاد ازش خوشم نمیومد . همیشه موقع معاینه الکی گوشی رو می ذاشت رو گوشش و اون سردستگاهش رو می کرد تو لباسم و می ذاشت تو سوتینم و به بهانه های مختلف دستش رو می کشید رو سینه هام هی تکون می داد و با انگشتاش نوک ممه هامو می مالوند . یه روز دوستم نتونست بیاد و مجبور شدم تنها برم مطبش ، آخر وقت بود و من آخرین مریض. ساعت 8 شب بود حتی منشیه هم خداحافظی کرد و رفت . پیش دکتر نشستم و براش از بیماریم و حالم گفتم . دکتره هم نگاه کرد و با لبخند بهم گفت برو رو تخت بخواب تا معاینه ات کنم .
منم بلند شدم و رفتم و روی تخت خوابیدم . منتظر بودم ببینم چکار می کنه که اومد دست گذاشت رو شکمم و فشار داد .
د : درد داره ؟
س : آره کمی .
دستش رو آورد بالاتر و زیر سینه ام رو فشار داد .
د : درد داره ؟
س : آره کم .
اومد و رو سینه ام رو فشار داد .
د : درد داره ؟
س : نه .
د : برگرد و روی شکمت بخواب .
برگشتم و خوابیدم .
اومد رونام رو گرفت و فشار داد و آروم شروع کرد به ماساژ دادن منم سرم رو تخت فشار می دادم.
د : درد داره ؟
س : یه کمی .
د : ماهیچه هات قفل کرده . بدون تمرین و گرم کردن کار بدنی سنگین انجام دادی ؟
س : آره بد از چند سال یه دفعه رفتم کوه و رفتم اون بالا ها .
د : رون هات وعضلات بدنت باید یه کمی ماساژ داده بشه .
س : آقای دکتر من بدنم خیلی درد می کنه نمی تونم درست راه برم قرصی چیزی نداره که زودتر خوب بشم ؟ نمی تونم درست راه برم به خدا . باید زودتر خوب بشم کلی کار عقب افتاده دارم .
د : فعلا یه کمی ماساژت می دم تا حالت بهتر بشه و بتونی خودت را به خونه برسونی . یه پماد ساکی سیلات هم برات می نویسم که می گی برات روی جاهای که درد می کنه بمالند قرص پرمنگنات هم برای گرفتگی غضلاتت خوبه که می نویسم و باید روزی یکدونه بخوری .
مرسی آقای دکتر خدا خیرت بده .
دکتر شروع کرد به ماساژ دادن من
با نوك انگشتاش از زير موهام از بالاي گردن تا وسط كمر تا برسه به بالاي باسنم رو به آرومي و مهارت مي مالوند و گاهي هم فشار كوچيكي وارد مي كرد. و دوباره از پايين پهلوهام رو با كف دست تا برسه به كنارهاي سينه هام ماساژ مي داد.
دستهاشو و گذاشت رو باسنم از بالاي كونم تا پشت رونم رو ميمالوند و رگهاي پشت رونم رو فشار مي داد. بی اختیار بدنم شروع به لرزیدن کرد . سه سال بود که سکس نداشتم . لرزش بدنم كاملا مشخص بود هر چی تلاش کردم نتونستم پنهانش کنم تو دلم خالی می شد فکر کنم دکتره فهمیده بود . یواش یواش بدنم داغ شد گر گرفتم . دکتره هم که این حالت رو دید پر رو تر شد و شروع کرد منو بیشتر مالوندن . حالا ديگه كم كم دستهاي دکتر داشت قسمت داخلي پاهام رو لمس ميكرد . دستش می برد لای کونمو می مالید و از روی دامن با کونم ور می رفت بعدش آروم آروم دستش رو برد زیر دامنم و شروع کرد از روی شرت با لبه های کسم ور رفتن دیگه داشتم می مردم نمی تونستم خودم را کنترل کنم . دستم بردم و از روی شلوار مالوندم به کیرش . دکتر هم یه لبخند به من زد و شرتم را تا زانو کشید پایین و دستش رو به کسم رسوند و شروع کرد با چوچولم ور رفتن .
انگشتش رو خیس کرد و شروع کرد روش چرخوندن . میکرد تو کوسم و توی کوس عقب جلو می کرد و باهاش ور می رفت . با کف دستش از بغل سینه ام رو می مالوند و با اون دستش با کس کونم ور می رفت .
دیگه داشتم می مردم . رو ابرا بودم .
یه دفعه زیپ شلوارش باز کرد و کیرش رو دراورد و گرفت جلوی صورتم . من هم کیرش رو اول بو کردم بعدش سرش را بوسیدم یه لیس از خایه هاش تا سرش زدم بعدش شروع کردم به خوردن همشو می کردم تو دهنم و درمیاوردم . کیرش کلفت بود و به زور تو دهنم جا می شد یه دفعه دکتر صورتم رو گرفت و شروع کرد تو دهنم تلنبه زدن، چند بار تو دهنم تلنبه زد و دوباره کیرش رو دراورد و روی صورتم کشید . چند بار این کار تکرار کرد. بعدش دامنم رو با شرت از پام دراورد و پرت کرد روی میز کنار تخت ؛ بالا تنم رو هم لخت کرد و شروع کرد به مالوندن سینه و هی جون جون می کرد بدنم داغ شده توی کسم خیس شده بود یه اسپره لیدوکائین آورد و زد به کیرش . و به من گفت قنبل کن ؛
من هم قنبل کردم بعدش یه میله پلاستکی که سرش مثل کیر گرد بود از کشوی میز برداشت و شروع کرد باهاش با لبه های کسم ور رفتن و مالوندن با هر مالشی که می داد…
(ادامه پست بعدی)
🌐بزرگترین کانال داستان سـکــسی
✔️ داستان سکسی
دیدگاهتان را بنویسید