داستان سکسی تقدیم به شما
سلام خدمت دوستان در این سایت شیرین که خواننده زیادی هم دارد و ارزوی روزها شیرین را دارم من هم مثل شما عزیزان دو سه سالی است که داستانهای این سایت را مطالعه میکنم بعضی از انها خیلی جذاب و سکسی است اتفاقی که در ماه قبل برای من افتاد خواستم برایتان بنویسم امیدوارم باندازه لذتی که من در این واقعه بردم برای شما هم جذابیت داشته باشه. من اسمم سارا است و 38 سالمه با بدن تقریبا قابل قبول با قد 168 و وزن 70 کیلو تا حدودی بدن پری دارم که معمولا اکثر مردهای ایرانی خواهان ان هستند نسبت به هیکلم باسن خوش فرم و قمبلی دارم خلاصه خدمتتان عرض کنم که 25 سالم بود ازدواج کردم و شوهرم هم مرد خوش تیپ قد بلند بود و مدت 10سال با هم بودیم متاسفانه بخاطر بعضی از مسایل از هم جدا شدیم که میشه گفت یکی از ان مسایل سرد بودن ایشان بود که بر عکس من بسیار هات و حشری هستم باور کنید بعضی از این داستانها را که میخوانم ارضا میشوم خیلی سکس را دوست دارم و میشه گفت جزوی از زندگیم است خوشبختانه بعلت وضعیت شغلی من بچه دار نشدیم که یکی از شانس های خوب من بود بعد از جدا شدن و بعلت وضعیت یک زن مطلقه در شهرستان منتقل تهران شدم و با نگرش به وضع خوب مالی یک اپارتمان جمع و جور در منطقه خوب تهران اجاره کردم و مشغول کار شدم در این سه سال که در تهران بودم بسیار از نظر سکس در عذاب بودم تنها ارام کننده من در سکس همین سایت و کانالهای مشابه بود که خودم را سر گرم میکردمتو اینترنت با اسامی مستعار با چند تا از مردها اشنا شدم و چت میکردم حتی تا چت سکسی هم انجام دادم ولی اعتماد نمیکردم که نزدیک بشوم ما معمولا دوروز در هفته پنجشنبه جمعه را تعطیل بودیم که اکثرا با ورزش و استخر خودم را مشغول میکردم نا گفته نماند که یکی از همکارانم که 40 ساله بود با هم خیلی صمیمی بودیم و گاها با هم حال میکردیم که این هم یک راه ارام کردن در رابطه با سکس بود یک روز در محل کار خانمها با هم در مورد نظافت خانه صحبت میکردیم که یکی از خانمها گفت یک شرکتی است که کارگر میفرسته هم قیمتش خوبه و هم خوب 8 ساعت کار میکنند و خودشان هم خیلی وارد هستند من شماره تلفن را گرفتم که روز پنجشنبه استفاده کنم و دوستم تاکید می این شرکت معتبریه و مورد اطمینان هم است خلاصه روز چهارشنبه از محل کارم زنگ زدم و برای روز پنجشنبه رزرو کردم حتی از من سوال کرد که کارتون جیست گفتم شیشه ای پنجره ها ونظافت خانه …
ساعت 8 صبح در زده شد وقتی در را باز کردم دیدم یک مرد حدود 40 ساله سلام کرد و وارد شد من هم قبلا پارچه و دستمال و سطل اماده کرده بودم کارها را گفتم و گفت کجا لباسم را عوض کنم اطاق را نشان دادم رفت لباسش را عوض کرد و کار را شروع کرد من رفتم تو اطاق تو فکرم امد میتونم با این حال کنم مرد تر تمیز با قد 180 و وزن حدود 82 را داشت شلوار لی پوشیده بود کیرش قلمبه جلو شلوارش نمایان بود و دیدن کیر قلمبه تحریکم کرد تو اطاق دست به کسم زدم کاملا خیس شده بود لباسم را عوض کردم شلوارک با یک تاپ بدون روسری امدم سر بزنم دیدم مشغول پاک کردن پنجره هاست چون هوا گرم بود عرق کرده بود و شلوار و پیراهن تنش بود گفتم لباس سبک نداری گفت معمولا من شلوارک میپوشم که راحت باشم دیدم شما خانم هستین دیگه نپوشیدم گفتم وقتی من پوشیدم تو هم برو بپوش رفت شلوارک و تی شرت بدون استین پوشید از بالا تا پایین وراندازش کردم دیدم بدنش خوبه شروع کردم باش حرف زدن دیدم اهل لرستان است پرسیدم متاهل هستی گفت بلی گفتم اخرین بار کی شهرتان رفتی گفت چون تابستانه کار زیاده و الان بیش از 3 ماهه نرفتم خلاصه خیلی قاطی شدیم و یواش یواش شوخی را شروع کردم ساعت 1030
بود براش چایی و شیرینی بردم گفتم بیا پایین و چایی بخور نزدیکش شدم به بهانه ای خودمو مالیدم دیدم بدش نمیاد یجورهایی مالیدن را بیشتر مکث میکنه ام چایی بخوره دیدم کیرش بزرگتر شده و کاملا مشخص است یواش یواش وارد حرفهای خصوصی شدیم گفتم دوست یا رفیق زن در تهران داری گفت نه بابا گفتم پس چکار میکنی گفت میسازیم دیگه چاره نیست وقتی این حرفهارا میزدیم کیرش را جابجا میکرد به بهانه جابجا کردن کمد کمک خواستم یکجوری قرار گرفتم که پشتم بان باشه کونمو چسبوندم به کیرش ازپشت کمد را هول میداد و کیرش کاملا لای کونم بود خیلی لفتش دادم کیرش را قشنگ گذاشته بود لای کونم گفتم هول بده بیشتر چسباند گفت خوبه با صدای لرزان گفتم خیلی خوبه اخه گنده است دیگه یهو گفت چی گنده است گفتم کمد را میگم بالاخره جدا شدیم ولی حواسم به کیرش بود که قشنگ مشخص بود امدم اطاق رو تخت دراز کشیدم دست به کسم زدم دیدم شورتم کاملا خیسه یخورده بازی کردم بعد امدم بیرون دیدم مشغوله تا نهار شد براش نهار اوردم گفتم بیا نهارتو بخور بعد ادامه میدی روبروی هم نشستیم داشتیم نهار میخوردیم همه اش چشمش بمن بود گاها کیرش را جابجا میکرد که من هم متوجه بشم نهار تمام شد مجددا مشغول شد من رفتم تو اطاق شورتمو در اوردم یک دامن کوتاه پوشیدم امدم به بهانه های مکرر دملا میشدم که چیزی بر دارم حواسم بهش بود دیدم نگاه میکنه طوری خم میشدم که مسلما کسم را دید میزد وقتی بلند میشدم میدیدم کیرش را اینور انور میکرد خلاصه کاملا اماده اش کردم که در انتها بتونم باهاش حال کنم دیگه چپ میرفتم کونمو بغلش میگذاشتم راست میرفتم کوسمو نشان میدادم ساعت حدودا 4 بود و تقریبا کار باتمام میرسید هم کار میکرد و هم من فشار میاوردم عرق کرده بود یادم رفت اسمش را بشما بگم اسمش ابراهیم بود گفتم ابراهیم خسته نباشی بیا دوش بگیر دیگه کار تمومه گفت اخه من حوله ندارم نه نیازی نیست گفتم این حوله براش اوردم و فرستادم دوش گرفت حوله بزرگ بود گفتم با حوله بیا بیرون تو اطاق لباس میپوشی گفت چشم اخه دوزاریش افتاده بود گفته بودم شوهر ندارم و با حرکاتم کاملا حشری شده بود از حمام امد بیرون چایی براش ریختم گفتم تا چایی بخوری من هم دوش بگیرم بیام رفتم دوش بگیرم جایی نشاندم که در حمام نیمه باز باشه میتونه ببینه در را نیمه باز گذاشتم و دوش گرفتم طوریکه کسو را میشستم رو بان بودو نگاه میکرد کونمو صابون میزدم دولا میشدم خوب نگاه میکرد دوش گرفتم امدم بیرون و ررفتم اطاق خواب رو تخت دمر خوابیدم بعد صداش کردم ابراهیم بیا امد گفتم قبل از اینکه لباس بپوشی این پماد را به کمر من بمال گفت چشم پماد را دادم و حوله را تا نصف کونم کشیدم پایین گفتم بمال بعد ماساژش بده شروع کرد مالید پماد گفتم مواظب باش حوله روغنی نشه حوله امو کاملا برداشتم و کون لختم جلوش بود بعد که کمرم رم مالش میداد گفتم یک کم پایین تر هم بمال امد لپهای کونمو میمالید کونمو دادم بالا که کسمو ببینه گفتم حوله خودت را در ار راحتتر دودستی ماساز بدی حولشو در اورد گفتم بشین رو پاهام راحتتره نشست احساس کردم کیرش سیخ شده و داره منفجر میشه گفتم حالا گردنم را هم بمال وقتی دستاش بگردنم رسید کونمو بالا بردم اخ جووون سر کیرش به کونم خورد کونمو قر دادم دیگه کارشو بلد بود کیرشو لای کونم جا داد بالا پایین میکرد تو حال بود گفت اینجوری خوبه گفتم قربون کیرت برم اره که خوبه دستمو بردم عقب و کیرش را لمس کردم هم گنده بود هم کلفت کیرش را گرفتم از پشت کردم تو کسم گفتم بکن بکن نشست رو پاهام و کاملا کیرشو کرد تو کسو حال میداد گفتم در بیار برگشتم کیرش را گرفتم گذاشتم تو دهنم براش حسابی ساک زدم بعد پرسیدم دوست داری کسمو بخوری گفت اره که دوست دارم بپشت خوابیدم یک کس خوری کرد که نگو دیدم دارم میلرزم گفتم تند تر تندتر یکبار ارضا شدم بعد گفتم چجوری دوست داری بکنی گفت دوست دارم از جلو بکنم و با سینه هات بازی کنم چشمات هم نگاه کنم کیرش باور کنید 17 سانت بود خیلی خوش فرم با کله گرد از جلم تا ته کرد تو کسو م سینه ها هم میخورد و تلمبه حسابی میزد گفتم با دستهایت سینه هام را بگیر من هم با دستهام سرش را گرفتم لبم را رو لبش گذاشتم گفتم تلمبه بزن جرم بده و ابتو تو کسم بریز شروع کرد تلمبه زدن دیدم داره ابش میاد وقتی گرمی ابش را تو کسم احساس کردم برای بار دوم هم ارضا شدم 5 دقیقه ای رو هم ماندیم و کیرشرا دراورد من دستم را جلو کسم گرفتم که ابش بیرون نریزه گفتم بیا بریم با هم دوش بگیریم وقتی داخل حمام شدیم نشستم تا ابش از کسم بیرون بیاد وقتی ابش میریخت بیرون هر دو کیف میکردیم ابش را کشیدم بدنم با هم دوش گرفتیم دیدم با راست کرد گفت یک خواهش دارم گفتم بگو گفت میتونم از کونت بکنم خیلی خوش فرمه گفتم باشه تو حمام وازلین داشتم گفتم اول کونمو بخور لیس بزن بعد کونمو لیس زد بعد وازلین زدم هم بکونم هم بکرش دولا شدم کله گرد کیش را که قربونش برم در سوراخ کونم گذاشت اروم اروم کرد توش وقتی کله اش رفت یواش یواش دادم عقب که تا ته کیرش تو کونم رفت خایه هاش به کسم میخورد از جلو با کسم بازی میکرد و از عقب تلمبه میزد حال میکردم که یهو اب داغش کونمو گرم کرد که خیلی لذت بردم بعد کیرش را کشید بیون مجددا ابش از کونم بیرون میامد که کیف میکردم با هم دوش گرفتیم و امدیم بیرون راهی کردم رفت و قرار شد که هر موقع برای نظافت زنگ زدم ایشان بیاد هم خانه را تمیز کنه هم کس و کونمو حال بده خلاصه نمیدونم شما چقدر لذت بردین برای من که معرکه بود
نوشته: سارا
نوشته های مرتبط:
دادن مامان به دوستانم در منزل
سکس با پرستار منزل پدری
خدمتكار منزل
دو روز زیر کیر سه کارگر
خانم کارگر عادت عجیبی داشت
سکس با کارگر جذاب
کون دادن به کارگر ساختمون
کون دادن ام به کارگر ساختمانی
کس دادن با حال به کارگر (۲)
کس دادن با حال به کارگر (۱)
کردن کارگر افغان تو استخر
به کارگر ساختمونی کس و سینمو نشون دادم
سکس با زن کارگر مرغداری
هوس کیر و دادن به کارگر ساختمانی
سکس با کارگر
دادن من به کارگر افغان
کون دادنم به کارگر افغانی
کارگر افغان و کون آقای مهندس
کارگر افغان و زن مهندس
کارگر خدمات
سرپرست شیفت و کارگر اهل حال
مارال، کارگر جنسی
کارگر جنسی
عمه سارا
سارا، فرشته ایی که…
بعد جیران و سارا، نوبت نقره بود
سارا و مربی باشگاه
دوست مامانم سارا
دخترخاله سکسیم سارا
ارباب همه، میسترس سارا و برده مغرور
سکس با عشقم سارا
من و خالم سارا
فانتزی های سارا (۳)
فانتزی های سارا (۲)
عید نوروز و سکس سه نفره با مرضیه و سارا
فانتزی های سارا
خاله سارا چطور اربابم شد؟
سکس با زنداداش خوشگلم سارا
سارا فقط زن بابام نبود (۳)
سارا فقط زن بابام نبود (۲)
سارا فقط زن بابام نبود (۱)
دختر دایی سارا
لز کردن من با دوستم بهناز و سارا
از پیشنهاد به سارا تا کون سفید صفورا (۳ و پایانی)
از پیشنهاد به سارا تا کون سفید صفورا (۲)
خاطره شمال با سارا
من و سارا دوست دخترم (۱)
سارا و آرمان
من و سارا، اتفاق تکرار نشدنی (۱)
سارا، آس دانشگاه
سارا عشق اولم
عشق سارا دوست همسرم
خدایا مرسی که الان مال همیم..!.. پوریا و سارا
لز من و سارا
بدن درد سارا
من و سارا
من و سارا کف حموم
من و الهه زیبایی سارا
دخترخاله سارا
راز سارا برملا شد (۲)
راز سارا برملا شد (۱)
سکس من و دخترخالم سارا
آشنایی من و سارا همسرم
از عشق سعيد و سارا تا نفرت
عماد و سارا
من و زنعمو سارا
سکس از کون با دوست دخترم سارا
اولین سکس من با سارا
تصادف شیرین من با سارا
خاطرات سارا
جنده کردن همسرم سارا
سکس لاپایی با سارا
سکس با سارا (۲)
خواهر زنم سارا (۲)
خواهر زنم سارا (۱)
سارا در کوهستان
من و دختر عموم سارا
ماجرای من و سارا
سارا
گاییدن سارا
سكس با خواهرزنم سارا
سامی و سارا
خاطرات سفر با سارا و دامیان
اولین سکس ناخواسته من با سارا (۱)
سارا بهتر از درسا بود
سکس سارا با بهروز
خیانت سارا
زندگی بر باد رفته سارا (۴)
اوج لذت سارا
زندگی بر باد رفته سارا (۳)
سارا میسترس شد میلیونر شد
زندگی بر باد رفته سارا (۲)
زندگی بر باد رفته سارا (۱)
سکس لذت بخش با سارا
تیراس و سارا
سکس با عشقم سارا و ازدواجمون
ناگفته های داستان حسنی با سارا
سارا و اولین خاطره لذت بار هادی
اولین خیانت سارا
ماجرای سکسی نگین و سارا
من و دختر عمه سارا
بهترین شب زندگی سارا
اولین سکس من و دوست دخترم سارا
عشقم سارا و پيرمرد صاحبخونه
از رضا تا سارا
سارا و دکتر زنان
سارا و پسرخاله
سارا و مدیرعامل شرکت
سارا منو میخواست…ولی
سارا و بهنام
من و سارا کون طلا
شب تلخ برای سارا و ندا
سرنوشت سارا
شب زفاف با سارا
اولین سکس سارا و کاوه
سارا و بهمن
کوس دادن سارا به من و خوردن پاهام
سارا و استاد
سارا عشق کودکی ام
سارا شاگرد افغانم
هدیه تولد سارا
سارا و پسر پالتو فروش (2)
سارا و دایی
سکس سارا و بابا
سارا و داداش
سارا و پسر پالتو فروش (1)
اولین سکس با سارا کارمند داداشم
عشق با غزال…نفرت از سارا
من و حسرت سارا
سارا دختری با سینه های فوق درشت
یه شب عالی با سارا
سکس با خاله سارا
مصائب سارا (1)
بردیا وگاییدن سارا خانم
سارا کس تپلو
سعید و سارا
سارا و دکتر حشری
سارا و محمد مصری
من و سارا در روز عروسی
سکس ما با پریسا و سارا
جای خالی سارا
سکس با دختر همسایه سارا
به یاد سارا
زبون سارا
سکس سارا با استاد دانشگاه
سکس با سارا
سکس با راضیه و سارا
سارا یعنی همه چی
سكس من با زندايي سارا
مامان سارا
اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره
دیدگاهتان را بنویسید