این داستان تقدیم به شما
این قضیه مربوط به یه ماه پیشه …
تصادف کرده بودم و ماشینم تو تعمیرگاه بود وتو خونه بیکار بودم همه اهل خونه رفتن بیرون وفقط من موندم زن داداشم زهرا سه سال از من بزرگتر بود و اندام خوبی داشت اما تا به اون روز هیچ قصدی نسبت بهش نداشتم …
تا اینکه اون روز اومد خونه بعدازظهر بود وهوابه تاریکی می رفت اومد و نشست گفت واس گوشیش چندتا برنامه بزنم اخه تازه گرفته بود منم قبول کردم خیای بهم نزدیک نشسته بودیم و کل هواس من به سینه هاش بود کارم که تموم شد بهش گفتم کلیپ هم میخوای گفت بزا نگاه کنم اگه خوب بودن بفرست همینطور داشتیم نگاه میکردیم که بین فیلمها یه فیلم سوپر یهو اومد من دستوپامو گم کردم اونم خندید و گفت مسله ای نیست بیا ادامه بدیم بعد چند دقیقه گفت اون کلیپ وبیار ببینم و خلاصه باز کردم دختر وپسر بودن داشت از جلو میکردش .
گفتم دوس دخترشه گفت دخترانمی توتن چون پرده دارن و منم خودمو زدم به خریت که نمیدونم و گفتم چرا و اون شروع کرد به توضیح و من ازش خواستم نشون بده چه شکلیه ودقیقا کجاست اونم خجالت میکشید کم کم وا داد و شلوارشو کشید پایین منم انگشتم و گذاشتم رو کسشو مالوندم و یه خورده دادم توش و بعد ازش خواستم بکنمش اونم قبول کردو اجازه داد بکنمش ومنم تا میتونستم کردمش…
نوشته: تیز و بز
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید