این داستان تقدیم به شما
داستان از اونجایی شروع شد که پدر و مادر من رفته بودن برای مسافرت به خارج و یه هفته ای نبودن بعد من دیگه نهایت فرصت رو داشتم اما اصلا هیچی کاری نمیکردم آنچنان چون تیر ماه هم بود مدرسه ها هم تموم شده بود البته بهتر چون خوشم نمیاد از مدرسه و قبل از اینکه بریم سر داستان و کلا پسری سفییدد با بدن کم مو خیلی کم یعنی قسمت هایی از بدنم مو داره و قدم هم متوسط و موهام بلند خیلی ن تا گردن خلاصه که هیکلم طوری بود که یه کم آرایش میکردم و لباس های مجلسی میپوشیدم واقعاً شبیه خانم ها میشدم خلاصه من چون تنها بودم بیشتر وقت تو خونه بودم اکثرا یا با گوشی با این رباط ها تلگرامی با بقیه حرف میزدم یا فیلم میدیدم آهنگ گوش میدادم و شیطونی هایی میکردم البته بیشتر وقت ها مثل زنا تو خونه میچرخیدم و لباس های زنونه میپوشیدم و با خیار کوچیک خودمو سرگرم میکردم و آخرش یه جورایی سیسیگاسم میشدم کسایی که نمیدونن چیه همون ارضا شدن بدون دخالت دست از طریق پروستات دو سه روزی به همین روال گذشت و تا اون روز شد که از درد اشکم در اومده بود رفته بودم خونه یکی از دوستام تا یه کم شراب بخوریم بعد از ظهر تا نصف شب حوالی دو سه نشسته بودیم و من گفتم که برم خونه اینا و اسنپ گرفتم گفت دو دقیقه دیگه میام
من از دوستم خدافظی کردم رفته سر کوچه واستادم سرگیجه باحالی داشتم و تو حال خودم بودم ماشین اومد من سوار شدم و راننده هم مردی حدود ۴۰ ساله بود ولی چهار شونه و خیلی بزرگ بود هیکلش بعد از اینکه نشستم عقب و سلام دادم بعد اونم سلام داد و رفتیم چون پنجشنبه شب بود نمیدونم چرا خیلی شلوغ بود خیابون ها یه نیم ساعتی طول کشید بعد متوجه شدم هی داره از آینه جلو منو دید میزنه شروع میکرد به حرف زدن اینا مثلا میپرسید مدرسه میری اینا چند سالته و از این چرت و پرت ها منم اصلا نمیدونم چم شده نگاهش یه جوری بود باعث شده بود داغ کنم قشنگ مشخص بود پاهام رو داشت دید میزد من یه شلوار جین جذب که رونام داشت شلوار رو پاره میکرد و هودی طوسی و گشاد و کفش های سفید و یکم آرایش با کولهپشتی بعد از نگاه ها و صحبت هایش منم شروع کردم مثل دخترای جنده صحبت کردن و حشری صحبت کردن و ضایع میکردم خودمو که کونم میخوارع مثلا میگفتم اره هیچکسی رو ندارم تنهای تنهام نمیدونم چیکار کنم نمیتونم به یکی تیکه کنم و فلان و میان حرف زدن هم فهمیدم اسمش علی هستش بعد دیدم که نزدیک شدیم خونه همین جوری مشغول حرف زدن که رسیدیم دم در خونمون بعد گفتم علی آقا با یه لحن سکسی کش دار بعد گفتم که من یه کم حالم خوب نیست و تعادل ندارم میشه ماشین رو بزارید و منو تا بالا کمک کنید که نیوفتم یهو دیدم انگار منتظر همین بود چشمام برق زد و سریع گفت چشم چرا که ن و از ماشین پیاده شدم من دو تا دستم رو انداختم دور بازوش و ماشین قفل کرد و رفتیم دم در گفت زنگ چندید با یه لبخند گفتم کسی خونه نیست یه کلید دارم تو کوله پشتیم هستش و پشتمو کردم بهش و رفتم عقب و کونم رو چسبوندم بهش
اونم هیچ مقاومتی نکرد گفت کدوم زیپ هستش گفتم کوچیکه کلید هارو در آورد در باز کرد بدنم داغ داغ بود اصلا نمیفهمیدم دارم چیکار میکنم داشتیم پله هارو میرفتیم بالا که دیدم دستشو انداخته بغل کمرم یعنی پهلوم و چسبونده منو به خودش داره میبره بالا رسیدم دم در من گفتم میشه منو ببری داخل آخه میترسم بخورم زمین اونم بدون اینکه بگه کرایه رو حساب کن برم یا نمیتونم اینا گفت چشم منم خم شدم کفشام رو در آوردم و از قصد کونمو براش قمبل کرده بودم و یه طوری سمت کیرش بود یه لحظه صورتشو دیدم بعد یه نگاه به شلوارش کردم دیدم یه چیزی برجسته شده داشت شلوارش رو پاره میکرد بعد تو همون حالت گفتم برگشتم گفتم کفشات رو در نمیاری گفت چرا اول شما گفتم اوو چه محترم با صدای خیلی نازک بعد نمیدونم چم شد داشتم با که میرفتم تو زمین که منو گرفت نداشت گفت مراقب باش و اینا قشنگ از روی شلوارش چسبونده بود بهم منم گفت ای بابا حواسم اصلا نیست گفت کدوم کلیده گفتم این درو باز کرد و رفتیم تو سریع هم درو بست انگار حالا حالا ها نمیخواست بره داشتم به طرف اتاق میرفتم که کیفم رو بزارم یهو دیدم یه درکونی محکم زد برگشتم گفتم با یه صدای حشری کننده گفتم آههه برگشتم نگاهش کردم گفتم دردم اومد بی ادب کیفو گذاشتم شلوارم درآوردم با یه شورت تنگ لامبادا که شورت معلوم نبود چون هودی تا رونام بود رفتم تو پذیرایی که پولش رو بدم منو دید آب دهنش راه افتاد نمیدونست چیکار کنه منم داشتم پول رو میشماردم بدم بهش دیدم کیرش داره شلوارش رو پاره میکنه بهش دست زدم انگار شک گرفته بودتش یهو نشستم رو زانو هام گفتم این چیه آنقدر بزرگه خشکش زده بود
شروع کرد گفت ببخشید اینا یهو گفتم بزار ببینمش کمر بندش رو باز کردم کشیدم پایین یعنی چشمای خمار یهو مثل کاسه باز شد کیر نبود که کیر خر بود بعد برگشتم گفت اوه چه کیر خوشگلی و اینا بعد شروع آروم آروم به ساک زدن کامل نمیتونستم ساک بزنم ولی تا نصف حداقل میخوردم براش نفس نفس میزد موقع خوردن هی تو چشماش نگاه میکردم شروع میکرد یه قربون صدقه و اینا بعدش دستاش رو گذاشت رو سرم و فشار میداد و میگفت بخور دختر خوب آفرین بعد هی کیرشو در می آورد میکرد تو منم زبونم رو مینداختم بیرون اونم کیرشو روی زبونم میمالید میکرد تو دهنم یه چند دقیقه گذشت گفت پاشو ببینم سفید برفی خیلی خوشم اومده بود شلوار و پیراهنش رو درآورد لخت بود کامل وایی خیلی هیکلی بود بعد نشست رو مبل سه نفره گفت بیا این جا دختر جون رفتم جلو گفت کون خوشگلت رو به عمو نشون بده ببینم بعد من شکمم رو گذاشتم رو کیرش و قمبل کردم براش بعد شورت رو دید هی قربون صدقه و میرفت و تعریف میکرد یهو شورت رو کشید تا زانو پایین و شروع کرد به چک زدن دم کونم با اون یکی دستش هم گرفته بود دستام رو نمیتونستم کاری انجام بدم فقط داشتم ناله میکردم بعد یهو دیدم سوراختم داره میسوزه دیدم تف انداخته و داره با انگشتاش که اندازه تو انگشت من کنار هم بود میکرد تو و میآورد بیرون منم خیلی حال میکردم بعد گفت بیا بیشتر روش منم شورتم رو در آوردم بود نشستم بین پاهاش و صورتم سمت صورتش بود دستم رو سینه های هیکلیش
زانو هام بغل روناش بود بعد از لب گرفت رو کیرشو میمالید به سوراختم خیلی خوب بود نزدیک بود غش کنم ولی تو بغلش بودم یهو کیرشو تا ته کرد تو کونم شروع کرد به تلمبه زدن من آه و ناله هام خونه رو برداشته بود خیلی درد داشت بعدش گفت یهو بلند شد کیرشو بزور کرد تو دهنم گفت بخورش ساک بزن آها فلان منم نزدیک بود اوق بزنم تا ته حلقم رفت کیرش و بعد فهمیدم که آبش داره میاد گفت آبم داره میاد زانو بزن جلوم منم مثل جنده پولی ها زانو زدم جلو پاش و زبونم رو دادم بیرون و چشمام رو حالت خمار کردم بعد یهو آب که نبود به لوله وصل بود ریخت رو صورتم دهنم نصفش رو خوردم بقیش هم پاک کردم با دستمال بعد دستشو گرفتم و گفتم بریم اتاق رفتیم اتاق من و رفتم رو تخت نشستم گفتم بیا اومد نشست یه کم کیرشو دو دستی براش حسابی مالیدم و بالا پایین کردم تا دوباره شق بشه شق که شد یهو هولم داد پاهام چسبوند به هم داد بالا شروع کرد سوراخمو خوردن وای که چه حالی یه کم که گذشت پاهام رو از هم وا کرد کیرشو کرد تو کونم نمیدونم چرا ولی تو این پوزیشن قشنگ احساس میکردم کیرشو تا دم نافم رفته شروع کرد تلمبه زدن و دستشو گذاشته بود رو گردن من و میگفت حال میده جنده دختره کون تنگ و اینا منم درد داشتم ولی لذت هم داشتم اشکم در اومده بود زیرش
بعدش گفت داگی شو منم شدم آروم شروع کرد کردن اینجا دیگه درد نداشتم و هی میگفتم تند تر تند تر بعد لاهاف رو گاز میگرفتم حین کردن چک میزد به کونم میسوخت کثافط خر وحشی بعد کمرم رو آورد بالا و چسبوند به سینش هودیم درآورد و سینه ها منو فشار میداد و گردنم رو میخورد بعد با یکی از دستاش شروع کرد به مالیدن کیرم وای که حسی بود اینجا دیگه رو ابرا بودم که آبم اومد شل شدم رو شکم خوابیدم رو تخت و اون داشت میکرد و بالآخره گفت آب منم داره میاد و ریخت تومم وای داغ شده بود کونم اصلا حسش قابل توصیف نیست بهت افتاد روم بعد بوسم کرد گفت ممنون عمو جون و خودشو تمیز کرد و لباساش رو پوشید و رفت دم در داشت کفشاش رو میپوشید بره منم همون جوری لخت اومدم بوستش کردم گفت کرایه چی عمو علی گفت نمیخواد و رفت دیگه هم ندیدمش.
سیسی
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید