این داستان تقدیم به شما
سلام
اول از همه باید بگم این ماجرا برای 16 سال پیش هست و خیلی ترتیب مراحل رو یادم نیست ولی یادم هست که چه کارایی باهم کردیم.
اول شخصیتهای ماجرا رو واستون معرفی میکنم
1-خودم ساسان که 9 سالم بود.
2-دوستم حمید که اونم 9 سالش بود.
3- پروانه خواهر حمید: که 11 سالش بود.
4-سحر دختر هم محلیمون که 13 سالش بود.
***
من و حمید با هم همکلاسی و هم محله ای بودیم و خونه هامون کنار هم بو و از بچگی با هم بزرگ شدیم و باهم مدرسه میرفتیم.و خانواده هامون هم همدیگر رو میشناختن.
ماجرا از اونجایی شروع شد که حمید به من پیشنهاد شیطونی داد و میگفت که اگه به کسی چیزی نگیم کسی نمیفهمه. من هم قبول کردم و پس از اون چندین بار باهم شیطونی میکردیم و البته من بلد نبودم و حمید میگفت و اجرا میکردیم.اینکه حمید از کجا سکس رو بلد بود نمیدونستم.
یه روز خونه ی حمید خالی شد و من برای بازی (نه شیطونی) به خونشون رفتم و دقایقی رو باهم بازی کردیم.بعد حمید پیشنهاد شیطونی داد که من اولش قبول نکردم ولی بعدش راضی شدم.
خب چون بچه بودیم زیاد بلد نبودیم ولی از دفعات قبل باتجربه تر شدیم.
اول حمید خودشو لخت کرد و به من گفت که لخت شو.منم دیدم هیچکس نیست لخت شدم.حمید منو از جلو محکم بغل کرد و فشار میداد.بعدش کیرشو (که ما اون زمان میگفتیم دول) مالوند به کیرم.و من هم میمالوندم.بعد از اون کیرشو گذاشت تو دهنم و من میخوردم.حالا نوبت من بود که کیرمو بکنم تو دهنش.و حمید هم کیرمو خورد.خب ما هرکاری که میکردیم رو به نوبت انجام میدادیم…
حالا نوبت رسید به حمید که منو خوابوند و از پشت کیرشو کرد تو کونم.خب چون کیرش کوچیک بود درد نداشت و اتفاقا این تنها جایی بود که من لذت میبردم و کیرشو تو کونم حس کردم.
حالا نوبت من بود که از کون حمید رو بکنم.حمید هم مثل من از این قسمت لذت میبرد.البته چون بچه بودیم کسی که میکرد لذت آنچنانی نمیبرد.
با کیر همدیگه بازی میکردیم که یهو دیدیم یه نفر پشت پنجره داره ما رو نگاه میکنه و اون پروانه خواهر بزرگتر حمید بود.که من بلافاصله شلوارمو پوشیدم.ولی حمید که خیلی عصبانی شد رفت پروانه رو آورد داخل و کلی باهم بحث کردن و پروانه میگفت همه چی رو به خانواده ها میگه.که حمید پروانه رو کتک زد و گفت اگه ما رو لو بده اونو میکشه.که پروانه ترسید و راضی شد به کسی نگه.و رفت بیرون.و ما ادامه کارامون رو انجام دادیم.
دوباره پروانه اومد اما این بار با دوستش سحر اومد خونه که البته این بار زنگ زد و ما لخت نبودیم.سحر واسه کمک به حل مسائل ریاضی پروانه اومده بود.منو حمید بلند شدیم رفتیم که تو راه من به حمید گفتم اون 2 تا رو هم توی شیطونیمون راه بدیم که حمید قبول نکرد.
ولی من سحر رو میشناختم و چند بار خونشون رفته بودم و با اون هم شیطونی میکردم(البته بعد از یادگیری شیطونی با حمید) که سحر با شرت جلوم میخابید و میگفت که روناشو واسش بخورم و البته سحر هم از رو شرت خودشو میمالید.
ماجرای منو و سحر رو به حمید گفتم که حمید قبول کرد که برگردیم و 4 نفری شیطونی کنیم.
ماجرا رو برای سحر و پروانه گفتیم که پروانه ترسیده بود ولی سحر که دید لو رفته قبول کرد و منو حمید لخت شدیم و سحر هم پروانه رو راضی کرد که این برای اولین بار و آخرین بار باشه.که سحر و پروانه هم لخت شدن و فقط شرت پاشون بود.
منو حمید با هم شیطونی کردیم و سحر هم با پروانه شیطونی میکرد ولی پروانه هیچی بلد نبود.
بعد سحر به حمید گفت که روناشو بخوره و حمید هم شروع کرد به خوردنش.و سحر از روی شرت خودشو میمالوند.منم همین کارو با پروانه انجام دادم.مشغول بودیم که یهو حمید شرت سحر رو کشید ولی سحر بلافاصله شرتشو پوشید و به حمید فحش داد.که بعد از چن دقیقه دعوا و گفت و گو سحر و پروانه راضی شدن که شرتشونو دربیارن ولی سحر شرط گذاشت که کیرمونو داخل کس نکنیم.حمید قبول کرد ولی من اصلا نمیدونستم کس چیه.چون هیچ وقت ندیده بودم.ولی حمید میگفت تا حالا کس خواهر خودشو دیده.ولی کاری باهاش نداشته.
حالا همگی کامل لخت بودیم و سحر کسشو گذاشت رو دهن حمید و به حمید نحوه ی لیس زدن رو یاد داد.منم همین کارو با پروانه کردم و کسشو لیسیدم.سحر و پروانه آآه و اوه میکردن مخصوصا سحر که به بلوغ رسیده بود و از سکس خیلی چیزا با ما گفت.سحر شده بود کارگردان این ماجرا.
حالا من کس سحر و میخوردم و حمید هم کس خواهرش رو. سحر بلند شد و کیرمو خورد و حمید هم کیرشو کرد تو دهن پروانه.
یه مدت گذشت که سحر حشری ترین در بین ما بود.به من و حمید گفت که کیرمونو بکنیم تو کونش.اول من خوابیدم روش و کیرمو کردم تو کونش و شروع کرد به آه و اوه کردن و میگفت خودمو بالا پایی کنم.من هم برای اولین بار این کارو کردم .و هم زمان حمید کیرشو کرد تو کون پروانه جلو عقب میکرد که بالاخره آه و اوه پروانه هم شروع شد و داشت لذت میبرد.حالا منو حمید جاهامونو عوض کردیم و حمید سحرو میکرد و من پروانه رو. مجددا آه کشیدنای دخترا شروع شد. و بعدش سحر کس پروانه رو میخورد و با انگشت کسشو میمالوند و به پروانه نحوه ی خودارضایی رو یاد داد.
سحر که خیلی باتجربه تر از ما بود به من و حمید گفت که بخوابیم و سحر و پروانه شروع کردن به انگشت کردن ما.
بعدش سحر کیرامو گرفت و ضربه میزد رو کسش.همین کارو واسه پروانه هم کرد…
و بعد از اون مجددا منو حمید به نوبت سحر و پروانه رو کردیم.هم زمان سحر و پروانه هم کساشونو با دست میمالوندن.چن دقیقه گذشت که دیدیم سحر کسش خیس شده ولی پروانه هنوز خیس نبود.که سحر گفت این آب طبیعیه و نشانه ی ارضا شدن و لذت زن در سکس هست.ولی مون حمید چون بالغ نبودیم نمیتونستیم ارضا شیم.پس از اون منو حمید و سحر با کس و کون پروانه بازی کردیم تا اینکه پروانه هم خیس شد.
حالا سحر به ما گفت که درباره ی این ماجرا هیچکس هیچی نگه و مثل یه راز بمونه و البته دیگه تکرار نشد.
نوشته: ساسان
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید