این داستان تقدیم به شما

سلام به همه. این خاطره مال دوران نوجونی منه.کلاس دوم راهنمایی بودم کونم نسبت به هیکلم بزرگتربودبرای همین همیشه شلوارکردی پام میکردم اما بازم قلمبه بودن کونم مشخص بود تومحلمون سه نفر پیله کونم بودن که منو بکنند.علی،سعید،حسین.حسین چندباری انگشتم کرده بودیه بارم دست تو شلوارم کرد و انگشتشو به سوراخم رسونده بود.سعیدم چند بار بهم پیشنهاد سکس داد حتی گفت بیا دوطرفه حال کنیم اما من قبول نکردم. علی یه شب باهاش رفتم تو یه خانه خرابه که تومحلمون بوداونجا کیرشق شدشو نشونم داد. کیربزرگی داشت سرش یه جوری بودمیگفت بدختنه اش کردن قرار شد براش جلق بزنم رو کیرش تف کردم شروع کردم جلق زدن اونم دستشو گذاشت روکمرم روی یه سکونشسته بودیم. من بادست چپ داشتم براش جلق میزدم علی یواش یواش دستشو برد تو شورتم منم یه کم خودمو جابه جا کردم تا بتونه انگشتشو به سوراخم برسونه. همون جورکه داشت سوراخمو میمالیدگفت چه تنگه سوراخت گفتم اره هنوز باز نشده گفت من چندتا از بچه های محل رو بازکردم میخوای تورم بازکنم؟ گفتم درد نداره؟ گفت اولش چرا ولی بعدش نه!!!! بهش گفتم کیا روکردی؟گفت هروقت زیرم بودی بهت میگم. کیرش سفت شده بودپیش ابش اومده بود یه مایع لزج بی رنگ. کپلموگرفت تو دستش و فشار داد گفت بریم بکنمت یانه؟ گفتم خانه تون خالیه؟ گفت اره گفتم باشه برو درو باز کن من خودم میام.
 
علی رفت درو باز کرد منم بااحتیاط رفتم تو.خونشون جنوبی بوددرو که بست از پشت چسبید به کونم هلم دادسمت یکی ازاطاق ها. یه تشک پهن کرد دوتا بالشت هم اورد بهم گفت لخت شو بخواب منم لخت شدم به شکم خوابیدم علی نعلبکی به دست اومدتونعلبکی روگذاشت روزمین توش روغن نباتی بودلباساشو دراوردگفتم کسی نیادگفت خیالت تخت کسی نمیاد.بهم گفت یه بالشتو که بزرگتربود بزارم زیر شکمم منم گذاشتم کونم قمبلتر شد. علی نشست روم با انگشت های شصتش لای کونمو بازکرد گفت جان چه سوراخی!!خیلی وقته منتظراین لحظه بودم که سوراختو ببینم گفتم علی کونم پاره نشه گفت نه کسخل!!! باانگشت شروع کرد روغن زدن سوراخم گاهی انگشت میکردتوش یکم میسوخت خودمو جمع میکردم بادست چپش یه سیلی میزد به کونم کیر شقش میخورد به کپلام برگشتم تو چشاش نگاه کردم خندید گفت میخوام از دادن لذت ببری چرخیدم بهم گفت با دست کونتو بازکن منم تا جایی که میتونستم کپلامو از هم باز کردم کیرشو روغن زد شروع کرد درمالی کردن یه حس خوبی بود یه فشار کوچیک دادگفتم ایییی گفت جاااان!شروع کردکم کم فشاردادن یکم ازسرش میرفت تو.گفت درد داری گفتم نه بازفشار دادسرش رفت تو کونم گفتم اخ علی.گفت چیزی نیست شل کن تا راحتتربره توش تو گوشم گفت جواد هم مثل تو تنگ بودالان راحت میره تو سوراخش خیلی هم حال میکنه. بیشترفشار داد پشتم تیرکشید گفتم جان مادرت درش بیار. شروع کرد تلمبه زدن تمام وزنشو انداخته بود روم نمیتونستم تکون بخورم. بالشت دیگه رو گذاشت زیر سرم بوسم میکرد و قربون صدقه کونم میشد. منم چاره ای جز تحمل نداشتم. تلمبه هاشو تندترکرد. سوراخم بازتر شده بود. دردم کمتربود. یکم میسوخت گفت خوشت میادگفتم اره. تو کونم نگه داشت گفتم ابت امد گفت نه از روم بلند شد کیرش ازکونم دراومدگفتم کثیف شده گفت نه دوباره گذاشت درش فرو کردچند تا تلمبه زد باز درش اورد چند بار تکرار کرد یهو گوزیدم خجالت کشیدم اولین باربود جلوی کسی میگوزیدم. گفت خجالت نکش هرکی خورده زیرش گوزیده!!چند تا دیگه تلمبه زدتاارضاشدابشوریخت روی کونم گرمای ابشوحس کردم کنارم درازکشید یکم عرق کرده بودکیرش شلو ول شده بودگفتم علی به کسی نگی کونموکردی گفت حسین بدجوری عاشق کردنته گفتم میدونم شایدخودم بهش پابدم ولی توچیزی نگوبلندشدم رفتم دستشویی خودموشستم لباس پوشیدم بااحتیاط ازخونشون اومدم بیرون شب موقع خواب خودموانگشت کردم سوراخم یکم بازشده بود فرداش نمیتونستم روزمین بشینم یکم دردمیکردسوراخم.داشتم میرفتم سرکوچه علی دم خونشون نشسته بودسلام کردگفت درچه حالی گفتم ای خوبم گفت کجا گفتم میرم سرکوچه چیزی بگیرم گفت منم میام درشون روبست باهم راه افتادیم گفت بازم خونمون خالی شدمیای گفتم اره گفت قربون کون چاقت بشه علی کوچیکه.
 
 
گفتم اگه ابتوتوکونم بریزی چی میشه گفت کونت بزرگترونرم ترمیشه مثل کون جواد گفتم غیرجواددیگه کی روکردی گفت دفعه بعدکه زیرم بودی بهت میگم.سه روزبعدش دوباره خونشون خالی شد من رفتم خونشون دوباره تشک وروغن این دفعه راحتتر توش رفت گفت داره سوراخت گشادمیشه منم بیشترخوشم میومدموقع ارضاشدن گفت بریزم توش گفتم اره اونم تاقطره اخرشوخالی کردتوکونم.بلام خوابیده بودکه زنگ خونشونو زدن گفتم کیه گفت نمیدونم لباس پوشیدرفت دم درحسین بودمن تواطاق بودم حسین میخواست بیادتوعلی میگفت نه حسین گفت میدونم داری کون میکنی من ازاطاق اومدم بیرون حسین منوکه دیدخندیدگفت دیدم که اومدی توخونشون گذاشتم کارش تموم شه بعدبیام به علی گفتم بزاربیادتو حسین مثل قحطی زده هااومدشروع کردبه مالیدن کونم رفتم دستشویی اب علی روازکونم خالی کردم اومدم تواطاق به حسین گفتم لاپایی بزن گفت چراتوشی نزنم گفتم فقط علی توشی میزنی نمیخوای برو‌گفت باشه منم خوابیدم علی رفت بیرون حسینم لخت شداومدبالام گفت بزارسوراختو ببینم گفتم باشه لاشوبازکردیه جانی گفت شروع کردالتماس که درمالی کنه منم قبول کردم تف کردتوسوراخم شروع کرددرمالی کیرش قلمی تر ازعلی بود یکم درمالی کرد کونمودادم بالاتربادستام کپلاموبازکردم گفتم بکن توش اونم فروکرد گفتم اییییییی گفت علی خوب بازت کرده چندتاتلمبه محکم زد بالام شل شدگفت ابم امد گفتم چی زود گفت کمرم شله ابم زودمیاد.خلاصه هروقت خونه علی یاحسین خالی میشد من میرفتم وابشونو میاوردم سعیدهیچ وقت نتونست منو بکنه چون من بهش پاندادم نمیدونم چرا ولی الان که یاداون روزا میوفتم باخودم میگم کاشکی به اونم میدادم البته چندنفردیگه ازجاهای دیگه منو کردن که اوناهم خاطره های خودشون روداره

خدافظ
 
نوشته: کون چاق

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *