این داستان تقدیم به شما
سلام
با این سایت مدتی است آشنا شده ام ببخشید که زیاد خوب مثل شماها نمیتوانم بنویسم من تا دیپلم درس خواندم
توی روستا زندگی می کنیم زود شوهرم دادندهیکلم بزرگ بود چهارده ساله بودم تو کلاس از همه دخترا قدم بلندتر و سینه و کپل هایم بزرگتر بود خانم معلمی داشتیم بنام خانم جهانی که معلم خیلی از درسهایمان بود از من خیلی خوشش می آمد خیلی از کارهای کلاس را به من می سپرد توی خانه ی یکی از فامیلهای ما که همسایه بودیم و زن و مردی سالمند بودند اتاق داشت مستقل طبق دوم دو سال بود تو ده ما معلم بود مجرد هم بود بقیه خانم معلم های دیگه شوهر داشتند ولی باز سه تایی جای دیگه اتاق داشتند تعطیلات را به شهرشان می رفتند
خانم جهانی چون تنها بود از مادرم خواست من شبها پیش اون بمانم ده ما سردسیر است گاز لوله کشی و اب لوله کشی نداشت فقط برق داشت راهش خیلی از روزهای زمستان بسته می شد اتاق خانم جهانی کرسی برقی داشت
خانم جهانی هم دختر خوش فرمی بود مثل من کپل های بزرگ داشت و سفید بود ولی چهره اش به قشنگی من نبود چون تو سه سال پیش سوخته بود چند جایش لک داشت چند شب بود هوا هم خیلی سرد من از پشت بام می رفتم پیشش کرسی برقی قطع کرد مجبور شدیم لحاف کرسی را ورداریم بغل هم بخوابیم همدیگرو بغل می کردیم قد منم تقریبا اندازه خانم جهانی بود اون لباس خواب خیلی نرمی تنش بود من با لباس معمولی که تیشرت بلندی بود و شلوار خانگی چند شب همونجوری گذراندیم تا سه روز پشت هم تعطیل بود جمعه هم اضافه شد رفت شهر کرسی برقی را برد درست کرد آورد پول برق مشهدی عیسی زیاد آمده بود زنش صغری قبض برق را اورد که تقصیر خانم معلمه زیاد اومده 5800 تومان بود خانم معلم داد دیگه از ترس برق کرسی نگذاشت با هم زیر لحاف کرسی میخوابیدیم عوضش چراغ والور روشن می کردیم یک شب دیدم خانم جهانی دستشو کرده زیر شورتم داره کسم را می ماله خیلی خوشم می اومد چیزی نگفتم اونقدر مالید تا بدنم لرزید حالم دگرگون شد خیلی لذتبخش بود نفسم بند می اومد ضربان قلبم زیاد شده بود دیگه نتونستم وانمود کنم خوابم صدای آهم در اومد انگار تمام عضلات بدنم را می کشیدن تا از کصم آب زد بیرون و راحت شدم ولی باز خودمو زدم خواب دیگه هر شب منتظر بودم کارشو شروع کنه تا خودمو خواب میزدم شروع میکرد مثل دفعه های قبل میشدم باز تعطیلی شد رفت شهر 4 روز دیگه اومد من خیلی دلتنگش بودم لحظه شماری می کردم زودتر بیاد وقتی اومد شب که رفتم پیشش برایم 6 تا شورت گرفته بود خیلی نرم و زیبا و دو دست لباس خواب مثل مال خودش حمام عمومی داشتیم تازه ساخت 4 دوشه صبحها تا 14 زنانه بود بعدش تا دم طلوع افتاب صبح مردانه هفته ای یک روز یا نهایتا دو روز میرفتم حمام اون شب تازه از حمام اومده بودم گفت لباساتو در بیار اینارو بپوش پیراهن نرم با شلوار نرم و شورت همه شون صورتی خوش رنگ بود
تا پوشیدم چشم گذاشت ولی میدیدم داره همه تن لختمو می بینه دوس داشتم ببینه چون خیلی تمیز بودم و مثل خودش سفید میوه خوردیم و خوابیدیم تا خوابیدیم زود چشمامو بستم که خیلی دلم میخواست حالا سینه هامم تقریبا بیرون بود شروع کرد اول سینه هامو مالیدن خیلی خوشم می اومد لباشو گذاشت رو سینم خورد که انگار دنیارو بمن دادن با دستش شلوارمو داد پایین خودم را بلند کردم تا شلوار و شورتمو کشید پایین دیدم مال خودشم داره در میاره پیرنمو داد بالا تا زیر گلوم اومد روم دیدم لخته شروع کرد لبمو خوردن که دیگه نتونستم دوام بیارم منم لبشو خوردم و لپ های کونشو مالیدم صداش دراومد جووون پریسا جونم چراغ خواب خونه را روشن کرده بود درهم قفل بود بعد خوردن لبام سینه هامو خورد دیگه مثل مار به خودم می پیچیدم هی دوست داشتم کسمو بماله لحافو داد کنار رفت میان پاهام کسمو شروع کرد خوردن دیگه تو آسمونا بودم زود برگشت کسشو گذاشت رو دهنم گفت مال همو بخوریم کسش خیلی تمیز بود چون دوس داشتم مال منو محکم بخوره منم شروع کردم که طولی نکشید ابم اومد و بدنم لرزید ولی مال خانم معلم هنوز نشده بود گفت بیا روم انگشتتو بکون تو کسم من پرده ندارم نترس حال نداشتم تکان بخورم ولی خودش منو چرخاند روش کمی حالم جا اومد دو انگشتی کسشو کردم هی میگفت کیر میخوام کیییییر بیشتر فشارم بده بیشتر که دیدم نفسش تو گلوش شکست عاعاعاع کرد شل شد بغلم کرد گفت مرسی شوهرم خخخخخ بعد توضیح داد گفت به این کار می گن لز من و تو لزبین هم هستیم خطر ابستن شدن نداریم ولی کیر چیز دیگریه پرسیدم تا حالا مگه دیدی؟ گفت پس پردمو با هویج زدم ؟! آره که دیدم دوس پسر داشتم پردمو زد بعد مدتی حال و حول غیبش زد
از اون شب دیگه لخت می شدیم ساعتها با هم لز می کردیم
اواخر بهمن بود دو روز بود حس می کردم سوزشی تو ناحیه شکمم دارم داشتیم لز می کردیم خانم معلم گفت مژده بده بزرگ شدی
گفتم چطور گفت بوی پریودی ازت میاد دیگه کسمو نخورد میدونستم #پریود چیه چون میدیدم خانم معلم هر ماه چند روز خون ریزی داره گفته بود منم بزودی میشم
نوار اورد گذاشت رو کسم یاد داد چسبشو بکنم بچسبه به شورت روزی چندتا عوض کنم تا خونم بند بیاد
اون شب با درد و سوزش پریود شدم خانم معلم گفت سه روز دیگه منم میشم
صبح رفتم دستشویی نوارم خونی شده بود زیاد نبود یکی به خودم داد بردم اونو گذاشتم و اومدم کتابامو ورداشتم رفتم مدرسه تو کیفم یک بسته نوار بهداشتی خیلی شیک که نوشته بود مسافرتی گذاشته بود تا رفتم خونه به مامانم گفتم نوارو نشونش دادم گفتم به خانم معلمم گفتم اون داد مامانم نوار بهداشتی نگو ندیده هاج و واج مونده بود گفت شهریها چه بخودشون می رسن ما کهنه می ذاریم اینا اینو !!
سه روز خون ریزی داشتم من خانم معلمو شبا انگشت می کردم و کسشو میخوردم خودمم دلم میخواست ولی دست به کسم نمی زد انگشتشو میکرد کونم اول بار زیاد خوشم نیومد ولی تا ادامه داد دو تا از انگستاشو کرد تو کونم انگار کسمو می کرد از منم میخواست کونشم انگشت کنم هی می گفت کونمو بگااااا کونم کون خیلی تمیزی داشت هرچه انگشت می کردم تمیز بود
عید شد و تعطیلات و باز شدن مدرسه ها هیچ سالی اونقدر منتظر باز شدن مدرسه نبودم میگفتم کاش تعطیل نمی شد
خانم جهانی یک روز قبل از تمام شدن تعطیلات اومد میدونستم پریود نیست چون خودم 9 روز بود از پریودم گذشته بود کلی برام چیزمیز اورده بود ازجمله یک ساک پر نوار بهداشتی که به مادرمم گفت بدم سال تموم شد شدم سوم راهنمایی پسر داییم اومد خواستگاری چون کیر ندیده بود خوشحال بودم ولی همه چیزو میدونستم بهار بعد از تعطیل شدن مدرسه عروسیم شد خانم معلمم هم تو عروسیم اومد شوهرم چیزی سرش نمیشد حتی نمیدونست سوراخ کس کجاس شب زفاف چنان فشارم داد که از درد پاره شدن پرده ام که خانم معلم میگفت پرده تو بسته است و یه سوراخ کوچولو وسطش داره سخت پاره میشه راست می گفت انگار کیرش کاردی بود برید و دو پاره اش کرد عقب جلو که میکرد حس میکردم خیلی خون اومد به توصیه خانم معلمم که برای تبریک با خواهرم دوتایی بعد پاره شدنم اومدن تو تا دستمال سفید را دیدن پر از خونه و جای سفید نداره گفت تا یک هفته نباید کاری کنید تا خوب بشی ابراهیم رفته بود زیر پتو خجالت می کشید ولی می شنید با خواهرم یک بار دیگه با دستمال کاغذی پاکم کردن من برام طبیعی بود خانم معلم انگار شوهر واقعیم بود حتی کسمو باز کرد چراغ قوه ی قلمی که خیلی از شبا توی کسمو باز می کردم می دید را از کیفش در اورد دوتایی داخل کسمو نگاه کردن نشونش میداد ببین چه ضخیم بوده انگار با چاقو بریدن پردمو میگفت ولی خیلی یواش پچ پچ میکرد ابراهیم نشنوه خواهرم تعجب می کرد هی می گفت #پریسا چه رویی داری خخخخ شوهرم نمیدونست دخترا هم ابشون میاد تا اب خودش اومد کیرشو کشید من نشدم ولی بعدها همه را یادش دادم با عشوه و نازی که می کردم دلشو می بردم ماههای اول شب و روز کارمون سکس بود کیر بزرگی برعکس ریز بودن و لاغر بودنش داشت نمیدونستم تا اون روز کیر بزرگ و کوچک چقد فرقشونه ابراهیم از من قدش کوتاهتر بود و لاغر ولی کیرش بالای بیست سانت بود
بعد نزدیک چهار ماه صبح که میخواستم غذا بخورم حالم بد میشد مامان ابراهیم زن بی شعوری بود قرص میداد بازم حالم بد میشد ولی رفع میشد اوایل مهر بود باز خانم جهانی یک روز قبلش اومده بود دلم میخواست برم پیشش از ابراهیم اجازه گرفتم که شبو بمونم پیشش قبول کرد تازه غروب شده بود یک قابلمه برنج با مرغ درست کرده بودیم گذاشتم تو ساک و نون محلی و روغن حیوانی و کره و ماست و ترشی و پنیر و تخم مرغ محلی (داییم هم گاو ماده داشت هم کلی بز شیر ده) یواشکی در اتاقشو باز کردم داشت سرشو شونه می کرد یهویی گفتم زنت اووومد خخخخخ کلی گفتیم خندیدم شام خوردیم وقتی دونست میخام بمونم پیشش خوشحالتر شد
مثل زن و شوهر هردو همدیگرو لخت کردیم مشغول لز شدیم تا ابمون اومدو خوابیدیم صبح بیدار شدیم من جا را جمع کردم منیژه داشت تخم مرغ می پخت حالم بهم خورد عق خشکه زدم گفت مریض شدی گفتم نه چند روزی تا بوی بعضی از غذاها به دماغم میخوره عقم میگیره
گفت حامله ای دختر گفتم نه تورا خدا نمیخاااام نمیخام ازش خواستم کمکم کنه بندازمش خیلی اویزونش شدم چند روز هی وقت و بی وقت خواهش کردم تا گفت پنجشنبه خودتو بزن مریضی و دل درد تا بریم شهر ببینم کاری که برای خودم کردم میشه برای تو هم کرد ولی درد داره ها گفته باشم بایدم پنهان کنی کسی جز تو من ندونه گفتم باشه گفت به دکتر اگه پرسید بگو دوست پسرم این کارو کرده قول ازدواج داده بود در رفته گفتم باشه گفت شناسنامه ات را هم حتما وردار
منو ابراهیم و منیژه رفتیم شهر به ابراهیم گفت تو مطب زنانه مردا را راه نمیدن بیرون باش منو پریسا بریم
رفتیم خانم دکتر منیژه را میشناخت منو معاینه کرد گفت تازه حامله شده تو ماه اولشه تو گوش خانم دکتر پچ پچ کرد گفت شناسنامه همراهشه گفتم بله دید راست میگه گفت خوشبختانه با قرص میفته مثل مال تو نیست کورتاژ لازم بشه ولی دختر چرا مواظب نیستی زیاد کشش نداد و سه تا قرص از قفسه خودش داد اومدیم بیرون به ابراهیم گفت سه روز باید خانمت مداوا کنه دوباره معاینه بشه رحمش اسیب دیده باید ترمیم بشه من شنبه را بخاطر شما می مونم گواهی پزشک میبرم که مریض بودم تا خانمت خوب بشه این سه روزم خونه ما هستین منمو خواهر کوچکم و مامان بابامم نیست رفته اهواز تا اخر مهر هم نمیاد خونه
عصر بود الکی رفت داروخونه مشتی قرص و شربت سرماخوردگی گرفت که مثلا با نسخه دکتر گرفته
طبق دستور پزشک قرصها را روی ساعت خوردم و دل پیچه هایم روز دوم شروع شد ولی بروز نمیدادم تا خوریزی کردم فهمیدم تمام شد فرداش که شنبه بود رفتیم مطب گفت برو بسلامت افتاده ولی مواظب باش دختر به این زیبایی حیف نیستی گول بی سروپایی را بخوری؟
الکی به ابراهیم گفتیم کسشو فریز کرده تا 10 روز نباید کاری کنه برگشتیم ده بعد 10 روز با کاندوم میکرد مدرسه مان شروع شده بود بچه ها میدونستن من شوهر دارم دو تا دیگه هم عقد کرده بودن اون سال هم با چندین بار سکس لز با منیژه در هر ماه تمام شد تا بهار که یکشب ابراهیمم هن مهمان منیژه بود شب را نگذاشت بیاییم خوابیدیم اونجا با ابراهیم زیاد میرفتیم پیش منیژه شاممونو میبردیم اونجا میخوردیم بر میگشتیم خونه
منیژه دیگه پیش ابراهیم بدون حجاب حتی با تاپ و شلوار هم میگشت ابراهیمم میدیدم بدجوری چشاش رو باسن گنده و سفید منیژه زوم میشه
تا ابراهیم رفت دستشویی گفتم ابراهیم بدجوری هوس کستو کرده گفت اره می بینم گفتم منیژه دفعه دیگه اومدم تا پاک شدی باز نگهمون دار شب جامونو عوض کنیم ببینم باهات چکار میکنه خندید گفت باشه امشب دومین شبمه سه روز دیگه پاکم که اومد و خوابیدیم اونشب اولین شب بود دوتایی موندیم پیش منیژه
گذشت و چهارشنبه بود تو مدرسه گفت شب منتظرم شامم نیارین میرم زودتر بذارم گفتم نه مادر شوهرم کلی شام درست کرده گفتیم شب نیستیم شاممونو میبریم با منیژه بخوریم
تا سر شب رفتیم منیژه باز با یه تاپ کوتاه تری بود و شلوارک چسبیده کوتاه درو باز کرد خط کسش اشکارامعلوم بود از مال من کسش تپل تر بود چشم ابراهیم قفل کسش بود منیژه هی کرم ریخت ابراهیم کیرش مثل دکل پیژامه اش را داده بود بالا وقت خواب شد منو ابراهیم یه سمت خوابیدیم منیژه بعد من یه سمت لحاف همون لحاف کرسی بود سه تا زیر یک لحاف بودیم منیژه که حالا با لباس خواب استین حلقه ای خوابیده بود منم مثل او با استین حلقه ای بودم چرخیدم پشتم به ابراهیم شد منتظر بود زود کیرشو رد کرد کسمو سخت منو گایید منیژه میدونست و بیدار بود با کسش ور میرفت ابراهیمم میخواست بدونه که داره منو میگا ابشو نذاشتم بریزه تو در اوردم رد کردم کونم ریخت تو کونم و من بعد مدت کوتاهی وانمود کردم خوابم منیژه چسبید به من حالا من روم به سمت ابراهیم بود دست ابراهیم از رومن رفت رو سینه منیژه دست ابراهیمو فشارش داد خوب حس میکردم ابراهیم فهمید منیژه دلش کیر میخا به ابراهیم قبلا گفته بودم اوپنه
من خوابم راستی راستی خیلی سنگینه ولی بیدار مونده بودم الکی تظاهر به خواب میکردم که ابراهیم به بهانه اب خوردن پاشد ارام برگشتنی رفت بغل منیژه که میدونست منتظره یواش از من فاصله گرفتن طولی نکشید ابراهیم روی منیژه مشغول خوردن و مالیدن بود که با رد کردن کیرش تو کس منیژه صدای آخخخ منیژه واضح در اومدو بدون ترس اخ و اوخ کردچون یکساعت نمی شد منو گاییده بود میدونستم به این زودی ابش نمیاد چنان سرو صدایی راه انداخت که انگار جنگ ایران و روسه تا میکرد تو کس منیژه میدونستم صدایی که میداد کسش در حال انفجاره نیمساعتم بیشتر شد تا ابش اومد کمی همدیگرو خوردن پاشد اومد سر جاش از گاییده شدن منیژه باور کنید بیشتر از گاییدن خودم لذت میبردم دوس داشتم ببینم چطوری کیر شوهرم میره تو کس منیژه صبح زود ابراهیم تا ما بیدار بشیم رفته بود منیژه را بیدار کردم گفتم چطور بود گفت واااای باور نمیکردم اینقد کیر داشته باشه عجیب بود هنوز کسم میسوزه چه کیری داره این یه وجب پسر ؟!!
این اتفاق بارها تکرار شدو تا یک شب قرار گذاشتیم تا ابراهیم منیژه را گایید من بیدار بشم مچشونو بگیرم سکس سه نفره را کلید بزنیم و همین شد
اون سال هم تمام شد دیگه منو #منیژه انگار زن پسره ی چلغوز ابراهیم بودیم عجب نیرویی هم داشت کم نمی اورد من دیپلمم را گرفتم هنوز #حامله نبودم که منیژه از ابراهیم حامله شد رضایت دادم منیژه هم زن ابراهیم شه که از منو ابراهیم 7 سالی بزرگتر بود ولی قیافش از منم کوچکتر نشون می داد اخه من هیکلم از منیژه بزرگتر شد هر که میدید فکر میکرد من بزرگترم
حالا تو شهر زندگی می کردیم منم دو ماه بعدش حامله شدم الان 7 ماهمه منیژه سه روزه بچشو دنیا اورده با وجودی که #ابراهیم ریزه میزه است ولی هر دوی ما را هنوز حریفه اینم بگم دو تا دوس پسر قلدرو کیر درشتم تو شهر از تو گروه پیدا کردیم میریم خونه مجردی دارن مدتی است چها تایی سکس می کنیم تو دوران حاملگی مون دوس شدیم. مدتی بخاطر شکم منیژه تنها منو دو تا می گاییدن تا منم شکمم بزرگتر شده چند روز پیش بود باهاشون بودم با #احتیاط #گاییدن البته کیر #ابراهیم از کیر اینا بزرگتره ولی مال اینا اصلا شل نمیشه سنگو سوراخ می کنه …
مرسی که خوندین
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید