این داستان تقدیم به شما
درود به همه دوستان عزیز.
پسرم کلاس پنجم ابتدایی درس میخونه، روز اول مدارس، سرویس که اومد، دیدم خانمم داره حسابی غر میزنه و سر و صدا میکنه! رفتم دم در، گفت که شرکت سرویس دهنده مدارس، راننده قبلی رو که معرفی کرده و یه مرد جا افتاده بوده رو بدون اطلاع عوض کرده و یه راننده جدید خانم فرستاده و خلاصه شاکی بود! راننده از همون پنجره ماشین داشت میگفت که خانم بذار من یه هفته بیام، اگر راضی نبودید، قسم میخورم که خودم دیگه نیام و سرویس رو زمین بذارم!! من هم گفتم که خانم کوتاه بیا و گناه داره و… خلاصه راضیش کردم که فعلاً قبول کنه… خانمم با کلی نارضایتی سوار ماشین خودمون شد و رفت سر کار… بهم گفت که محمد وای بحالت اگه برا پسرمون اتفاقی بیفته!! وقتی رفت، به خانم راننده گفتم که جان مادرت کار دستمون ندی وگرنه خانمم دوتاییمون رو به سیخ میکشه!! زد زیر خنده و گفت که نگران نباش!! مثل همه رانندههای قبلی، شماره موبایل خانم رو گرفتم و بهش تک زدم تا اگر زودتر تعطیل شدن یا خبری بود، بهم خبر بده، از الآن هم بگم که مطلقاً به فکر سکس و رابطه و این چیزها نبودم!! راننده سرویس یه خانم حدوداً سی ساله بود که قیافه خیلی خیلی نازی داشت ولی تو صندلی ماشین، هیکلش معلوم نبود، در ضمن لباس فرم مخصوص شرکت تنش بود و فقط مقنعه رو تا جایی که میتونست، عقب داده بود و موهاشو هم فکل زده بود!!
یه مدتی گذشت و چند بار با هم تماس داشتیم ولی کاملاً مرتبط با سرویس و نه چیزی دیگر!!! طرف تو واتساپ و تلگرام هم بود و یه بار که داشتم مخاطبین رو چک میکردم، بهش رسیدم، خلاصه کنم که بهش تو تلگرام پیام دادم ولی یه پیام درباره وضعیت سرویس مدارس و این چرت و پرتها!! بهم جواب داد و خلاصه پیام دادن شروع شد همانطور که خودتون استاد هستید و دیگه نیازی به توضیح نیست!! ازش اسمش رو پرسیدم که گفت مرجان هستم… من هم که گفتم محمد هستم و مغازه دار… خانمم هم شاغل و یه پسر که هر روز میبینی!! خلاصه کنم، خانم طلاق گرفته بود و از هفت دولت آزاد!!! دیگه کمر به کردنش گرفتم!! راستش فکر میکردم که روند جور کردنش خیلی طول بکشه و حالا که آذر ماه هستیم، احتمالاً تا عید باید صبر کنم!! ولی خداییش رو میگم که خیلی خیلی زودتر قسمت شد و توی دی ماه رو کار رفتیم!! چطوری هم اینکه، یه مدت بعد از روابط پیامی!! یه روز تو مغازه بودم که زنگ زد، اوایل دی بود و گفت همین الآن به شصت هزار تومان پول احتیاج داره و میتونم براش بفرستم!! خیلی رک و پوست کنده بهش گفتم که برات میفرستم ولی خرج داره!! خندید و گفت که باشه بابا، سودش رو میدم که من پر رو کرده بهش گفتم، مرجان جان!! عزیز دلم، سودش رو باید حضوری حساب کنی!! در ضمن اگه حضوری بهم سود بدی، از اصلش میگذرم!!
با یه لحن عشوه گری و طنازی گفت که در خدمتم!! پول رو فرستادم و فهمیدم طرف توی کار هست!! شرمنده که اینقدر طولانی شد! بالاخره توی پیامها شروع به صحبت از سکس و این چیزها کردیم و اون هم گفت که من آماده هستم، بهش گفتم که خودت که میبینی، هر روز صبح، پسر و خانمم میرن بیرون، من هم یه دو ساعت بعد میرم مغازه، همین فردا صبح بعد از سرویس بیا!! گفت که شرمنده، این هفته نمیشه!! هفته بعد در خدمتم! بله دوستان، مثل همیشه، این یک هفته اونقدر یواش گذشت که خودم گاییده شدم!!!! هفته بعد روز دوشنبه رو قرار گذاشتیم که صبح بلند شدم و کلی تاخیری زدم و لحظه شماری تا بالاخره نزدیک ساعت هشت، زنگ زد و گفت پشت در هستم. آیفون رو زدم و وارد شد!! اومد داخل و خیلی راحت و عادی، مانتو و مقنعه رو در آورد و برای اولین بار خارج از ماشین دیدمش!! یه هیکل عالی ولی متأسفانه قد کوتاه!! البته برای من که خودم هم قدی معمولی داشتم و مثل باقی مردان متاهل یه شکم فربه و کم شدن موهام!!! همین هم غنیمت بود!! خیلی خیلی بی تعارف گفت که به جز اون شصت تومن، باید پنجاه تومن دیگه هم بهش بدم که گفتم بلند شو برو!! خودم رو ناراحت نشون دادم و گفتم بفرما بفرما بیرون!! گفت اوووووووووی چته؟!؟!؟! چقدر خسیسی!!! باشه، اصلاً هر چقدر دلت خواست بده!!! تو که قبلاً بیعانه خوبی دادی!! گفتم مرجان من بیست تومن دیگه بهت میدم!! اگه قبوله، زود باش که وقت کمه و من تا حالا همیشه سر وقت، مغازه رو باز کردم، نمیخام تابلو بازی در بیارم!! گفت کجا بریم؟؟ گفتم بریم تو اتاق سر تخت… رفتیم رو تخت و شروع کردیم به لب گرفتن. نمیدونم چه حکمتی است که لب جدید یه مزه جدید و خیلی عالی داره!!! حتماً اساتید قبول دارن که تنوع یه چیز دیگست! یه طوری لب و لوچه همو میخوردیم که احساس کردم الآن زبونم کنده میشه!! لباش گرم و خوشمزه بود و برعکس چند تا سکسی که قبلاً با زنهایی دیگه داشتم و خیلی تمایل به لب و لب بازی نداشتن، مرجان طوری لب بازی میکرد که انگار فقط لب داره و از لب ارضاء میشه!!! همینطور که تو لب بودیم، لباسهای همدیگر رو بیرون کشیدیم و حالا فقط شورت پامون بود!
برعکس صورت و بدن و رونهای تپلش، اصلاً شکم نداشت!! میگفت که ورزش میکنه! راست و دروغش با خودش!!! جالب اینجاست که توی این مدت که دیده بودمش، همیشه موهاشو یه رنگ میکرد! این دفعه موهاشو، شرابی کرده بود ولی راستش خیلی بهش نمیومد! خوابیدم روش و شروع به خوردن سینههاش کردم، سایز هفتاد و پنجی بودن، شل نبودن ولی خیلی سیخ و سفت هم نبودند!! نمیدونم از راست یا دروغ، شروع به آه و ناله بلند کرده بود!! گفتمش چه خبرته؟؟!!! درسته خونه ویلایی هست ولی همسایه داریم و تو فصل سرما هم بخاطر سکوت بیشتر، صدات میره بیرون!! جالبه که گفت، گور بابای همسایه!! محمد تو رو خدا شروع کن که مدتیه سکس نداشتم!! البته بعدها که بیشتر باهاش آشنا شدم، فهمیدم فیلمش بوده!!! رفتم سراغ شکمش و لیس زدنش که خط بخیه سزارینی که داشت تو ذوقم زد!! دکتر کوس کش!! با بخیه درشت براش بسته بود!! رسیدم به شورتش و کشیدم پایین، دوستانی که زن تپل و تو پر کردن میدونند که کوس این زنها چطوره!! چاق و گوشتی… گفت برام بلیس که گفتم برو کونده!! من برا زنم لیس نزدم حالا برا تو بزنم!!
یه کم اصرار کرد که راضی شدم قسمت بالای کوسش رو لیس بزنم ولی اصلاً سمت خود کوسش نرفتم! گفت تو هم در بیار! شورتم رو درآوردم و وقتی کیر نیم خوابیده رو دید، حسابی شاکی شد که وای چقدر تاخیری زدی که هنوز بلند نشده!! گفتم که خودت باید زحمتش رو بکشی!! سریع رفتم بالا و کیرم رو دم دهنش گذاشتم، گفت تو که برام لیس نزدی!! حالا منم برات ساک نمیزنم!! گذاشتمش رو لباش و گفتم باشه، مثل اینکه بقیه پولت رو نمیخای؟!؟! در ضمن اگه همکاری نکنی به خانمم میگم که راننده باید عوض بشه و کارت درمیاد!! گفت شوخی کردم بچه ننه!!! و گذاشت تو دهنش و شروع به ساک زدن کرد!! یه کم که کیرم بلند شد، گفتم بسه!! دیرم میشه!!! گفت که عجب رویی داری!! من باید غر بزنم و عجله کنم، برعکس شده!! کشیدم پایین و با کوسش میزون کردم و با یه حرکت رفتم تا تهش!! یه آخ بلند بلند کشید و گفت وحشی یواش!! درد داره!! گفتم الآن خوب میشه! چون قدش کوتاه بود، سینه ام میفتاد جلوی صورتش که مجبور شدم خودم رو کج کنم و همزمان با تلمبه زدن، ازش لب بگیرم، همین باعث میشد که حالت کیرم تو کوسش فشار بیشتری وارد کنه و طاهره هم چشاش رو با یه حالت خماری، نیمه باز گذاشته بود و آه و ناله میکرد!!
با اینکه دیماه بود ولی دوتایی به عرق افتاده بودیم و بدنمون لیز شده بود که حال بیشتری میداد…. انصافاً کوسش گرم و نرم و چرب بود!! راستی یادم رفت بگم که چون ما توی یه شهر حاشیه هستیم و شهر بزرگی نیست، یه جورایی ترسی از مریضی ندارم و برای همین کاندوم استفاده نمیکنم!! چون الآن بعضی دوستان میگن که چطوری بی کاندوم کردی و… این رو گفتم! راستش اصلاً از سکس با کاندوم متنفرم و فقط یکبار استفاده کردم که فهمیدم خوشم نمیاد!! از مرجان دور نشیم!! داشتم تلمبه میزدم و لب بازی میکردیم و همزمان هم از آب کوسش استفاده کردم و انگشتم رو خیس کردم و آروم دادم سمت کونش… تا انگشتم به سوراخ کونش رسید، یکدفعه خودش رو تا حد ممکن جمع کرد و گفت محمد، اصلاً دست به کونم نزنی!! گفتم نترس فقط میمالم!! چشاش باز باز شده بود و معلوم بود خیلی ترسیده!! با انگشتم شروع به مالوندن سوراخ کونش کردم ولی وارد نشدم!! گفتم چرا اینقدر ترسیدی؟؟؟!! همینطور که داشت زیرم کوس میداد و میخواست جواب نده!! تهدیدش کردم که اگه جواب ندی، انگشتم رو وارد میکنم! و انگشتم دقیق دم سوراخش بود و از ترس تهدیدم، زبون باز کرد که بله، شوهرش مرتب از کون کرده بودش و به همین دلیل شقاق مقعدی گرفته و مجبور به عمل جراحی شده!! میگفت دکتر بهش گفته که اصلاً نباید از پشت نزدیکی کنه وگرنه عمل بزرگتری باید انجام بده!!
راستش نمیدونم راست میگفت یا نه ولی از خیر کونش گذشتم!!! گفتم برگرد و رو شکم خوابوندمش و یه بالشت زیر شکمش گذاشتم، بی نهایت از این حالت سکس خوشم میاد و بهترین حالت سکس رو همین حالت میدونم… نمای کوس قلمبه شدش از پشت عالی بود!! کیرم رو میزون کوسش کردم و فشار دادم داخل، برای زنهای تپل، این حالت سکس سخته ولی زنهای لاغر، مثل آب خوردن هم تو این حالت، کیر رو میخورن!! مرجان هم بخاطر تپلی رونها و کونش، با زحمت، کیرم رو داخل کشید!! حالا دیگه سر و صدای واقعیش دراومده بود!! هر چقدر اون تو این حالت اذیت بود، من لذت بیشتری میبردم!! صدای شلپ و شلوپ کوس و کونش دراومده بود و منو مست میکرد!!! مرجان هر جا هستی، حلالت باشه عزیزم!!!! التماس میکرد که تمومش کنم یا حالت عوض کنیم، ولی کو گوش شنوا!!! آخ که چه حالی میده از پشت توی کوس زدن!! بخاطر تاخیری، اصلاً خبری از آبم نبود!! دیگه به گوه خوردن افتاده بود که دلم سوخت و گفتم بلند شه!! خواست بچرخه که نذاشتم و گفتم به قول بچههای شهوانی، داگی استایل شو! بحالت چهار دست و پا، شروع به زدن تو کوسش کردم!! حالا دیگه سوراخ کونش کاملاً معلوم بود و یه جورایی معلوم بود که قبلاً کونش پوکیده!! با دیدن کونش، حس سکس از کون، از سرم افتاد!! ولی خداییش، کوسش همه رقمه، جور بقیه بدنش رو میکشید!! واقعاً کوسش عالی عالی بود… گفت دیگه خسته شدم!! دوباره روی کمر خوابید و پاهاش رو تا حد ممکن بالا داد. گفت چقدر دیگه طول میکشه؟؟ گفتم مگه تو ارضاء شدی؟؟ راست یا دروغ گفت دوبار!!! گفتم خوش بحالت!! پس برو برای سومی!!
دوباره شروع به تلمبه زدن کردم و همزمان هم لب میگرفتم!! بی حس شده بود و همکاری نمیکرد، گفتم مرجان اگر میخای تموم بشه، باید همکاری کنی!! گفت باشه، چیکار کنم؟؟ گفتم من رو از لب و دهن باید تحریک کنی تا آبم بیاد وگرنه خبری نیست!! بدون هیچ حرفی، مثل اینکه جون دوباره گرفته باشه، بهتر از اول شروع به خوردن لب و زبون و دهنم کرد!! باور کنید طوری داشت میخورد، احساس کردم الآن جونم از دهنم بیرون میزنه!!! گرمی و حالت چرب کوسش و لب و لوچه خوری عالی طاهره، دیگه نذاشت بیشتر طاقت بیارم و آبم شروع به خارج شدن بکنه! ریتم سریع کمرم و وحشیانه خوردن لب و زبونش باعث شد که آبم بیاد، اصلاً حتی یک لحظه هم فرصت نشد تا ازش بپرسم که آبم رو کجا خالی کنم!!! یکدفعه با یه فریاد از ته دل تا بیخ بهش چسبیدم و آبم با فشار شروع به ریختن کرد!! برای اولین بار متوجه ارضاء شدن مرجان از روی نبض کوسش و حالت چهرش شدم!! بی حال افتادم روش و اون هم همینطور بی حال، هیچ حرفی نمیزدیم!! لحظاتی بعد با تکون خوردن مرجان که دستش رو کشیده بود تا شورتش رو بیاره، از روش بلند شدم!
شروع به پوشیدن لباس کرد که من موقع پوشیدن لباس هم باهاش ور میرفتم و بازی میکردم و لب میگرفتم و… از حرکاتش که کاملاً بی میل شده بود، متوجه شدم که مرجان هم به اوج لذت جنسی رسیده است و خودم هم لباس پوشیده و بهش سی تومن دادم که بدون شمردن گذاشت تو کیفش!! ازش عذرخواهی کردم که اگه موقع سکس تند رفتار کردم که با لبخندی گفت، نه مشکلی نیست و خوب بوده!! با نگاهی به ساعت متوجه شدم که بالاخره امروز دیرتر به مغازه میرسم!! همیشه ساعت نه صبح، مغازه رو باز میکردم ولی حالا ساعت نه و ربع بود، یعنی یک ساعت و ربع تو تخت با مرجان بودم!! البته همش کردن نبود و مقداری هم مقدمات کار بودند!! اون سال، شاید پنج باری با مرجان سکس کردم که واقعاً عالی بودند…
امیدوارم از ماجرای من خوشتون اومده باشه…
موفق باشید.
نوشته: یه شوهر با تجربه
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید