این داستان تقدیم به شما
سلام اسمم صادقه.
من از ده سالگی با دیدن پاهای سکسی زن داییم تو خلوت جلق میزدم راستی زن داییم الان ۳۷ سالشه پاهای فوق العاده سفید و سکسی داره وقتی با داییم میومدن مهمانی خونمون از دستی این پاش رو اون پاش مینداخت و شلوارش رو بالا میزد تا پاهاش از جوراب شیشه ای اش بیرون میومد و من حسابی پاهاش رو دید میزدم و کیرم شق میشد و بعد میرفتم تو اتاق و در رو قفل میکردم و جلق میزدم و اینم بگم که زن داییم خیلی خوشکله…
***
یه بار رفته بودیم خونشون که تازه از حموم اومده بود بیرون ویه پیرهن سفید خیلی کم رنگ و نازک پوشیده بود البته کرست هم تنش نبود و سینه های گندش معلوم بود وقتی برا پزیرایی اومد سینه هاش اینور و اونور میرفت . داییم اینا تو آپارتمون زندگی میکنن .خلاصه روز نهایی رسید…
زن داییم میخواست قالیش رو بشوره که اومد خونه ی ما البته داییم اون رو رسوند و رفت فقط من خونه بودم که اومد و قالی رو تو حیاط پهن کرد و شلوارش رو تا زانوش زد بالا و جورابش رو در اورد و من از پشت پنجره اتاق پاهاش رو دید میزدم و حسابی کیرم شق شده بود و منم شلوارم رو دراوردم کیرم رو میمالوندم که یهو آبم اومد بیرون خلاصه دل رو زدم به دریا و گفتم الآن وقتشه که به آرزوی چندین و چند سالم برسم رفتم تو حیاط و بش گفتم زن دایی بیا داخل یه استراحتی بکن و یه استکتن چایی بخور اونم قبول کرد اومد داخل ولی شلوارشو نزد پایین ورو مبل کنارم نشست منم نمیدونستم از کجا شروع کنم دیدم که یهو دستش رو برد پشت کمرم و ماساژ میداد که دستش به کونم رسید
منم خودم رو تکون دادم و اونم با یه لبخند موذیانه در حالی کونمو میمالید بهم گفت بچه از بس قالی رو با پاهام سابوندم که پاهام درد میکنه بیا پاهام رو ماساژبده منم از خدام بود به پاهاش دست بزنم گفتم باشه رو زمین دراز بکش تا پاهات رو بمالونم اینم بگم که زن داییم فکر مینه چون من هم سن پسرشم پس بچم و هر جورجلوم لباس بپوشه عیبی نداره خلاصه دیدم رو زمین دراز کشید و منم شروع کردم به لمس کردن و ماساز دادن پاهاش همین الان که دارم این داستان رو براتون مینویسم آبه کیرم شورتم رو خیس کرده خلاصه اینکه از پاهاش شروع کردم به مالوندم تا روناشرفتم بالا که یکدفعه دیدم دستمو رو برد بالا و به کسش چسبوندو گفت صادق یه سوال ازت میکنم چرا از پنجره به پاهام نگاه میکردی اهلش هستی یا نه و منم گفتم آره که اهلش هستم اونم گفت پس با دستای خودت شلوارم رو در بیار منم شلوارشو دراوردم که دیدم یه شورت قرمز پاشه
گفتم زن دایی پاهات رو به کیرم میمالونی البته با جوراب چون با جوراب خیلی حال میده اونم گفت چشم منم زود جوراب های مشکی کوتاهش رو اوردم و قبل ازاین که پاش کنم بوش کردم و کردم تو دهنم و بعد پاش کردم و کیرم رو لا پاش کردم و اونم پاهاش رو بالا و پایین کرد و حدود ده دقیقه به پکیرم حال داد و ابم رو رو جورابش ریختم بعد شورتشو در اوردم و کسشو رو لیش میزدم و دو انگشتی تو کسش میکردم تا جیغش در اومد بعد کلاهک کیرم رو تو کوسش کردم و پستوناش رو میخوردم ویهو کیرم رو لا سینه هاش قرار دادم و سینه هاش رو بهم فشار میدادم و اونم آروم سوراخ کونم رو میمالید و یکمی انگشتشو تو کونم فرو میکرد که یهو آبم اومد و رو گردنش میریخت که یکدفعه تو این حین زنگ در خورد و داییم سر رسید سریع شلوارامون رو پوشیدیم و من رفتم در رو باز کردم خلاصه این که این خاطره اولین سکس من با یک زن داییم بود و البته اولین سکس زندگی ام بود…البته دفعه بعد زنداییم حسابی باهام حال کرد ( یعنی اون منو کرد) که اگه دوست داشتین بعدا براتون تعریف میکنم.
نوشته: صادق از اهواز
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید