این داستان تقدیم به شما
علی هستم حدود 15 سالمه و این داستان برای 3 ماه پیشه
یه دختر خاله دارم که یه دختر داره اسمش هانیه س حدود 13 سالشه و رنگ پوستش عینهو بلوره و خیلی خوش فرم هست و تقریبا یکمی هم تپل هست
من همیشه دوست داشتم یبار بگامش تا این که یه روز اومدن خونمون و غروبش من دیگه خیلی حشری شده بودم وقتی داشتیم با xbox بازی میکردیم دستمو گذاشته بودم زیر کونش و اونم هیچی نمیگفت
شب شده بود دیدم خیلی حشری شدم گفتم بزار براش نقشه بکشم
دو راه به زهنم رسید
1)فیلم فردوسی پور رو بزارم براش که طرف زنگ میزنه میگه میدونی شهر کیر کجاست !
2)بهش بگم الکسیزو میشناسی؟! اگه بچه منفی بود که خودش کون میداد ولی اگه بچه مثبت بود دیگه دهنم سرویس میشد البته اگه مثبت بود بهش توضیح میدادم که الکسیز سانچزو میگم که فوتبالیسته !!!!!!
با هر بدبختی بود شب و سر کردم تا این که صب شد رفتم پیشش از راه دوم استفاده کردم و دیوث دستمو گذاش رو کوسش یکمی مالیدمش که دیدم دستم خیس شد!
بعدا دیگه آمپرم زده بود بالا میدونستم اگه امروز نگامش شب خابم نمیبره!
بش گفتم بریم پارکینگ به هوای فوتبال بازی کردن ترتیبتو بدم
رفتیم پایین اودم ازش لب بگیرم و بکنم تو کونش از پشت یه جیغ کشید که کر شدم!! هنوزم صدا جیغش تو گوشمه
آقا خلاصه از بس کردمش که دیگه ابم نمیومد و اونم 5 بار ارضا شد
البته بعد پسرعموش فهمید و منو با چند تا از دوستاش کردن یه بارم من و هانیه رو خوابوندن کنار هم دو تاییمونو کردن که داستانشو بعدا براتون میگم
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید